نوروزخوانی، آئینی کهن در میان اقوام ایرانی

عصرآزادی آنلاین /رعنا زارع پور

نوروز خوانی از آئین های موسیقایی کهن میباشد که در جشن باستانی نوروز، آمدن بهار را بشارت میدهد، در ایران باستان، نوروز خوانی ها در ستایش اهورا مزدا، مدح شاهان و امیران بوده اما پس از ورود اسلام ، نوروزخوانان، جهت بقا و تداوم این سنت، مضامین آن را با اعتقادات دین اسلام، همسو و هماهنگ ساخته تا این آوازها همچنان در فرهنگ اقوام ایرانی به حیات خود ادامه دهد.کهن ترین نوروزخوان ها، آتش افروزها از روزگار باستان بودند که  بعدها جای خود را به حاجی فیروز، چهره افسانه ای فولکلور ایرانیان دادند و لقب حاجی که موید نوعی احترام و اعتبار می باشد نیز در ادوار اسلامی به او داده شد؛ لباس سرخ منگوله داری بر تن، کلاهی شیپوری بر سر، دایره ای زنگی به دست، آواز شادی بر لب  و با صورتی سیاه که نوید بخش تمام شدن تاریکی و ناپاکی و بشارت دهنده روشنایی، رستاخیز طبیعت و بهار است.

 جشن”نوروز”، سنتی کهن در میان مردمان ایران زمین است و یادگاری از سلسله پیشدادیان که جمشید این رسم نیکو را بنیان نهاد.چگونگی مراسم جشن نوروز بر دیواره پلکان های شرقی و شمالی کاخ خشایارشا در تخت جمشید به زیبایی و تفصیل به تصویر کشیده شده است.در سوی شمال و شرق آپادانا، نژادگان پارس و ماد و روبروی آنها نمایندگان اقوام شاهنشاهی با پیشکش های نوروزی شان برای شاه، مشاهده میشوند.

 فردوسی که  بسیاری از روایت های شاهنامه را از اوستا برگرفته، نوروز را این چنین توصیف میکند:

به جمشید بر گوهر افشاندند     وزان روز را روز نو خواندند

سر سال نو هرمز و فرودین      برآسوده از رنج روی زمین

چنین جشن فرخ از آن روزگار    به ما ماند از آن خسروان یادگار

“مری بویس”، پژوهشگر حوزه مطالعاتی دین زرتشت، معتقد است:”زرتشتیان اعیاد مذهبی خود را نخست با نیایش و ستایش، آنگاه با پذیرایی و موسیقی و شادی برگزار میکنند تا حتی برای مدتی کوتاه، افواج و امواج نیروهای اندوه بار تاریکی را وادار به عقب نشینی نمایند.به احتمال قریب به یقین آغازگر این جریان، خود زرتشت بوده است که در زمینه مهمترین اعیاد مقدس کیش خود که با نام پارسی میانه،” نوروز”، شناخته میشود، پیشقدم بوده و این جشن را برای پیروان خود صاحب معنایی وسیع و گسترده تر میدانست که در این روز، اهریمن تا ابد، سرنگون شده و هستی شکوهمند خواهد شد.”در روایت های مربوط به سال نو، خاطره این کار به این دلیل، تداوم یافته که در آن روز، شاه، قدرت پلید یا اژدهاک را شکست داده تا بر جهان فرمانروایی کند و همچنین در باور گذشتگان این بود که در این روز از سال، اهورامزدا، مردگان را زنده میکند و پس از این واقعه تمام نیروهای اهریمنی در جهان نابود میشود و سراسر آفرینش، نو می گردد.این جشن کهن ، با خواندن سرود و اجرای موسیقی همراه بود و به نظر میرسد یکی از نخستین ردیف های موسیقی ایران، ردیف نوروزها است؛ نام  الحانی چون، نوروز خارا، نوروز بزرگ، ساز نوروز، باد نوروز، نوروز کیخسروی و نوروز نغمه هایی دیگر که همگی مربوط به  موسیقی دوران ساسانی می باشد.

نوروز بزرگم بزن ای مطرب امروز

زیرا که بود نوبت نوروز به نوروز   ” منوچهری”

موسیقی مربوط به نوروز بر چهار بستر نوروزخوانی، ترانه های بهاری، گوشه های موسیقی ایرانی و نمایش ها استمرار یافته است.

در نظام موسیقی مقامی، نوروز در کنار آوازهای گوشت، گردانیه، سلمک، مایه و شهناز یکی از آوازهای شش گانه بوده و از میان شعبات بیست و چهارتایی، نوروزها، چهار شعبه با نام های صبا، عرب، عجم و خارا را به خود اختصاص داده اند و در ردیف کنونی موسیقی کلاسیک ایران نیز گوشه های نوروز عرب، صبا و خارا در دستگاه های همایون و راست پنجگاه، نامشان را از الحان نوروزهای مقامی گرفته اند و بی تردید ساختار فرمال و مدال  این نغمه ها از گذشته های دور تا کنون دچار دگرگونی هایی شده که امروز دیگر این نغمه ها هرچند نام نوروز را دارند اما در جشن نوروز، اجرا نمیشوند.

