سناریوی ناکارآمدی دولت و مخاطرات موجود!

عصر آزادی آنلاین/ دکتر قدیرگلکاریان،

یکی از مباحث بسیار پیچیده در نظام سیاسی، رابطه اعتبار و مشروعیت با قدرت و ثبات نظام سیاسی است. این قضیه در قرن حاضر و بعد از فروپاشی نظام سوسیالیستی در شوروی و فراهم آمدن بستر نظام تک قطبی در جهان، بیش از پیش مطرح شده و اتاقهای فکر برای کسب موفقیت در اجرای اهداف سیاسی و حتی به دست گرفتن سیستمهای گسترده اقتصاد سیاسی دست به یک سری سناریوهایی می زنند که می تواند هستی یک نظام سیاسی کشوری را به طور کلی تغییر دهد.

ناگفته پیداست که در طول بیش از 40 سال از عمر انقلاب اسلامی، خصومتهای ویژه ای از سوی برخی کشورهای قدرتمند و هم پیمانان آنان در قبال ایران شکل گرفته که نه تنها تمام شدنی نبوده اند که چه بسا برخی از آنها زمینه ساز مجموعه دیگری از نقشه های خاصی هستند که شاید فردا و یا فرداها به مرحله انجام برسند. حال فارغ از اینکه این خصومت دلایل منطقی دارد یا نه، بسیار مناسب خواهد بود که با توجه به شرایط کنونی و حاد کشور به عمده سناریوهای مشهود اشاره شود.

نخست باید به صراحت بیان داشت که دولتها غالباً بدون پشتوانه ملت ناکارآمد هستند و هیچ دولت بزرگی بدون وجود یک جامعه وفادار، اعتماد کرده و راسخ در عزم نمیتواند عملکرد خوبی داشته باشد. برخی از کشورهای در حال توسعه و حتی کشور خودمان نیز در مدیریت سیاسی کشور هنوز نگرانیهای سیاسی مختص قرن نوزدهم را دارند. لذا در بروز رخدادها و تحولات غیر منتظره برای عبور از بحرانها به تشکیل هسته ای تبلیغی، استفاده از اهرمهای فشار، ایجاد محدودیتهای رسانه ای و یا ارتباطی برای جلوگیری از روشنگری جمعی و حتی استفاده ناچارگونه از خشونت مشغول می شوند. تمام اینها بر ناکارآمدی یک دولت و در کلیت یک نظام سیاسی صحه می گذارد. هر کشوری از چنین طرز فکری عبور کرده و تجربه گذار داشته و روشهای یاد شده را منسوخ دانسته است، قادر به شکل گیری شرایط با ثبات در سیاست داخلی و خارجی شده و پایه های دمکراسی نیز مستحکمتر شده است.

فراموش نشود که امروزه جهان کاملاً بهم پیوسته تر، انتقال اطلاعات سریعتر و تأثیر گذاریهای آنها غنی تر شده است. به همین خاطر اکنون برای بی اعتبار کردن یک نظام سیاسی به جای لشکرکشیهای فیزیکی از جنگ رسانه ای و تبلیغاتی استفاده میشود و چالشهای جدی را در میان اقشار جامعه ایجاد می نمایند که میتواند خط سیر ساکن و آرام تحولات سیاسی کشور را به یکباره متلاطم و پیچیده تر سازد. ماجرای رسانه ای شدن مصاحبه دکتر ظریف یکی از نمونه های بارز است که مصاحبه 180 دقیقه ای وی به صورت گزینشی در جمع بندی چند دقیقه ای از سوی شبکه ایران اینترنشنال که مشخص است در مورد تغییرات بنیادی و حتی تغییر رژیم در ایران تلاش می کند به روی آنتنهای خبری می رود که نه تنها داخل ایران را دچار هیجان و هراس میسازد که حتی در آمریکا جان کری تحت فشار سیاسی مخالفان قرار گرفته و ماریا زاخارووا، سخنگوی وزارت خارجه روسیه نیز لب به اظهار نظر در این رابطه می گشاید. یعنی آنچه در رابطه با تأثیر اطلاعات غنی ادعا شد، در این نمونه به خوبی مشخص است. البته پس لرزه های این سناریو را در روزها و هفته های آینده نیز در داخل کشور بسی شدیدتر خواهیم دید. زیرا در کشورمان هم برای بسیاری از جناحهای سیاسی فرصتی بس مغتنم ایجاد شده است. بنابراین باید سئوال کرد که این رخداد آیا به بی اعتبار کردن نظام سیاسی منجر میشود یا حاصل شفاف سازی است؟

