سال 2020 چه چیزهایی به ما آموخت؟

عصر آزادی آنلاین/ دکتر قدیر گلکاریان

سرانجام 2020 با تمام ناگواریها، تلخیها، بیماریها، نابسامانیها و ناامنی ها به پایان رسید و پا در سال جدید میلادی 2021 گذاشتیم. سال گذشته به راستی برای غالب مردم جهان سالی پر از بدبختی و بد اقبالی بود. جنگ، خونریزی، ترور، ورشکستگیهای سیاسی و اقتصادی، پاندمی کووید- 19 که منجر به کشته شدن بیش از 2 میلیون نفر و ابتلای مردم به بیماری کرونا بالغ بر 8 میلیون نفر شد. اما با تمام این ناگواریها، شرایط پدید آمده از پاندمی که بیش از سایر مسایل، زندگی فردی و اجتماعی را دستخوش تحولات ناخواسته ای کرد، برای همگان درسهایی داد که شایسته خواهد بود در سال جدید به آن توجه کنیم.

  • نخستین درسی که در سال 2020 از بروز حادثه کرونا ویروس مجبور به یادگیری شدیم این است که، مردم همیشه برای پاسخ به سئوالات خود پاسخی مستدل را نباید از دولتها داشته باشند. دولتها هم نشان دادند که با تمام ابهت و تبلیغات و رجزخوانیهایشان بدون قدرت ملی چیزی جز عروسک باد شده ای نیستند. تک تک جوامع باید فهمیده باشند که اولین قدم برای پیروزی در هر شرایط و گذر از بحرانها نیازمند همدلی و همنوایی هستند و دولتها اگر بخواهند خود را موفق در انجام مسئولیتها نشان دهند نیازمند شرایطی هستند که بتوانند اعتماد جامعه را جلب نمایند.
  • اصالت بر هوشیاری و تدبیر از دیگر درسهایی است که یاد گرفتیم و باید همچنان ادامه دهیم. پاندمی کووید-19 نشان داد که عقل و تدبیر بر احساس و خوش بینی اولویت دارد. کرونا بیماری همه گیری است که ثابت کرد که نمیتوان خود رأی و با تدبیر فردی از پس مشکلات بر آمد؛ بالاخص مشکلی که با سلامتی فرد و جامعه در ارتباط باشد. ثابت کرد که هوشیاری و مشورت و همگامی اصل پیروزی در میدان است. از این شرایط یاد گرفتیم که برای عبور از سخت ترین دوران نیاز است که هوشمندانه و با عقلانیت و اتخاذ تدبیر جمعی عمل کرد. در همین حال نشان داد که عبور از بحران با نشستن در اتاقهای تشریفاتی و تصمیم گیری در پشت درهای بسته و یا همه چیز را بر اساس پروژه عمل کردن و خود نمایی نهادها میسر و مقدور نیست. باید همه آحاد ملت اعم از دولت و مردم در کنار هم و با یک زاویه دید به مسئله بنگرند و تدبیر بیندیشند.
  • درس گرفتیم که به همدیگر به راستی نیازمند هستیم. آموختیم که شهروند کسی نیست که تنها به پرداختن مالیات، انجام مسئولیت بی عیب و نقص و هم شکل شدن و هم آوا شدن با قوانین و شروط ثابته مکلف باشد. بلکه، شهروند وطن پرست واقعی آن است که بداند در بیماری من، او نیز بیمار است. با بیماری من و او، توده ای متشکل از مردم که نام ما می گیرد، تحت مخاطره است و میخواهد به “ما” صدمه ای زده نشود. شهروند واقعی کسی است که درک کرد که دوران رکود اقتصادی را می توان با نشان دادن توانایی همزیستی، نوعدوستی، فداکاری، گذشت از آمال و آرزوها سپری کرد. فهمیدیم که من نوعی هیچ هستم و تو نوعی هم همینطور. ما زمانی معنا می یابیم که ما شده باشیم. فهمیدیم که لذت مسابقات، لذت تحصیل، لذت سفر و هر لذتی در گرو بقای توده ای است که لقب ما گرفته است.