در ایران باستان، نوروز خوانی ها در ستایش اهورا مزدا، مدح شاهان، امیران و مردم گشاده دست بوده اما پس از ورود اسلام ، نوروزخوانان، جهت بقا و تداوم این آئین کهن، مضامین آن را با برخی از اعتقادات دین اسلام، آمیخته و از این طریق آن را با باورهای اسلامی، همسو و هماهنگ ساختند و از دوره صفویه نیز این آوازها با روایات و احادیث اسلامی در مذهب شیعه، منطبق شد و به حیات خود ادامه داد. مطابق نظر عده ای از علما، روز اول خلافت حضرت علی ابن ابی طالب(ع)، مصادف با نوروز شده و به همین سبب، جشن نوروز، اهمیت بیشتری یافت و از آن زمان در فضیلت نوروز، احادیث و اخبار فراوانی نقل شد و این عید، احکام و آداب مخصوصی به خود گرفت.

نوروز خوانی، یک موسیقی آوازی است با جملات موسیقایی کوتاه و گستره صوتی محدود به تتراکورد که جملات، تکرار و به سبب انطباق با شعر، تغییرات چندی را پذیرا میشوند، همچنین بداهه سرایی در این نوع موسیقی، نقشی محوری دارد، کلام آوازها اغلب به زبان فارسی و یا زبان های محلی خوانده میشود ؛ از تکمچی های آذربایجان تا عروس گلی در گیلان، نوروز سلطان در مازندران، ماسی و رشکی در استان مرکزی، آتش افروزهای فارس و کردستان و … نمونه این آوازها در مازندران:” نوروز سلطون بموئه، گل به گلستون بموئه”، گیلان:” به یاسین و الف لام و به فیروز، دهید مژده که آمد عید نوروز”،آذربایجان:”بوتکه اویون ائدر، قوردونان قول بویون ائدر، یئغار کندین دویوسون، چه پیشی نین  تویون ائدر”  و درایل بختیاری:”بهار اوی بهار اوی، کاسوزلی سواراوی” و…میباشد. در توصیف  نوروزخوانان گفته میشود که آنها خنیاگران گمنام و دوره گردی در نواحی از ایران بوده اند که از 15روز مانده به بهار، بر در خانه های مردم  از دارا و ندار، رفته و نوروز را بشارت میدادند و مژدگانی و انعام خود را بر اساس بضاعت مالی صاحب منزل، طلب میکردند و صاحب خانه نیز با رویی گشاده به تقاضای آنها پاسخ میداد، پیک های آوازه خوان نوروزی، پس از رساندن پیام بهار، با هدیه هایی که از مردم دریافت کرده بودند پیش از تحویل سال نو به روستاهای خود باز میگشتند.

اما از این میان، کهن ترین نوروزخوان ها، آتش افروزها هستند که  بعدها جای خود را به حاجی فیروز، چهره افسانه ای فولکلور ایرانیان دادند و لقب حاجی که پیش از نام فیروز آمده، موید نوعی احترام و اعتبار می باشد که در ادوار اسلامی به وی داده شد.آنها همانند آتش افروزها  لباسی سرخ  منگوله داری میپوشند و صورت و گردن را سیاه میکنند و کلاهی شیپوری بر سر میگذارند ولی برخلاف آتش افروزها  بدون آتش و مشعل به خیابان ها می آیند و با زدن دایره و رقص و شیرین کاری به استقبال نوروز میروند. نظرهای گوناگونی درباره آتش افروز و حاجی فیروز داده شده است؛” مهرداد بهار”، معتقد است:” چهره سیاه حاجی فیروز، نمادی از بازگشت وی از جهان مردگان و لباس سرخ هم نشانی از خون سرخ سیاوش و در نهایت شوخ طبعی حاجی فیروز، بیانگر شادی و هلهله از رستاخیز و احیای دوباره است”

اما افسوس که امروز تنها در تعداد معدودی از فرهنگ های بومی، شاهد نوروزخوانی ها هستیم و این آئین موسیقایی کهن که همواره در فراز و فرود تاریخ در قرون و اعصار متمادی، میان اقوام ایرانی در جشن باستانی نوروز، رستاخیز طبیعت را  بشارت میداد، اکنون  در ازدحام صداهای موسیقی شهری، دیگر شنیده نمیشود و در حال شمارش واپسین نفس هایش میباشد… اگر در این روزهای پایانی سال، در خیابان ها و چهارراه های شلوغ، این حاجی فیروزهای بینوا و کم رمق را دیدیم یادمان باشد که آنها آخرین نشانه ها و نمادهای موسیقایی نوروز هستند که چهره سیاه و آواز شادشان، نوید بخش تمام شدن سیاهی، تاریکی و ناپاکی و آغاز روشنایی، سبزی و بهار می باشد، هرچند که صدای آواز و دایره زنگی شان در هیاهوی شهر، گم میشود اما باز هم نوروز را بر تو شاد باش میگویند :

حاجی فیروز اومده سرتو بالا کن

عید نووز اومده سرتو بالا کن

پرشده باغ و گلستان ز شکوفه

بلبل از راه اومده لونه شو نیگا کن

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.