آیین تعزیه خوانی و نقش آن در تداوم و تعالی موسیقی کلاسیک ایران

عصر آزادی آنلاین/ رعنا زارع پور
از مهمترین آیین های آهنگین عاشورایی، روضه خوانی، نوحه خوانی و تعزیه خوانی هستند که همگی از ژانرهای مهم موسیقی مذهبی ایران می باشند و به جهت ارتباط ناگسستنی و خویشاوندی عمیقی که بین موسیقی دستگاهی و موسیقی مذهبی به ویژه تعزیه و شبیه خوانی برقرار است، این گونه های موسیقایی، نقش بسزایی را در تداوم و تکوین ردیف موسیقی کلاسیک ایران داشته و اشعار تعزیه خوان ها بهترین وسیله حفظ و حراست موسیقی ایران در طول دو قرن اخیر بوده و شبیه خوان ها در نگهداری، انتشار و رواج موسیقی ملی و قدیمی ایران، بیشترین تاثیر را داشته اند. هنر تعزیه در سال 2010 در فهرست جهانی میراث فرهنگی ناملموس سازمان علمی، فرهنگی و آموزشی ملل متحد (یونسکو) ثبت شد.
نخستین بارقه عزاداری سیدالشهدا را بعد از واقعه عاشورا در خرابه های شام باید جستجو نمود، هنگامی که رقیه( ع)، اطفال اسیر را گرد خود جمع نمود و در سوگ شهدای کربلا زبان مویه گشود. ابن جامع میگوید: «جماعتی از مشایخ مکه، مرا روایت کرده اند که شنیده اند که سکینه، دختر امام حسین(ع)، شعری نزد ابن سریج (از موسیقی دان های بنام مکه) فرستاد و امر نمود روی آن آهنگی بسازد تا نوحه گران در ماتم ها آن را بخوانند.»
چهار سال بعد از واقعه کربلا، شماری از یاران حسین(ع) که پیش تر از یاری او سربرتافته بودند، با اظهار پشیمانی گرد هم آمده و عهد بستند که به حمایت و تجلیل شهدای عاشورا برآیند‌ و با انتقام خون آنها از دشمنان، توبه واقعی صورت می گیرد از این جهت به توابین شهرت یافتند. سلیمان بن ضرب و یارانش که بیش از شش هزار نفر بودند در سال ۶۵قمری، عازم زیارت مزار حسین(ع) شدند و یک شب و روز، صلوات حسین می گفتند و می گریستند و تضرع می کردند. با این کار توابین، دریچه تازه ای را در میان شیعیان گشودند و به تدریج سوگواری بر شهادت و مظلومیت حسین (ع)، ساختاری یکپارچه یافت و هر سال بر ابعاد آن افزوده شد و در بین شیعیان سرزمین های مختلف، بصورت یک آئین مذهبی بدل شد.
با به قدرت رسیدن آل بویه در قرن چهارم، آداب و سنن شیعیان، دامنه بیشتری گرفت و صورت رسمی پیدا کرد. معزالدوله احمدبن بویه، در ماه محرم سال ۳۵۲قمری، دستور داد، بازار بغداد تعطیل و مردم جامه سیاه به علامت عزا بپوشند و در سوگ حسین بن علی، در شهر بگردند و بگریند.
با آغاز حکومت صفویان و رسمی شدن مذهب تشیع در جامعه ایران، زمینه نظم و یکپارچگی افکار عمومی در زمینه مذهبی فراهم و بعدها در دوره قاجار به یکپارچگی سیاسی بدل شد و منشاء تحولات و دگرگونی های سیاسی فراوانی گشت.
