چرا طرفین برجام نیاز به توافق دارند؟

عصر آزادی آنلاین/ دکتر قدیرگلکاریان

خبرهای منتشر شده از وین نشان میدهد که مذاکرات در حال انجام میان ایران و سایر دول اروپایی به سرعت به سمت نتیجه گیری پیش می تازد. نقل قولهای ذکر شده در رسانه های خبری بین المللی به نقل از نمایندگان کشورهای حاضر در مذاکرات نشان میدهد که بیش از 70% مذاکرات سودمند بوده است و مواردی هست که هنوز ایران و ایالات متحده بر روی آن نیاز به توافق و اشتراک عقیده دارند.

آنچه در این بحبوحه باید سئوال کرد این است که، چرا ایران و ایالات متحده نیازمند به نتیجه رسیدن این مذاکرات و بازگشت طرفین به تعهدات برجامی هستند؟

دولت جو بایدن، بحران مربوط به برجام را از دولت قبلی به ارث می برد. بایدن از دوره اوباما به خوبی از وضعیت ایران هسته ای باخبر است. میداند که ایران دارای برنامه هسته ای پیشرو، زرادخانه موشک بالستیک، توسعه دهنده موشکهای دور برد و یک سیاست منطقه ای برای مبارزه با صهیونیست و هژمونی آمریکا دارد و توانسته است تا به امروز توفیق خود را در تشکیل جبهه مقاومت به خوبی نشان دهد. هر چند در این بین زیانهای زیاد سیاسی- اقتصادی گریبانگیر کشور شده است. ولی بازی قدرت دو طرفه است. برد و باخت و یا سود و زیان! هنگامی که دونالد ترامپ از توافق هسته ای ایران خارج شد و فشارهای تحریمی علیه کشورمان را افزایش داد، جمهوری اسلامی هم توسعه هسته ای خود را تسریع کرده است و اکنون با نصب سانتریفیوژهای پیشرفته و تولید اورانیوم و غنی سازی آن تا 60% میتوان گفت که از نظر زمانی کاهشی از یک سال به چند ماه در احتمال تولید سلاح اتمی دارد. هر چند بارها مقام رهبری و مقامات عالیرتبه به این امر صحه نهاده اند که تولید سلاح هسته ای با اصول دینی و احکام مغایرت دارد. اما این ادعا برای طرفهای مقابل چندان باور کردنی نیست.

یکی از دلایل تلاش بایدن به بازگشت سریع به توافق هسته ای (برجام) همین است. زیرا ایران هسته ای سرآغاز رقابتهای دیگر در زمینه تولیدات هسته ای در منطقه خواهد بود که به هیچوجه بر مذاق آن کشور و سایر ابرقدرتهای جهانی خوشتر نمی آید.

ایران نشان داده است که چنانچه ایالات متحده گامی در لغو تحریمهای ناعادلانه بردارد،  آمادگی بازگشت به تعهدات خود را دارد. اما مذاکرات چند هفته گذشته در وین نشان میدهد که روند کار به همین سادگی نخواهد بود و برای پایداری توافق هسته ای، باید در برابر رفتارهای معکوس سیاسی در آینده عایق بندی شود. زیرا هم ایران و هم ایالات متحده شاهد شدند که بدون ضمانت نامه اجرایی نمیتوان به آینده تعهدات امیدوار بود. برای اطمینان از چنین دوامی، امضا کنندگان در رسیدگی به نقاط آسیب پذیر معامله، مواردی مانند مدت زمان توافق و مفاد مجازات های عدول از تعهدات و مشکلات خارج از محدوده فعلی توافق نامه را باید مد نظر قرار دهند. البته در این میان ایالات متحده علاقمند به مذاکره درباره برنامه موشکی ایران و به زعم آنها دخالت در امور کشورهای منطقه ای و بی ثبات کردن منطقه است. لذا برنامه دولت بایدن برای ایران و بطور گسترده تر برای خاورمیانه از دیگر الزامات و پاسخ به چرایی تلاش آن کشور به بازگشت به توافق هسته ای است. هنوز بایدن در برابر مخالفت های طرفداران حزب جمهوریخواه، متحدینش در خاورمیانه و به ویژه رژیم صهیونیستی مدام در فشار سیاسی است.