  • یاد گرفتیم که مدیریت یک بحران به راستی طاقت فرساست. چه کسی از مقامات کشورهای مختلف، حتی کشورهای ابر قدرت باور داشت که روزی خواهد رسید که استفاده از ابزارهای کنترل اجتماعی و یا تهدید مردم برای تعظیم در برابر حرفش، سیاستش و خواسته اش دیگر کارساز نخواهد شد؟ دولتها از کوچک و بزرگ گرفته تا ضعیف و قوی فهمیدند که تمام قدرتشان در رعایت زبان حال مردم و درک احساس مردم است. درک کردند که نمی توانند مردم را به زور وادار به کاری کنند، حتی در مسئله ای که با سلامتی آنها در ارتباط است. برای عبور از بحران سپردن شرایط به دست مردم است و این رمز موفقیت در مدیریت بحران به شمار میرود. تا مردم خود درک نکنند و احساس مسئولیت لازم نپذیرند تن به اطاعت قوانین نخواهند داد. رهبران کشورها فهمیدند که وقت و انرژی را تنها باید در تعامل و درک مشترک با مردم می توانند به نتیجه مثبت برسانند.
  • همه درک کردیم که ایمان و امید، اصل جدایی ناپذیر مبارزه است. ایمان و معنویت وسیله آرامش و امید موتور محرکه مقابله با بحران است. اگر مردم در همه کشورهای جهان به این نتیجه نرسیده بودند که تنها راه کسب آرامش در برابر فوت عزیزانشان توسل به معنویت و درک قدرت لایزال الهی است و بجای اینکه مغرور به تواناییهای علمی، تکنولوژی شوند، بهتر است امیدوار بود که میتوان از علوم و فنون تنها با درک درست راه جبران خسارتها را گرفت.
  • همه به این نتیجه و درس عبرت آموز رسیدیم که موجود زنده ای نامحسوس و ناپیدا می تواند از پس بزرگترین قدرت اقتصادی، سیاسی، نظامی، فنی و علمی برآید و چنان درمانده سازد که مجربترین کارشناسانشان قادر به جمع و جور کردن شرایط نباشند. ثابت کرد که سیاستهای راهبردی دولتها در سیاست داخلی و یا خارجیشان برای هر هدفی نمیتواند در اولویت باشد و باز ثابت کرد که برای عبور از بحران جهانی دشمنان کنونی می توانند دوست باشند.
  •   سال 2020 با تمام شرایط و بالاخص کرونا ویروس درس آموخت که حضور در لحظه لحظه زندگی باید ملاک حیات باشد. فهمیدیم که گشت و گذار عادی در کوچه و بازار، تفریحات آخر هفته، گردهم آمدن با نزدیکان و قدر هم را دانستن مفهوم واقعی زندگی است. فهماند که بدون یکدیگر آشفته خیالیم و آرامش نخواهیم داشت. ثابت کرد که نیازمند همدم، همصحبت، همکار، دوست، آشنا و همسایه هستیم. آرامش روحی ما در جمع شدن و درک کلمه “ما” نهفته است. بقول مارک تواین، نویسنده برتر آمریکایی که گفته است: “هرگز با نژاد پرستی که همسفر خوبی بوده باشد، لذت سفر را نچشیده ام. زیرا سفر فرصت بیشتری برای درک انسان از شرایط و خواسته های اساسی یکسان و رویاهای مشابه میدهد. سفرها تنها چیزی که می آموزند متحدانه ایستادن برای رسیدن به مقصد است.” به راستی هم همینطور شد و سفر عبور از بحران در سال 2020 نشان داد که هیچ کسی بر دیگری اولویت ندارد. درد موجود جوامع بشری درد تمام جهانیان است. تنها در خانه محبوس شدن نمیتواند کارساز باشد. بستن مرزها، در لاک خود رفتن غرور و نژادپرستی است. لذا فهمیدیم که با رعایت اصول مرتبط با بهداشت لازم در برابر کرونا می توانیم با هم زندگی کنیم.

نتیجه اینکه، سال 2020 با تمام شرایط خود تمام شد. درسهایی را آموخت که میتوانیم با درک آنها چه در جایگاه شهروند و چه در موقعیت دولتمرد به راهی گام بگذاریم که بدانیم اساس قدرت دولتها، در گروی بودن حس نیت و همدلی ملتهاست. همچنانکه ملتها نیز درک کنند که اعتبار و جایگاه مقبول در نزد دیگران در گروی حمایت منطقی از دولتهایشان است.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.