آیا پرونده هسته ای ایران بار دیگر به شورای امنیت میرود؟

عصرآزادی آنلاین/ دکتر قدیر گلکاریان

از یک هفته پیش تنش در مورد بحران هسته ای و عدم کسب نتیجه در سیر مذاکرات برجام به اوج خود رسیده است. هفته گذشته روز پنج شنبه آلمان، بریتانیا و فرانسه از ایران خواستند تا فعالیت و به قول خودشان تشدید هسته ای را متوقف سازد و سریع توافقی را که در حال حاضر روز میز مذاکره است به سرانجام برساند تا توافق هسته ای 2015 احیاء شود. اما شرایطی که ایران برای طرفهای غربی اعلام کرده و حذف نام سپاه پاسداران از فهرست گروههای تروریستی را مطرج کرده است، یکی از دلایل مهم عدم رسیدن به نتیجه می باشد. طرفهای غربی و ایالات متحده از آن امتناع جسته و پیوسته چنین ابراز عقیده می کنند که اگر ایران خواهان تقاضاهای فراتر از برجام است، باید اطمینان لازم را به طرفهای غربی بدهد.

نکته مهم اینجاست که اگر بحث پیرامون سپاه در زمره مسایل فراتر از برجام است باید گفت که این قضیه در زمانی شکل گرفته که برجام از سوی آمریکا یک طرفه لغو شده است. لذا در محدوده مسایل برجامی نیست و نباید منوط به آن کرد که از ایران امتیازات زیادی گرفت. هر چند امیر عبدالهیان، وزیر امور خارجه از بسته دوم پیشنهادی سخن به میان آورده ولی تصمیم روز چهارشنبه گذشته و ساعاتی قبل از تصویب قطعنامه ای که ناظر هسته ای سازمان ملل متحد قطعنامه ای را در انتقاد از جمهوری اسلامی به دلیل عدم همکاری در این زمینه به تصویب رساند، موضوع را به سوی مسیر بن بست هدایت کرد و ایران هم در واکنش به تصمیم شورای حکام برخی از دوربین های آژانس بین المللی انرژی اتمی را که بر سایت های هسته ای خود نظارت می کردند، قطع کرد.

قابل خاطر نشان است که پس از ارائه قطع نامه از سوی بریتانیا، فرانسه، آلمان و ایالات متحده، ناظر هسته ای سازمان ملل به طور رسمی نکته نظر ات آن کشورها را در رابطه با ایران پذیرفت و با تصویب قطعنامه علیه کشورمان و محکوم کردن ایران، نخستین اقدام تندی را برداشت که در طول سالهای گذشته علیه ایران صورت گرفته است. تنها چین و روسیه رأی مخالف دادند. اسرائیل از این اقدام استقبال کرده و  آن را اولین گام و ضروری به سوی هدف بازگرداندن پایبندی ایران به تعهدات پادمانی تلقی کرده است. بعد از این قضیه بحث در محافل کارشناسی و غیر کارشناسی پیرامون وضعیت سیاسی و اقتصادی ایران بعد از این موضوع به شدت گرم شده است. حتی کار به جایی رسیده است که برخی با ادعای صریح و اطمینان کامل معتقد هستند که پرونده ایران بسان سالهای گذشته به شورای امنیت ارجاع خواهد شد و در آنجا بعد از تصویب شرایط بسیار حاد علیه ایران شکل خواهد گرفت. حال موضوع سرمقاله هفته این است که به راستی این تئوری و نظریه درست است یا زائیده خیال برخی از افراد می باشد؟

بر اساس گزارش سی ام ماه می آژانس در مورد برنامه هسته‌ای ایران، گویا تهران قادر شده است که اورانیوم 235 را تا 60 درصد غنی کرده و ذخیره کند. اگر چنانچه بخواهد ایران می تواند این مقدار را به مواد با درجه تسلیحاتی تبدیل سازد و قادر است در مدت ده روز از این مقدار اورانیوم کافی برای ساخت یک بمب 25 کیلوگرمی استفده نماید.

اگر این تئوری را قریب به یقین بدانیم، باید گفت که 10 روز میتواند مدت فرار مناسب برای برون رفت از تعهدات برای ایران باشد و بدترین سناریو برای کشورهای غربی و به ویژه منطقه است. تصمیم شورای حکام با این سناریوی تخمینی بدترین و بی موقع ترین بانگ خروسی بوده است که به ضرر همه تمام خواهد شد. زیرا در حالی که آمریکا با بحران اوکراین- روسیه دست به گریبان است، از سوی دیگر از تهدید چین نیز واهمه دارد. احتمال آزمایش هسته ای جدید از سوی کره شمالی نیز در این روزها سر خط خبرها را تشکیل می دهد. لذا عدم حصول نتیجه در بحران هسته ای ایران میتواند برای آمریکا بحران چهارمی باشد که نه تنها ایالات متحده که سایر کشورهای غربی و عربی نیز مایل به رو در رو شدن با آن نیستند.

