جنگ بی سرانجام اوکراین- روسیه

عصرآزادی آنلاین/ دکتر قدیر گلکاریان
ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین می‌گوید که جنگ در اوکراین در میدان نبرد پیروز خواهد شد، اما تنها از طریق مذاکره می‌تواند پایان یابد. اما سئوال این است که این شرایط چگونه مهیا خواهد شد و چه زمانی احتمال پایان جنگ وجود دارد؟ اتاقهای فکر موجود در کشورهای غربی معتقدند که پایان جنگ به تصمیم دولت اوکراین بستگی دارد نه کرملین! با این حال، با گذشت سه ماه از آغاز جنگ، همین کشورهای غربی انگار از طولانی شدن جنگ چندان ناراحت نیستند و همگی به جای پیش روی نهادن راهکار سازنده، تنها به تجهیز اوکراین از نظر نظامی و فروش تسلیحات می اندیشند. چیزی که به نفع کارخانجات تولید اسلحه شان می باشد.
بنابه اظهار نظر کارشناسان سیاسی و تحلیل گران تحولات منطقه ای، در قضیه جنگ در میان خود غربیها هم دو پایگاه فکری متفاوتی وجود دارد. یکی پایگاه فکری حامی آشتی است که خواهان توقف جنگ و آغاز مذاکرات در اسرع وقت است. طرف دیگر احزاب تندرو در کشورهای اروپایی است که فکر می‌کنند روسیه باید بهای گزافش را بپردازد.
بحث در وهله اول بر سر اوکراین و تمامیت ارضی آن است. آنهایی که طالب صلح و آشتی هستند، به این باور می باشند که روسیه بالاخره مناطق مهمی را که مد نظر داشت فتح کرده است و نمیتواند از آن چشم بپوشد. لذا بر سر میز مذاکره، جاهایی را که روسیه هدف خود قرار داده بود تا بتواند امنیت مرزهایش را حفظ کند، به آن کشور واگذار شود. حتی در این میان این گروه خود دو دستگی وجود دارد و معتقدند که اگر روسیه از تصرفات ارضی عقب نشینی نکند، حرص و طمع آن موجب شکل گیری یک سری تمهیدات و تجاوزات آن کشور در آینده علیه سایر کشورهای هم مرز با روسیه خواهد شد. لذا باید روسیه به جایی برگردد که قبل از 24 فوریه در آنجا بود. برخی نیز معتقدند که باید روسیه را شکست داد و آن را بسی دورتر از مرزهای قبلی راند و تمامی اراضی که قبل از سال 2014 در دست روسیه نبود، از وی بازستاند. جزیره کریمه نیز یکی از آنهاست.
به هر حال باید توجه داشت که اردوگاه صلح در حال بسیج است. آلمان خواستار آتش بس شده است. ایتالیا در حال پخش یک طرح چهار مسیری برای حل و فصل سیاسی است. فرانسه از یک توافق صلح در آینده بدون “تحقیر” برای روسیه صحبت می کند. در مقابل آنها عمدتاً لهستان و کشورهای بالتیک قرار دارند که توسط بریتانیا حمایت می شود. البته اگر علاقمندی فنلاند و سوئد به پیوستن به ناتو را فعلاً نادیده بگیریم.
آمریکا حیاتی ترین حامی اوکراین به شمار میرود که تا به امروز هدف روشنی فراتر از تقویت اوکراین نشان نداده و از سیاست چانه زنی حمایت میکند. آمریکا تا به امروز نزدیک به 14 میلیارد دلار برای جنگ هزینه کرده است و کنگره به تازگی 40 میلیارد دلار دیگر را اختصاص داده است. آمریکا کمک های نظامی را از بیش از 40 کشور دیگر جمع آوری کرده است. اما این کمک نامحدود نیست. این کشور توپخانه تحویل داده است، اما نه سیستم های راکتی دوربردی که اوکراین درخواست کرده و می کند. یعنی به عبارت قدیمی، هم به نعل می زند و هم به میخ!
توجهتان را به اظهارات لوید آستین، وزیر دفاع آمریکا جلب می کنم که وی پس از دیدار ماه گذشته خود از پایتخت اوکراین، از دیدگاه حزب عدالت آن کشور جانبداری کرد و گفت که غرب باید به اوکراین در “پیروزی” و “تضعیف” روسیه کمک کند. به نظر می‌رسد. اما بعد از بازگشت از اوکراین و پس از تماس تلفنی با همتای روسی خود، سرگئی شویگو، خواستار “آتش‌بس فوری” شد. گویی تغییر موضع داده است. هر چند پنتاگون اصرار دارد که تغییری در سیاست خود نداشته است.