ذکر این نکته حائز اهمیت است که افشای این مصاحبه مایه بدشانسی است. زیرا در زمانی رو شده است که مذاکرات وین در حال شکل گیری و رو به نتیجه است. در شرایطی مطرح شده است که چند صباحی برای انتخابات در ایران نمانده است. بسیار شگفت آور است که این افشاگری در حالی انجام میگیرد که موجب شده است بسترهای لازم برای بی اعتبار کردن دولت(بدون قضاوت در کارایی یا ناکارایی آن) فراهم شود و شاید در واپسین روزهای حیات سیاسی دولت روحانی، وزیر خارجه و یا حتی وزیر اطلاعات به دلیل عدم اشراف به نفوذیها، در افشای چنین مصاحبه ای از سوی مجلس به استیضاح کشیده شوند.

صد تأسف که هنوز صاحبان قدرت و جناحهای سیاسی برای رقابت در کسب صندلی ریاست جمهوری با بیان اظهار نظرهای خود که هنوز متقن و روشن نیست و یا برافراشتن علم تعصب باعث افت و صدمه دیدن مشارکت سیاسی جامعه میشوند. این خطر عمده ای است که باید در نظر گرفت. هنوز برخی از جناحهای سیاسی بر این باور هستند که شرایط کنونی انگار بسان 17 سال ییش است و میتوان بدون اهمیت دادن به مشارکت سیاسی جامعه و بی توجه به قهر سیاسی اقشار ملت، حتی با حداقل میزان آراء میتوان بر قدرت رسید و آب از آب تکان نخورد. اگر اینگونه فکر می کنند و بر موضوع بی اعتبار سازی دولت و یا شخصیتهای سیاسی(تفاوت دیدگاهی دارند ولی دارای بافت و درونمایه یکسانی هستند.) ادامه داده و تصورشان بر این است که اتفاقی نخواهد افتاد، سخت در اشتباه بوده و تیشه به ریشه خود می زنند. شرایط کنونی کشور با وجود محدودیتهای متنوع در رابطه با آزادیهای مدنی، هنوز روح دمکراسی را در ملت رشد میدهد. تعقیب تحولات سیاسی و یا اقدام به بحثهای سیاسی غیر کارشناسانه در میان مردم نشان از رشد دموکراسی است که به نهایت به بیان نکته نظرات ملی منجر خواهد شد.

اگر سیاسیون کشور و بالاخص آنهایی که دم از سرباز وطن و انقلابی بودن می زنند با زمان تغییر نکنند و توانایی پرداختن به نیازهای متعدد مردم را از دست بدهند، اداره کشور را به جای نگرش افقی به صورت مدیریت استوانه ای بپندارند و خود را همه چیزدان مردم بشمارند و توجهی به آرای ملت نکنند؛ یقین بدانند که با شهروندان ناراضی تر و قهر کرده از حمایت سیاسی روبرو خواهند شد. زیان این را در سایر کشورها و حتی در دموکراسی های به ظاهر پایدار مانند ایالات متحده نیز شاهد هستیم. به عنوان مثال، در ایالات متحده 43 میلیون نفر در فقر زندگی می کنند (حدود 14٪ از جمعیت ) که همین امر موجب شد که دونالد ترامپ با اظهارات و عوام فریبی خود قادر به ورود به کاخ سفید شود و با تصمیماتش دنیا را دگرگون سازد.

بدون تردید قهر سیاسی ملی باعث سرکشی ملی میشود و مشکلاتی را ایجاد خواهند کرد. زیرا ملت زمانی که حیات سیاسی برایشان معنایی نداشته باشد، امیدی به آینده در آنها ظاهر نشده و بسان فردی است که چیزی برای از دست دادن ندارد.

نمیدانم مسئولان فرصت آن را پیدا می کنند تا در کانالهای مختلف فضای مجازی ببیند که چه اخبار دروغین و ساختگی مطرح میشود و در کمترین زمان به دست میلیونها بیننده میرسد یا نه؟ وقتی خبری دال بر ورود واکسنهای ساختگی و حاوی آب مقطر و یا کپسولهایی که درون آنها میخ هست و میخواهند مردم کشته شوند، مطرح میشود، کسی بدون توجه به اینکه اصلا چنین چیزی نمیتواند از جابرترین نظام بر بیاید، باور می کند. باور کردن اخبار ساختگی و شایع شدن سریع آنها در میان مردم نشان از فقدان اعتبار دولت و نظام سیاسی است. ملت سخن هر کسی را باور میکند الا دولت! این یعنی حاکمیت و مدیریت ذهنیتهای کوتاه مدت برای برنامه ریزی جهت اهداف بلند مدت!