حذف دوربینهای نظارتی آژانس بین المللی اتمی و حتی احتمال اینکه ایران از پادمان ان پی تی هم خارج شود، بر نگرانیهای زیادی خواهد افزود. هر چند همین اخبار و روند منفی می تواند بر سپهر سیاسی ایران و شرایط اقتصادی آن تأثیر منفی بگذارد که گذاشته است؛ اما اینکه تروئیکای اروپایی به همراه ایالات متحده بخواهند پرونده ایران را به شورای امنیت ارجاع بدهند بسی بعید به نظر میرسد. مگر اینکه توجیهات دیگری و شرایط مساعدی مثل دهه 80 ایجاد شود که حتی روسیه و چین نیز در چنین مقطعی از تحولات سیاسی ابراز نگرانی کرده و از حق وتوی خود استفاده ننمایند و یا موضوع در مجمع عمومی سازمان ملل به میز مذاکره و بحث گذاشته شده و اجماع جهانی ایجاد شود که تمام اینها ماهها طول می کشد و بعید است که شکل بگیرد.

پس هدف از این سناریوها و اقدامات چه میتواند باشد؟ اگر شرایط بدین منوال پیش برود، شکست فضاحت باری برای سیاست آمریکا و عدم موفقیت تروئیکای اروپایی خواهد بود و تا به امروز هر لایه ای کوتاهی از دیوار اعتماد ایجاد شده است، همه فرو ریزش خواهد کرد و در عوض ایران که رنگی بالاتر از سیاهی را در طول سالهای تحریم ندیده است، به طور قابل توجهی خطر اشاعه ناشی از برنامه هسته ای را افزایش خواهد داد که تمامی کاسه و کوزه های سرمایه گذاری و اهداف بلند مدت کشورهای هم پیمان غرب در منطقه از آینده نگران شده و دست به رقابت تسلیحاتی خواهند زد. این نیز هیچ به مذاق کسی خوش نخواهد آمد.

بر اساس شهادت رابرت مالی نماینده ویژه ایالات متحده در امور ایران در 25 ماه می، بازگرداندن برجام در این شرایط و ادامه تنش موجب خواهد شد که مذاکرات مثبت با ایران تا حدود 6 ماه به عقب بیفتد. شاید این برای ایران میتواند فرصتی برای برون رفت از بحران باشد در عین حال می تواند به جامعه بین‌المللی زمان لازم را بدهد که اگر تهران در آینده به سمت سلاح‌سازی حرکت کند، پاسخ مقتضی را بدهد. آژانس بار دیگر نشان داد که تحت تأثیر لابیهای با نفوذ در ساختار خود است که میخواهند به هر نحوی ایران را به چالش فیزیکی بکشند و متأسفانه مسئولین کشور نیز بدون توجه به عواقب شرایط بحران اقتصادی و اعتراضات مردمی هنوز در فراغ بالی مسایل را رصد می کنند. ولی باید بدانند که شرایط اجتماعی- سیاسی ناهنجار امروز است که به لابیهای تندرو  امید لازم را داده که در آژانس نفوذ موثری داشته باشند.

ایران باید علیرغم نشان دادن واکنشهای لازم به آژانس همواره توجیه کننده و اثبات گر این مسئله باشد که خطر اشاعه هسته ای را به هیچوجه نمی خواهد و پایبند به بازگشت به شرایط توافق هسته ای است. این تنها سلاح ایران خواهد بود که نشان خواهد داد از موضع برحق دفاع میکند و سایرین مجبور میسازند تا واکنشهای آنی و سریع داشته باشد. دوم اینکه به هیچوجه به ذهن مسئولان خطور نکند که از ان پی تی خارج شوند. زیرا این خود بهانه ای قوی خواهد بود تا سیر پرونده سازی علیه ایران سرعت و رنگ بگیرد. سوم اینکه، بدون رو در بایستی از موضع مذاکره مستقیم با ایالات متحده بر آیند که چنین چیزی می تواند مانع از قدرت گیری جمهوریخواهان تندرو در انتخابات پیش روی آمریکا برای کسب سنا و کنگره باشد و سناریوی آنها را که در صدد خرابکاری یا حملات نظامی به تأسیسات هسته‌ای ایران هستند، نقش بر آب سازد.

شاید اقدامات فیزیکی اعم از خرابکاری و یا حملات به تأسیسات هسته ای ایران ز سوی ایالات متحده و رژیم صهیونیستی محقق شود – در شرایط کنونی خیلی بعید است- ولی تنها میتواند برنامه های هسته ای ایران را کمی به عقب برگرداند ولی – به زعم خودشان – زمان شکست ایران را طولانی‌تر می کند. زیرا تا به امروز ثابت شده است که ایران معمولاً با تشدید تأسیسات اتمی و تقویت برنامه های خود به چنین اقداماتی پاسخ لازم را داده است. لذا اگرچه تهدید نظامی و یا خرابکاری ممکن است در کوتاه‌مدت کارساز باشد، اما به عنوان یک استراتژی منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای غیرمولد محسوب میشود. از این رو هر دو طرف نبض همدیگر را به خوبی می دانند ولی میزان تپش را خوب نمی سنجد که امیدوارم به این وقوف هم برسند.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.