تهدید صلح در دهه آینده!

عصرآزادی آنلاین/ دکتر قدیر گلکاریان

سال جدید را در شرایطی آغاز می کنیم که هنوز صلح و آرامش در تهدید است. هر چند نباید امید را از دست داد ولی نگاه واقع بینانه نیز موج موفقیت در اتخاذ تدابیر میشود. جنگ! (به عبارتی تجاوز باید گفت) روسیه با اوکراین همچنان ادامه دارد و این شرایط آغاز یک دوره جدید نیست، بلکه نتیجه پایان یک نسل است. جهان احتمالاً در آغاز یک دهه بی‌آرامی وحشتناک قرار خواهد گرفت. زیرا هر چقدر پوتین در ابتدا حق داشت که از امنیت کشورش دفاع کند، اما شرایط را به گونه ای پیش برده است که حالا در جایگاه یک متجاوز قرار دارد. اگرچه تصور می کنیم که وارد یک دوره جنگ دائمی نخواهیم شد، اما باید برای درگیری های تجاری بیشتر و شدیدتر، تحریم های اقتصادی و مالی، حملات سایبری، کمپین های اطلاعات نادرست و نیروی نظامی به عنوان ابزار ژئوپلیتیک آماده بود.

ولادیمیر پوتین، فراتر از تمایل آشکار خود برای بازسازی امپراتوری روسیه، نمی خواهد سازماندهی مجدد جهان را تنها به ایالات متحده و چین بسپارد. او می‌خواهد روسیه دوباره به یک قدرت بزرگ تبدیل شود و در تعیین امور اروپا و اوراسیا حرفی برای گفتن داشته باشد.

برای بیش از 30 سال، روسیه در اروپا نقش مهمی به جز نقش یک خرابکار تلخ نداشته است. زمانی که کریمه را در سال 2014 ضمیمه روسیه کرد؛ این کشور از نظر بسیاری از اروپایی‌ها به وضعیت یک تأمین‌کننده انرژی محسوب می شد که تهدیداتش نشان دهنده ضعف آن کشور نبود، بلکه سر طناب دار نیازمندی اروپا به انرژی در دست روسیه بود. در این شرایط و با ادامه دادن نبرد در اوکراین نیز به دنبال اهداف خود و با تمسک جستن به قدرت تأمین کنندگی انرژی وارد گود شده است. پوتین برای اینکه بتواند روسیه را به عنوان یک قدرت جهانی مهم بازسازی کند، باید بتواند بر آینده اروپا تأثیر بگذارد. این بدان معناست که در جنگ فعلی آنچه برای پوتین اهمیت یافته است، دیگر مسأله اوکراین نیست، بلکه حیثیت و قدرت روسیه برایش اهمیت دارد. باید باور کنیم که پوتین به هیچ شکلی حاضر به شکست نخواهد شد. ولو دامنه جنگ را به کشورهای دیگری مانند گرجستان که طرفدارانی در آبخازیا دارد بکشاند، باز چالشهای جدی را برای جهان و به ویژه اروپا ایجاد خواهد کرد که اتحادیه اروپا و کشورهای دیگر قادر به تحمل آن نبوده و نخواهند بود. حتی اگر ناتو هم زیاد زیاده حرفی کند، شاید روسیه برای خلع ید ابتکار عمل ناتو به یکی از مرزهای کشورهای تازه عضو شده ناتو مانند لیتوانی و.. را در معرض تهدید قرار خواهد داد. زیرا ورود ناتو به میدان جنگ، سرآغاز جنگ جهانی سوم خواهد بود که این را نه آمریکا  نه هیچ کشوری نمی خواهد و کابوسش را هم نمی خواهد ببیند. لذا حالا شرایط فرق کرده است و باید گفت که دهه آتی به راستی دهه ناملایمات و بی صلح خواهد بود. اوکراین حالا تنها وسیله ای برای اهداف پوتین بدخواهانه یا نیک خواهانه اش است.

پوتین هنوز به مقوله های قرن نوزدهمی فکر می کند و در جستجوی نفوذ ژئوپلیتیکی خود در قرن بیست و یکم با ابزارهای قرن بیستمی مبارزه می کند. اما نگاه پوتین به جهان به عنوان میدان نبرد ارتباط چندانی با رویارویی گسترده‌تر بین روسیه و ائتلاف تحت رهبری ایالات متحده ندارد. این تقابل بین دو دیدگاه از نظم جهانی است. در یک طرف، یک سیستم مبتنی بر قواعد است که در آن دولت ها متقابلاً متعهد به تقدس تمامیت ارضی و حاکمیت هستند. در طرف دیگر مقوله اصل بی رحمانه قدرت جای گرفته است. پوتین با حمله به اوکراین آشکارا اساسی ترین اصل نظم مبتنی بر قوانین را زیر پا گذاشت. او در هر دو حالت باخت و برد در نبرد اوکراین سابقه ای خطرناک را برای بقیه جهان ایجاد خواهد کرد. متجاوزان متجاوزتر شده و بی اعتمادی به عمق خواهد رسید. این یعنی پایان آرامش و صلح پایدار!