در زمان شاه اسماعیل اول، سیاست گذاری بعضی از آداب شیعی و شکل گیری پاره ای از نمایش های مذهبی از جمله مداحی و شمایل گردانی و نیز اجرای سوگواری در ایام ماه محرم و رمضان به طور جدی صورت گرفت و کتاب روضه الشهدای محتشم کاشانی در دوران صفوی به رشته تحریر درآمد. متن کتاب به نثر است و گاهی در بین مطالب آن شعر نیز آمده، هر باب این کتاب به یکی از اهل بلا از انبیاء و ائمه و اصفیا و شهدا و احوال آل عبا اختصاص دارد، از باب هفتم به بعد در ارتباط با امام حسین(ع) و ولادت، شهادت و مصائب اوست. مطالب کتاب طوری تالیف یافته که در دوره صفویان، شماری از مداحان به خواندن مطالب آن در محافل مذهبی پرداختند و این شیوه، بعدها به روضه خوانی شهرت یافت و کسانی که آن را می خواندند به روضه خوان معروف شدند. روضه خوانی ذکر وقایع حزن انگیز کربلا است. روضه خوان ها باید از صوتی دلنشین و گوش نواز بهره مند باشند و اگر کسی از موهبت صدای خوش برخوردار نباشد با وجود تسلط در آواز، هرگز به مقام روضه خوانی، نائل نمی شود و تنها به موعظه می پردازد و واعظ نامیده می شود.
ارتباط نوحه خوانی با آواز ایرانی بیش از روضه خوانی می باشد. نوحه خوانی، علاوه بر تعالی و تکوین ژانر تصنیف در موسیقی کلاسیک ایران، عاملی جهت تضمین و تدام سنت موسیقی دستگاهی و انتقال آن به نسل های بعد گردید. در دوران قاجار نوحه ها را سید مصطفی میرزا کاشانی که فردی ادیب، شاعر، خوش صوت و آهنگساز بوده می سرود. او در زمان ناصرالدین شاه، رئیس تعزیه تکیه دولت بوده است و نوحه های او بعدها توسط علی اکبر شیدا، شاعر و آهنگساز به تصنیف، تبدیل شده است. نوحه هایی که در تعزیه حضرت زهرا(س) در آواز بیات اصفهان، حضرت علی اکبر در آوازهای مخالف و افشاری و حضرت عباس در آواز دشتی ساخته شده بودند با مضمون شعری غیر مذهبی، توسط شیدا، بصورت تصنیف درآمدند.
تعزیه در لغت به معنای عزاداری و سوگواری است و به نوعی مراسم مذهبی اطلاق میشود که طی آن وقایع عاشورا به کمک دو هنر تئاتر و موسیقی به نمایش گذاشته میشود. اوج هنر تعزیه به دوران قاجار بازمی گردد چرا که پادشاهان قاجار به این هنر، توجه بسیار داشتند و به تاسی از آنها اشراف و بزرگان قاجار نیز به آن اهمیت ویژه ای می‌دادند تا هرچه باشکوه تر برگزار شود. برخی از پژوهشگران، هنر تعزیه را متاثر از هنر تئاتر در غرب می دانند که از دوره قاجاریه با اولین مظاهر تمدن غرب وارد ایران شد و در مراسم مذهبی ایام محرم، به تدریج تبدیل به نوعی سنت شد. بی تردید هنر تعزیه برای رسیدن به شکل کنونی خود در طی قرن ها مسیر پرفراز و نشیبی را پیموده و نقش اشکال آوازی و نمایشی دسته گردانی های دوران های پیش تر، بر روند شکل گیری این آئین، تاثیر گذار بوده است. بهرام بیضایی در کتاب نمایش در ایران در خصوص سیر تطور و تحول تعزیه آورده است: «ابتدا تنها دسته هایی بوده اند که به کندی از برابر تماشاچیان می گذشته اند و با سینه زدن و زنجیر زدن و کوبیدن سنج و حمل نشانه ها و علم ها و هم سرایی و هم آوازی در خواندن نوحه، ماجرای کربلا را به مردم یادآوری می کردند. در مرحله بعد آوازهای دسته جمعی کمتر و نشانه ها بیشتر و واقعه خوان ها ماجرای کربلا را نقل کرده و با سنج و طبل و نوحه آنها را همراهی می کرده اند، چندی بعد شبیه چند تن از شهدا را به مردم نشان دادند که مصائب خود را شرح می دادند، در مرحله بعدی، گفتگوی شبیه ها با یکدیگر مشاهده شد و سپس پیدایش بازیگران و شاید در اواخر دوره صفویه، تعزیه، تحول نهایی خود را طی کرد.»
