روابط واشنگتن- آنکارا در دوره پسا ترامپ

به گزارش عصر آزادی آنلاین، در حالیکه ترامپ نفسهای آخر خود را در صحنه انتخابات می کشد و به نظر میرسد چند صباحی دیگر در کاخ سفید مهمان خواهد بود، نگاهها به شرایط سیاسی دوره پسا ترامپ معطوف شده است. زیرا با توجه به تفاوت رویکرد جو بایدن نسبت به دونالد ترامپ در مسایل بین المللی تحلیل گران را بر آن داشته است تا شرایط دوره ریاست جمهوری جو بایدن را مورد ارزیابی قرار دهند. طبیعی است که در کنار برخی از گمانه زنیها، تحلیلهای درستی هم وجود دارد که افق روشنی را در رابطه با روابط واشنگتن با سایر کشورها را مشخص می کند. در این میان یکی از مهمترین مسایلی که از نگاه تحلیلگران ایرانی در کنار مفسران بومی ترکی به دور نمانده است، روند تحولات سیاسی و دیپلماتیک میان آنکارا- واشنگتن در دوره پسا ترامپ است.

البته اهمیت چنین نگاه ارزیابانه ای به موقعیت ایران در همسایگی ترکیه، شرایط روابط میان دو کشور در دوره های مختلف و تأثیر انکر ناپذیر آن بر روابط ایران- ترکیه و همچنین برداشت صحیح از کمیت و کیفیت چگونگی شکل گیری روابط برای ایران بسیار اهمیت دارد. در طول دوره های گذشته وجود دولتهای حاکم بر سیاست ترکیه و نوع هم پیمانی و اطاعت از کاخ سفید یا مقابله با خواسته های دولت آمریکا نسبت به ایران و یا شرایط منطقه ای بر روند و خط سیر روابط دیپلماتیک میان تهران- آنکارا سایه افکنده است. بعد از چهار سال ریاست جمهوری دونالد ترامپ و تحولاتی که از ناحیه تصمیمات وی بر روابط ایران و ترکیه تأثیر گذاشته و با وجود روابط مثبت میان کشورمان با ترکیه، متأسفانه سطح مبادلات تجاری ما به شدت تنزل کرده و حتی صادرات در برخی از اقلام مورد توافق به حد صفر رسیده است. نبود علایق و یا قطع روابط تجاری طبیعتاً بر رویکرد سیاسی میان کشورها نیز اثر منفی می گذارد. از این رو اهمیت شناخت شرایط ترکیه بعد از دوره پساترامپ و درک چگونگی روابطمان با آن کشور از اهمیت ویژه ای برخوردار است.

تحلیلگران بومی در رسانه ها ترکیه بر این عقیده اند که در دوره جو بایدن با توجه به اینکه تداوم راه اوباما در قبال ترکیه ادامه خواهد داشت، روابط میان واشنگتن- آنکارا چندان در مسیر همواری دوام نخواهد داشت. به خصوص اینکه رویکرد آمریکای دوره اوباما با ترامپ در مسایلی همچون عراق، سوریه، چگونگی روابط با عربستان سعودی و روسیه بسیار متفاوت است و ترکیه در مورد توسعه طلبی قدرت سیاسی در خاورمیانه و همچنین مدیترانه شرقی و حتی نوع تعاملش با جامعه اروپایی دچار فراز و نشیبهایی ناخواسته در تعیین سیاستهای جدید خود خواهد شد. یعنی به طور خلاصه ترکیه در دوره جو بایدن آنچه را تا به امروز ادامه داده، نخواهد توانست به راحتی ادامه دهد و در بسیاری از زمینهای بازی سیاسی با ایالات متحده در چالش و تنش جدی خواهد بود.

اما با این اوصاف، برخی از تحلیلگران می گویند که تعمیق دخالت ترکیه در درگیری های لیبی می تواند زمینه ساز ایجاد مجدد روابط با ایالات متحده باشد که به دلیل اختلاف سیاست های منطقه ای و عدم اعتماد متقابل در سال های اخیر متشنج شده است. زیرا لیبی یکی از نقاط مهم و تعیین کننده قدرت هژمونی آمریکا در شمال آفریقاست که حمایت هر دو کشور ترکیه و ایالات متحده از دوره وفاق ملی که از سوی سازمان ملل به رسمیت شناخته شده، آنها را در موازات هم قرار خواهد داد.