سرمقاله ای که هفته پیش در نیویورک تایمز منتشر شد و در آن چنین استدلال می شود؛ شکست روسیه غیرواقعی و خطرناک است. و حتی در همین ایام هنری کیسینجر، وزیر امور خارجه اسبق هم اظهار داشت که مذاکرات باید ظرف دو ماه آغاز شود تا از “آرامش ها و تنش هایی که به راحتی بر آن ها غلبه نمی شود” جلوگیری شود؛ به نظر میرسد که ایالات متحده در جبهه طرفداران جبهه صلح قرار گرفته است. بنابراین به نظر میرسد که ایده آل ترین حالت این خواهد بود که روسیه به مرزهای خود قبل از حمله 24 فوریه برگردد. چند روز پیش هنری کسینجر در مجمع جهانی اقتصاد در داووس گفت: “پیگیری جنگ، فراتر از نقطه ای نخواهد رسید که آزادی اوکراین محقق شود. بلکه باید جنگ جدیدی علیه روسیه ایجاد کرد. روسیه نقش مهمی در موازنه قدرت اروپا دارد و باید مانع از آن شد که بتواند ائتلاف دائمی با چین علیه غرب و ایالات متحده به بهانه اوکراین شکل دهد.”
در حال حاضر، چنین شکاف هایی در غرب به شدت قابل تشخیص است و به نظر میرسد که تصمیم گیری در مورد آینده به عهده اوکراینی ها گذاشته میشود. البته ناگفته پیداست که هر انتخابی از سوی اوکراینیها به نوبه خود بر اساس آنچه غرب ارائه خواهد کرد، شکل می گیرد. زلنسکی در همین مجمع داووس اظهار داشت که: “اروپا و حتی به طور کلی جهان، باید متحد شوند. ما به همان اندازه قوی هستیم که شما متحد باشید… اوکراین تا زمانی که تمام اراضی خود را پس بگیرد می جنگد.” یعنی در جمله اول امید به جنگ را منوط به اتحاد ضد روسی در سطح بین المللی کرده است. اگر اتحادی علیه روسیه شکل نگیرد، به معنای آن است که اوکراین امیدش را از دست داده است.
اولگا اولیکر از گروه بین المللی بحران، اندیشکده ویلسون در مصاحبه ای با شبکه بی بی سی نیوز داشت، ابراز نمود که: ” اوکراینی ها به همان اندازه با شرکای غربی خود مذاکره می کنند که شرایط ایجاب می نماید. ولی اگر به این میزان با روسها مذاکره بکنند، شاید به نتیجه ای برسند.” این اظهار نظر نشان میدهد که از نگاه چنین مفسری، شرایط در خود اوکراین مبهم است. و همین شرایط منعکس کننده عدم قطعیت دولت اوکراین به نحوه پایان پذیری جنگ است. در این میان برخی هنوز بر این باور هستند که اوکراین برنده می شود. زیرا اوکراینیها توانستند کیف را نجات داده و روسیه را از خارکف عقب برانند. در این میان برخی هم با استناد به اینکه روسیه توانست مهمترین بخش تجاری کشور اوکراین، یعنی ماریوپل را تصرف کند، این قوت قلب را خواهد گرفت که به زودی سورودونتسک را هم محاصره کند. طرفداران صلح نگران هستند که هرچه جنگ طولانی تر شود، هزینه های انسانی و اقتصادی برای اوکراین و بقیه جهان بیشتر خواهد شد. اردوگاه مخالف و مقابل هم در پاسخ می گویند که تحریم ها علیه روسیه به تازگی شروع به تأثیرگذاری کرده است و میتوان با کش و قوس دادن زمان وتجهیز اوکراین با سلاح های بیشتر و بهتر، توان روسیه را شکست داد.
پشت همه اینها دو نگرانی متناقض نهفته است. یکی این که نیروهای روسیه هنوز قوی هستند و در یک جنگ سخت پیروز خواهند شد. مورد دیگر این است که آنها شکننده هستند. در صورت شکست، روسیه می تواند ناتو را مورد حمله قرار دهد یا برای جلوگیری از شکست به سلاح های شیمیایی یا هسته ای متوسل شود. امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه می‌گوید در دراز مدت، اروپا باید راهی برای زندگی با روسیه پیدا کند. نخست وزیر استونی، کاجا کالاس، پاسخ می دهد: “تسلیم شدن به پوتین بسیار خطرناک تر از تحریک او است.” مقامات آمریکایی و اروپایی بی سر و صدا به اوکراین در توسعه مواضع مذاکره کمک می کنند.
اما در نهایت باید این را معترف شد که در حال حاضر، حقیقتی محض وجود دارد. اینکه اوکراین توانسته است رویای یک فتح آسان را از روسیه سلب کند و سلاح های جدید غربی در خط مقدم ظاهر شده اند و این بر تغییر شرایط اثر گذاشته است.
هرچند گفتم که نتیجه جنگ بیشتر به اوکراینی ها بستگی دارد ولی تا حدودی پایان جنگ به روسیه هم بستگی دارد. به نظر میرسد که روسیه در شرایط فعلی چندان عجله ای به آتش بس ندارد. زیرا احتمال میرود که روسیه مصمم است تمام دونباس در شرق را فتح کند و در مورد تصرف سرزمین های بیشتر و داشتن فرجه های لازم و با دست پر بر سر میز مذاکره حاضر شود.
نتیجه اینکه، پارادوکس وضعیت این است که هر دو طرف هنوز معتقدند که می توانند برنده شوند. تنها در صورتی که به بن بست برسند، می توان هر گونه صحبت از سازش را ممکن دانست.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.