در کنار نقش برجسته آواز در هنر تعزیه، موسیقی سازی نیز حضور جدی دارد و در دوران قاجار به دو صورت اجرا می گردید؛ حالت نخست مربوط به تعزیه هایی بود که پادشاهان قاجار در تکیه دولت برگزار می کردند و جنبه تشریفاتی داشت و توسط دستجات نقاره خانه شاهی، ارکستر نظام و سازهای متعدد بادی اجرا می شد. دسته دوم، سازهایی که برخلاف دسته اول به متن و محتوای تعزیه مربوط می شوند و در فضاسازی دراماتیک و تراژدی عاشورا نقش مهمی را بر عهده داشتند؛ شیپور، سرنا، نی لبک، کوس، دهل، نقاره، سنج و انواع طبل ها. به عقیده روح الله خالقی، در ابتدا به جنبه آوازی موسیقی در تعزیه توجه می شد و به تدریج، نقاره خانه هم وارد این مراسم شد، به طوری که تا چندین دسته موزیک برای این کار تخصیص داده شد تا تعزیه با شکوه و تشریفات بیشتری برگزار شود.
در این نمایش، شبیه خوان ها در دو نقش معصومین و اشقیا، ظاهر می شوند و شبیه خوان های دسته نخست، تمام دیالوگ های خود را با لحن زیبای موسیقی بیان می کنند و دسته دوم، برای بیان شقاوت و سنگدلی، لحن ناتراشیده و خشن را به کار می گیرند تا نفرت مخاطبان را برانگیخته کنند.در مکاتب مختلف تعزیه، دستگاه ها و گوشه های آوازی که برای نقش های تعزیه، شبیه خوانی می شوند گاه با یکدیگر اختلافاتی دارند؛
ملا عبدالکریم جناب قزوینی، از استادان موسیقی دوران قاجار بود که علاوه بر تعزیه خوانی در تکیه دولت ناصری در تعیین انتخاب آواز برای برخی از اشعار تعزیه در نقش های مختلف، نقش جدی داشت و دیگر تعزیه خوانان از این انتخاب پیروی می کردند؛ شبیه خوان امام حسین (ع)، در دستگاه شور، حضرت عباس(ع)، چهارگاه، حرآزاده، نوا، حضرت مسلم، گبری و حزین، حضرت زینب(س)، بیات ترک را می خواندند. همچنین در تعزیه های دیگری شاهد شبیه خوانی در دستگاه چهارگاه برای بیان حالت حماسی و رزم آورانه، دلیری و رادمردی حضرت ابوالفضل عباس و عراق، در شبیه خوانی، حر و راک عبدالله در شبیه خوانی عبدالله ابن حسن(ع) و گبری در شبیه خوانی حضرت زینب(س) نیز هستیم.
خوانندگانی که شبیه اهل بیت می شوند باید دارای صوت زیبا و دانش موسیقایی و استعداد بازیگری باشند و کسانی که شبیه مخالفان می شوند نیز باید از نظر قدرت صدا و توانایی حنجره، ادای کلمات و قیافه، واجد توانایی های ویژه ای باشند.
در عهد ناصرالدین شاه، این مراسم با تشریفات و تجملات بسیار برگزار می گردید و از سه ماه قبل از ماه محرم، تعزیه خوان ها آماده می شدند تا با همکاری اساتید موسیقی و شاعران در با شکوه ترین شکل ممکن، نمایش تعزیه را برگزار کنند. ناصرالدین شاه، میرزا نصرالله اصفهانی را که شاعری توانا و فاضل بود و با موسیقی آشنایی داشت را مامور کرد آنچه از اشعار تعزیه از قدیم باقی مانده بود را گردآوری و تکمیل کند و برای نمایش نامه های جدید مذهبی، شعر هایی متناسب با نوای موسیقی بسراید و شعرهای تعزیه که مطابق الحان، وزن ها و مقام های موسیقی ساخته شده بود به وسیله او که لقب تاج الشعرا را داشت، تکمیل و با نظر استادان موسیقی، ساخته و پرداخته می شد. در آن زمان، تعزیه دربار در تکیه دولت که وصل به عمارت شمس العماره و کاخ گلستان بود، برگزار می شد، چنانچه در تصویر مشاهده می شود، طاق تکیه با طراحی مهندسان خارجی به شکل مخروط و گنبد بسیار زیبا ساخته شده بود. محلی که تعزیه در آن اجرا می شود، مکان بلندی به شکل مدور است که آن را تخت می گویند. هنگام آماده شدن مجلس، شیپور نواخته می شود، اما در تعزیه های تکیه دولت، موزیک نظامی مفصلی اجرا می شد. پس از نواختن موزیک، تعزیه خوان ها با لباس های مخصوص وارد می شوند. تعزیه گردان که به آن در قدیم ناظم البکاء می گفتند، در ابتدای صف و به دنبال آن، امام خوان، شهادت خوان ها کسی که آن روز تعزیه برای او خوانده می شود، حضرت عباس، مسلم، حر و سپس شبیه خوان حضرت زینب، ام الکلثوم، جوان خوان ها، علی اکبر و قاسم و بچه خوان ها، شبیه سکینه، رقیه، طفلان مسلم، سپس اصحاب محترم و خدمتگزاران آنها که همگی لباس مناسب از رنگ های سبز و ردا، عمامه، عبا بر تن دارند و در نهایت دسته اشقیا و مخالفین با لباس هایی به رنگ سرخ زننده وارد می شوند.