به نظر می رسد مداخله ترکیه در لیبی که هنوز نیروهای نظامی ترکیه در آنجا بر علیه ژنرال خلیفه حفتر مبارزه می کنند، به آنکارا کمک خواهد کرد تا با واشنگتن بر سمایل مشترکی وارد معامله بشوند. از سوی دیگر با توجه به اینکه مسکو رسماً پشتیبانی نظامی از خلیفه حفتر می کند و حتی نیروهای مزدور تحت نام گروه واگنر در لیبی در جبهه مقابل نیروهای ترکیه قرار گرفته اند و همین امر ترکیه- روسیه را به رقیب و مخالف هم بدل کرده، موجب خواهد شد که آنکارا وضعیت آتی لیبی را وجه المصالحه خود کند تا واشنگتن درجبهه های مورد علاقه ترکیه به سازش تن دهد.

یقین است که در دوره جو بایدن، مسأله شمال سوریه آنطور که ترکیه در سیاستهایش ترسیم کرده و مورد هدف قرار داده است، پیش نخواهد رفت. ترکیه در تصمیم گیری دونالد ترامپ در تخلیه نیروهای نظامی خود از بخش عمده ای از اراضی شمال سوریه باعث شد که ترکیه جرأت انجام عملیات نظامی سپر فرات، شاه فرات، شاخه زیتون، عملیات ادلب، چشمه صلح، سپر بهار که همگی از 2015 تا 2020 انجام گرفته اند، به انجام برساند و هنوز هم با حمایت از بخشی از معارضان سوری در منطقه ادلب زمینه خاتمه یافتن بحران سوریه را مخدوش کرده است. در همین حال ترکیه در دوره ترامپ به سهولت توانست از خلاء حمایتی واشنگتن از نیروهای کرد سوری، ریشه بسیاری از فعالیتهای بالقوه و بعضاً بالفعل کردهای جدایی طلب را بسوزاند. لذا به نظر میرسد لیبی و شمال سوریه می تواند زمین معامله و تبادل خاستگاههای آنکارا- واشنگتن بوده باشد.

آنچه در این میان نباید فراموش کرد اینکه، از زمان پایان جنگ جهانی دوم، روسیه تلاش کرده است تا لیبی را تحت نفوذ خود قرار دهد. در همین حال تداوم حضور روسیه در سوریه و حمایت از دولت بشار اسد خود میدان بازی دیگری است که مورد اختلاف مسکو- آنکارا است. روسیه به هیچوجه مایل نیست که سوریه تحت تصمیم گیری ایالات متحده باشد. زیرا تضعیف قدرت روسیه در سوریه به معنای از دست دادن تأثیر آن کشور در مدیترانه شرقی و شمال آفریقا به ویژه لیبی است. از این رو باید ادامه مذاکرات آستانه در چند روز آینده را از این زاویه ارزیابی کرد. زیرا به نظر میرسد روسیه با توجه به نتیجه انتخابات در آمریکا میخواهد هر چه سریعتر بحران شمال سوریه را حل و فصل کرده و خط قرمزی را برای ترکیه تعیین کند. اما نباید فراموش کرد که ترکیه تنها قدرت مقابله با حضور دریایی روسیه در مدیترانه شرقی است. اگر ترکیه بیشتر به سمت ایالات متحده متمایل باشد که پیشتر همینطور بوده است، احتمالاً روس ها از مشاهده چنین تحولی چندان خشنود نبوده و میان روابط روسیه و ترکیه ابرهای سیاهی نمایان خواهد شد.

در هر صورت انتخابات ایالات متحده ترکیه را در زمین بازی ناخواسته ای سوق داده است که پیروزی آنکارا در روابطش با واشنگتن با سوخت و سوزی دیپلماسی همراه خواهد بود. اما یک نکته مهم را نباید از دست داد.اینکه موضوع اعاده گولن، بحران مربوط به کردها، سیاستهای رادیکالی ترکیه در مدیترانه شرقی، رویکردش با جامعه اروپا از جمله پارامترهایی هستند که بی تأثیر در روند روابط میان آمریکا- ترکیه نخواهند بود.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.