نقاشی سرود!

عصرآزادی آنلاین،
تابلو اثر زنده یاد آیناز احمدزاده
نوشته: سهراب مهدی پور
شب که می آید و جا،خوش می کند
فکری از ماه اش تراوُش می کند
قصه می خوانَد برای اختران
قصه هایی از زبانِ مادران
مادران ماه اند گرچه آدم اند
روحِ خود در جانِ آدم می دَمَند
مادران، لالاییِ فرشته اند
عشق را با جان هاشان، رشته اند
مادر اندر شعرِ من، ماه است و بس
از درونِ «ماه»، آگاه است و بس
می نشیند بر پرَندِ نورها
می رود نزدیک ها و دورها
باد را با خود همراه می کند
باد هم هنگامه بر پا می کند
گاه اسبی کهربایی می کَشَد
گاه با سبزِ بهاری، می کَشَد
حلقه ای از خود، سوارش می کند
یک جهان ستاره بارش می کند
می بَرَد آنجا که شاعر، خانه ای
دارد و در آن پُر از دُردانه ای
آسمان، شب ماه بازی می کند
«ماهناز»ش، اسب تازی می کند
باد نیست این، پاره ای از آتش است
شعله اش اینگونه داغ و دلکش است
زندگی را بایگانی می کند
یادی از یارانِ جانی می کند
خط و رنگ و نقطه و قوس و کمان
نقش می بندد بر بومِ زمان
تابلو اش زیبا و ساده می شود
اثری بس فوق العاده می شود . . .

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.