با اشاره تعزیه گردان، نوازندگان، موزیک مناسب تعزیه را می نوازند، خاندان رسالت با آوازهای زیبا مناسب همان تعزیه، اما مخالف ها بصورت مشاجره و با صداهای خشن با اشعار ترساننده و آهنگ های ناخوش که حاکی از قدرت جابرانه آنهاست، با یکدیگر گفتگو می کنند. رایج ترین مجالس تعزیه، تعزیه های امام حسین، حضرت عباس، طفلان مسلم، حر، خروج مختار، مجلس یزید، عروسی قاسم و بازار شام است.
همه مردم از غنی و فقیر در مجالس تعزیه شرکت می کردند و در نتیجه بسیار شنیدن شعرها و آهنگ ها آن ها را در خاطر می سپردند و این گونه میراث موسیقی ملی ایران را از نسلی به نسل دیگر منتقل می گردید. از آن جا که خواننده خوش آوازه، تاثیر بهتری بر خوانندگان می گذاشت، بنابراین جوان هایی که صدایی گرم خوش آهنگ داشتند، برای نقش های تعزیه، انتخاب می شدند و نزد تعزیه خوان های استاد که بر دستگاه ها، مسلط بودند آموزش می دیدند تا بتوانند اشعار را به ترتیب درست و با غلت های مناسب، ادا کنند. موسیقی کلاسیک ایران و تعزیه خوانی از یکدیگر بسیار تاثیر پذیرفته اند و خوانندگانی در مکتب تعزیه، پروش یافتند که از آوازخوان های مجرب موسیقی دستگاهی شدند. یکی از خوانندگان بزرگ در این عرصه، ابوالحسن خان اقبال آذر، ملقب به اقبال السلطان است که در موسیقی و تعزیه شاگرد عبدالکریم جناب قزوینی بوده است. عارف قزوینی نیز از دیگر شاگردان جناب قزوینی بود. سید جواد حسینی در یادنامه استاد ابوالحسن اقبال آذر آورده است: «میرزا حسن ثقفی (حامی اقبال) برای اینکه ابوالحسن با دستگاه های موسیقی ایرانی آشنا شود او را نزد استاد موسیقی عصر، حاجی ملا کریم جناب برد، استاد چون به استعداد و قابلیت نهفته ابوالحسن نورسیده پی برد به تربیت صدای او پرداخت.»
روش اقبال در خواندن آواز مجلسی از سبک تعزیه بهره داشت. ابراهیم بوذری که از خوانندگان تعزیه و از شاگردان اقبال بود بعد از جناب قزوینی، اقبال را در صدر رجال تعزیه می داند و اشاره می کند که تعزیه های او چند مجلس در تکیه دولت و بعضی از تکایای مهم تهران برگزار شد و او هرگز از بابت اجراهای تعزیه، مبلغی را نمی پذیرفت و با اعتقاد و عشق در این مراسم حضور داشت و در یادداشتی با عنوان «تعزیه در ایران و دو مجلس از آن» ضمن اشاره به آموخته های چهل ساله او از تعزیه توسط اقبال السلطان، آورده است:
«تعزیه خوانی امام، عباس، حر، قاسم و علی اکبر هر کدام در یک دستگاه شروع و در تمام تعزیه تا آخر در آوازهای مختلف و موزون خوانده می شد و بعد مرکب خوانی در اوزان و بحور متعدد صورت می گرفت». آصف زاده به نقل از تعزیه خوانان قدیم قزوین، ذکر می کند که جناب قزوینی سی و سه مقام مهم را به راحتی مرکب می کرد و از متخصصان مرکب خوانی بوده و به شاگردان خود همچون اقبال آنها را آموزش داده است. نمونه ای از مرکب خوانی راست در اواخر عمر اقبال السلطان به صورت خصوصی ضبط شده که از انواع مرکب خوانی های غیر دستگاهی می باشد و از مضمون شعری آن چنین بر می آید که این مرکب خوانی با مناسک مذهبی بی ارتباط نبوده است.