اما یک نکته را نباید از نظر دور داشت. اینکه پوتین با وجود همه ابهامی با تحقیر قوانین بین‌المللی ایجاد کرده است، یک چیز را اشتباه محاسبه کرده است. او بازنده بزرگی است که نه تنها خود بلکه روسیه را به یک کشور منفور بین‌المللی تبدیل کرده و هر گونه امیدی را که روس‌ها ممکن بود برای آینده داشته باشند، از بین برد. اکثر کشورهای عضو سازمان ملل حمله روسیه را محکوم کردند و آنهایی که رأی ممتنع دادند نه به دلیل وفاداری به پوتین بلکه به این دلیل که مشتاق بودند بی طرف بمانند.

به طور مشابه، جنگ پوتین به جای ایجاد اختلاف در ناتو و اتحادیه اروپا، بلافاصله همبستگی ناقص و پویا را فراهم ساخت و اروپایی در صدد جدایی از پیمان آتلانتیک بود، دوباره متحد شدند. ناتو در حال افزایش حضور نیروهای خود در همسایگی روسیه است و بسیاری از اعضای آن – به ویژه آلمان – بودجه دفاعی خود را به میزان قابل توجهی افزایش داده است. حتی سوئد و فنلاند بی طرف هم اکنون در حال بررسی پیوستن به این اتحادیه هستند.

علاوه بر این، در عرض چند روز پس از تهاجم، روسیه تحت چالش‌برانگیزترین و همه‌جانبه‌ترین تحریم‌های اقتصادی و مالی قرار گرفت که از شرایط تحریمی ایران هم بدتر شده است. آلمان با کنار گذاشتن مواضع دوستانه با روسیه، نقشی پیشرو در شکل‌دهی تحریم‌های جدید بر عهده گرفته است. اتحادیه اروپا – و به ویژه آلمان – سعی دارند به تدریج از نفت و گاز روسیه مستقل بشوند واضح‌ترین نشانه این تغییر تاریخی را میتوان در تصمیم اروپاییها در تعلیق خط لوله گاز نورد استریم 2 دانست که در صورت تحقق این پروژه که آخرین مراحل خود را می پیمود، گاز روسیه مستقیماً به آلمان می‌رسید. اما حالا تحریم شده و این پروژه به زیان بدل شده است.

روسیه در قضایای اوکراین محاسبات بسیار غلط دیگری هم داشت. تصور می کرد که زلنسکی فرار خواهد کرد و یا ترور خواهد شد. مردم هم از روی ناچاری به راحتی در برابر پوتینهای سربازان روسی محکوم به قبول هر شرایطی خواهند شد. ولی شاهد هستیم که مردم اوکراین خیابان به خیابان با روسها می جنگند و نیروهای روسی هم روحیه لازم را از دست داده اند. یعنی شرایطی پیش آمده که روسیه در افغانستان تجربه کرده است. یا باید به بهانه ای عقب نشینی کند و یا اینکه اعتبار از دست رفته را به هر نحوی برگرداند. به همین خاطر تصور می رود که او شکست را نخواهد پذیرفت. عقب نشینی مجدد و مشابه افغانستان دیگر اعتبار و ابهتی را برای روسیه در سطح بین المللی باقی نخواهد گذاشت. لذا تصور می رود که پوتین دست به ماجراجوییهای دیگری برای ایجاد چالشهای لازم برای غرب خواهد زد.

در این میان از این وضعیت برخی کشورهای بهره فراوانی برده و خواهند برد. زیرا اروپا نیازمند منابع انرژی است. بسیاری از کشورهای حوزه خلیج فارس و حتی رژیم اسرائیل در صدد ذوب کردن یخهای به وجود آمده خود و ترکیه، کشورهای عربی و حتی عراق است تا از مسیر ترکیه انرژی را به اروپا برساند. از این رو، روسیه باید قدر دوستان خود را بداند که سعی کنند راه خاتمه جنگ را مسدود سازند. ترکیه در این میان مهمترین کشوری است که میتواند هم برای اروپا و هم روسیه و هم اوکراین قابل اعتماد باشد. اگر ترکیه بتواند راه پایان دادن به جنگ فعلی را بیابد و زمینه مثبت میانجیگرانه را فراهم آورد و در عوض اروپا نیز جهت تشویق پوتین به سازش بخشی از تحریمها را بردارد، میتوان امیدوار به آرامش نسبی شد و گرنه باید به انتظار دهه بی صلحی بنشینیم.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.