سه ستون

عصرآزادی آنلاین،

تابلو: اثر زنده یاد آیناز احمدزاده

نویسنده: سهراب مهدی پور

ملیکه جواب ها را در ذهنش آماده کرده بود، برای همین تا سوال را شنید، لب باز کرد: “همه یا دو تا دارند یا چهارتا !”
ماهرو پرسید: “همه؟”
ملیکه گفت: “هشت پا و هزارپا حسابشون جداست. تازه هزارپا هم خیلی داشته باشه بیست سی تا! هزارتا پا اگه داشته باشه که می شه قدّ قطارِ تهران تبریز!”
ماهرو گفت: “هر کی هر چندتا که می خواد، داشته باشه ولی زندگی، سه تا ستون داره؛ راستی و درستی و دوستی!”
نگاهش را از دوردست ها جمع کرد و ادامه داد: “زندگی وقتی رو پایه ی درستی بنا بشه، محصولش راستی و بهترین میوه ی نوبرانه ش، دوستیه!”
ملیکه گفت: “ولی این چیزی که من در تابلو می بینم، پایه ش باریکه مثل لوله ی قیف و بالاش سه تا غدّه س!”
ماهرو یادِ استادش افتاد که می گفت: “واسه اینکه دنیا روی پاهایش نیس، روی کلّه ش وایساده، کارِ هنرمند اینه که دنیا رو روی پاهاش بایستانه!”
ملیکه با خودش زمزمه کرد: شاید فقط هنره که می تونه آدمو اینجور حاضرجواب کنه . . .

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.