اگر انسجام و عقلانیت سیاسی و خردورزی در ساختار نظام کشور حاکم نباشد و متولیان و سیاسیون در هر منصبی به خود نیایند، در روزهای آتی اخباری خطرناکتر و هیجان برانگیزتر از این ها هم شکل خواهد گرفت. نمیخواهم شرایط کنونی را تشبیه دوران واپسین نظام پهلوی کنم. ولی آنهایی که سنی دارند و روزهای اوایل انقلاب را به یاد دارند، اخباری همانند اینها از قبیل استحمام فرح در وان شیر، و یا تصاویر مونتاژ شده به وسیله فتوشاپ که آن زمان برای مردم قابل درک نبود، توانست چنان هیجان کذایی ایجاد کند که تر نیز به پای خشک سوخت و صدها ارتشی، سرباز وطیفه درمانده، پاسبان بدبخت از درختان آویزان شدند و یا کنار جویها مانند گوسفند ذبح شدند.

امری بدیهی است که مقامات سیاسی تنها چند سال جلوتر از ملت فکر می کنند ولی بر وقوع رخدادها و تحولات تسلط و قدرت پیشگویی و کهانت ندارند. جوامع در سراسر جهان پیچیده تر، متنوع تر شده و خواسته های ملتها در راستای اجرای اصلاحات سطحی تا شفافیت سیاسی مطرح است. با وصله ها نمیتوان ایجاد انگیزه کرد. با فدا کردن طرحهای بلند مدت برای اهداف کوتاه مدت نمیتوان مردم را به دنبال خود کشید. جامعه ما با بحران سیاسی، روانی، اقتصادی، فرهنگی روبروست. از همه بالاتر روز بروز تعصب ملی در میان ایرانیان در حال کاهش است. وقتی ابراز میشود تنها یک سوم جامعه از شبکه تلویزیونی ملی استفاده میکنند باید آهی عمیق کشید و به فکر فرو رفت. وقتی سرمایه های ملی از بین میرود، آمار مهاجرتها رو به فزونی است، باید تکانی خورد و به خود آمد.

پایداری ملی به ثبات دولت بستگی دارد. هم ملت و هم مسئولان باید بدانند که تخریب روح سیاسی در کشور که نمونه آن را در سودان شاهد بوده ایم که چه بر سرشان آمد، به منزله به پای دار رفتن نظام سیاسی است. کسی نمیتواند خود را منزه نشان دهد که در ناکارآمدی دولت و یا فاش شدن مصاحبه ظریف و یا انفجار نظنز نقشی نداشته است. شرایط کنونی حاصل کنتراست هایی است که از سوی جناحهای سیاسی شکل گرفته و خیانتها و دزدیها و اختلاسهایی است که در طول چندین سال افراد از ما بهتر توانسته است کشور را چپاول کند.

کدگذاریهای غلط در شناخت روحیات و خاستگاههای ملت و تطبیق کردن زورکی مردم با مقاصد خود نتیجه اش آن میشود که حتی مقتدرترین و مردمی ترین رهبران هم قادر به تغییر جامعه خاص نباشند. نمونه بارز آن را در آفریقای جنوبی دیده ایم که علیرغم محبوبیت نلسون ماندلا، هیچگاه آن کشور به کشوری رنگین کمان تبدیل نشد. یا قیام بهار عربی که هیچکدام از جنبشها راه رهبران قیام را طی نکردند.

نتیجه اینکه به نظر میرسد کشور در شرایط کنونی به جای گزینش ریاست جمهورهای خیلی برتر و با وعده های پر طمطراق نیازمند کارآفرینان سیاسی است. کارآفرینانی که از کلمه آزمایش (وعده های واهی و غیر قابل اجرا) استفاده نکنند. حوزه قدرت خود را بدانند و نسبت به آن وعده دهند و برنامه ریزی کنند. ملت برای آزمایشهای متعدد قدرت صبر و بردباری دائمی نخواهد داشت. اینها هر چند تلخ هستند ولی واقعیاتی است که باید توجه شود. از ما گفتن بود!

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.