منتقدان توافق هسته ای(برجام) از رویکرد دولت بایدن این است که اهرم فشار از دست آمریکا در خواهد رفت و ایران خواهد توانست بار دیگر سریعتر از قبل به سمت خواسته ای سیاسی و امنیتی خود در منطقه گام بردارد. از این رو تنها به تخفیف در تحریمها توافق دارند. ولی ایران از علاوه از برداشته شدن همه تحریمهای مندرج در توافق نامه، لزوم لغو همه تحریمهای غیر برجامی هم می باشد. بر این اساس احتمال میرود دوره مذاکرات به درازا بکشد. البته طولانی تر شدن مذاکرات هیچ به نفع ایران نیست و دولت بایدن زیرکانه در حال فرسایشی عمل کردن شرایط مذاکرات و ایجاد فضای ناامیدی در ایران و به تنزل کشاندن حضور مردم در انتخابات میباشد. بدین سان با کاهش محسوس آمار رأی دهندگان دست به جوسازی سیاسی خاص و غیر مشروع جلوه دادن نظام سیاسی در ایران خواهد زد. بنابر این، ایران هم از این نکته نظر خواستار هر چه سریعتر کسب نتیجه در مذاکرات است.

نکته دومی که ایران نیازمند تسریع اقدام در بازگشت به تعهدات برجامی است، مربوط به جلوگیری از خروج نیروهای متخصص و سرمایه های مالی و جانی از کشور به خارج از کشور میشود. در عرض چند سال گذشته بالغ بر 180 میلیارد دلار سرمایه ملی برای خرید خانه از ایران خارج شده است که موجب مهاجرتها شده است. سالنامه مهاجرتی ایران به سال 1399 منتشر شده از سوی نهاد ریاست جمهوری نشان میدهد که بالغ بر 4 میلیون ایرانی در خارج از کشور اقامت دارند که همین اطلاعات از سوی دبیرخانه شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشورِ وزارت امور خارجه‌، آماری دقیق از ایرانیان خارج از کشور منتشر کرده است که بر طبق این آمار، در کل چهار میلیون و سی و هفت هزار و دویست پنجاه هشت نفر از ایرانیان در خارج از کشور حضور دارند. اگر به این افراد تعداد مهاجران ثبت نشده در راستای خرید ملک اضافه شود، میتوان گفت که نزدیک به 6 میلیون نفر به خارج از ایران مهاجرت کرده اند. جالب توجه است که سرمایه موجود آنها بالغ بر 4.5 میلیارد می باشد و بخش تکان دهنده این است که علاوه از خروج سرمایه مالی، درصد بالایی از مهاجران ایرانی دارای تحصیلات دانشگاهی بوده و مهاجران ایرانی از این لحاظ رتبه نخست را در میان 91 کشور مهاجر فرست در دنیا به خود اختصاص میدهند. بر اساس آمار درج شده، بیش از 50% شاغلان مهاجر ایرانی دارای مهارت در سطح بالایی هستند.

چنین ریزش ملی نه تنها به سرعت گیری کاهش پول ملی که به بی اعتمادی سایر کشورها به وضعیت داخلی و عدم تمایل به سرمایه گذاری خارجی میشود. در عین حال، روح ملی و اعتماد به ارزشهای ملی را نیز به مرور زمان در میان نسل مهاجر کاهش میدهد.

وجود شرایط بغرنج معیشتی، تورم بیش از 40% در کشور، عدم اعتماد به دولت و عدم احساس اطمینان به گشایش سیاسی در همه زمینه ها باعث شده است که شرایط بی تفاوتی میان ملت با نظام پدید آید که خطری مضاعف است.

تمام اینها تنها بخشی از پازلی است که مجبور میکند طرفین به برجام بازگشتی عاجل داشته باشند. همانطور که دولت بایدن فرصتی برای ورق زدن روی سیاست های معاملاتی چهار ساله ترامپ در خاورمیانه دارد؛ مسئولان سیاسی ایران هم نیازمند همین تورق صفحات تاریخی و حقیقی هستند. باید ایران از دوران بایدن بتواند به فضای تعاملات چندجانبه و تثبیت سیاسی در عرضه بین المللی برسد تا آبهای رفته را تا حدودی به جوی بازگرداند. همچنین، ایالات متحده از کشورهای خاورمیانه در برداشتن گامهای افزایشی برای رسیدگی به منازعات منطقه ای، به ویژه ایران باید حمایت کند. در نتیجه این نوع نگرش خواهد توانست زمینه آغاز روندی منطقی را برای گفتگوهای گسترده منطقه ای و بین المللی برای دو طرف فراهم سازد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.