راست گویان حجازی به نوا می گفتند
که حسین کشته شد از جور مخالف به عراق
در این مرکب خوانی، آوازهایی در مایه راست پنجگاه، حجاز، نوا، حسینی، مخالف، عراق و سپس فرود به راست، استادانه اجرا می شود.
حسام الدین سراج در توضیح این آواز می گوید: «در قدیم استادان موسیقی برای تعلیم آواز از اشعار مذهبی استفاده می کردند و خواندن این شعر به صورتی که هر کلمه در گوشه مورد نظر خوانده شود بسیار سخت است.»
اقبال السلطان، علاوه بر استادی در موسیقی ردیف آوازی ایران و تعزیه خوانی، بر ژانرهای دیگر موسیقی مذهبی از جمله مناجات نیز تسلط تام و تمام داشت؛ ابراهیم بوذری در خاطراتش آورده است: «یک سال، اقبال السلطان از تبریز به تهران می آید و در محله سرچشمه، منزل شیخ محمد بوذری طالقانی، که یکی از شب های ماه مبارک رمضان بود مهمان می شود. هنگام سحر در آن زمان از گلدسته های مدرسه عالی سپهسالار برای بیدار شدن مردم، جهت ادای فرایض دینی و صرف سحری، تنی چند از خوش صداترین موذنان، مناجات سرمی دادند، ولی آن شب با خواندن مناجات اقبال در مدرسه از پایین گلدسته ها، آن خوانندگان همه ساکت شدند و تنها صدای رسا و خوش اقبال السلطان به گوش مردم می رسید. فردای آن روز تمامی اهالی خیابان های سرچشمه، سیروس، ایران، پامنار، بهارستان، مخبرالدوله و بسیاری خیابان های دور دست دیگر از یکدیگر می پرسیدند راستی چه کسی بود که سحر این چنین زیبا و عالی، مناجات سرداده بود؟! فقط کسانی که ساکن منزل مرحوم شیخ محمد آقا بوذری بودند می دانستند که صاحب صدای مناجات، اقبال السلطان است»
اغلب خوانندگان و استادان آواز ردیف موسیقی کلاسیک ایران، نیز همچون اقبال، با یک یا چند گونه از موسیقی مذهبی آشنا بوده اند؛ از جناب دماوندی، صفحه ارزشمندی از اذان و مناجات مانده است که احتمالا” ترجمه جملات عربی اذان را اسدالله خان، نوازنده تار قرائت کرده است. محمود کریمی که ردیف آوازی او همچنان مرجع معتبری برای خوانندگان در موسیقی ایران می باشد از شاگردان مکتب جناب دماوندی بود.
از دیگر اساتید آواز ایران که بر روضه خوانی و نوحه خوانی تسلط داشتند می توان به عبدالحسین ترک، شمس کاشانی و سعید کاشانی و حاج تاج نیشابوری که از واعظان صاحب نام اواخر عهد ناصرالدین شاه و اوایل دوره مظفرالدین شاه بوده است اشاره کرد. از اساتید متاخر می توان به سید جواد بدیعی زاده، خواننده و آهنگساز و ردیف دان، اشاره کرد که از کودکی، تعزیه خوان بوده است، ادیب خوانساری که موذن مسجد شهر خود بود، تاج اصفهانی که علاوه بر خواندن اذان، قرآن را نیز با زیباترین لحن، قرائت می کرد و پدر او شیخ اسماعیل واعظ اصفهانی از مشهورترین واعظان و روضه خوانان اصفهان بود. همچنین، نیایش ربنای خسرو آواز ایران، محمد رضا شجریان، برگرفته از چهار آیه قرآن از سوره های آل عمران، مومنون، کهف و بقره می باشد که در دستگاه سه گاه اجرا شده و همواره یکی از آثار به یاد ماندنی در ژانر موسیقی مناجات خواهد ماند.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.