هنرِ خشم ریزی!

عصرآزادی آنلاین

نویسنده: سهراب مهدی پور

تابلو اثر هنرمندِ زنده یاد آیناز احمدزاده

تازه کارش را تمام کرده بود. رنگ ها هنوز بر قلم مو ماسیده بود و بوم، تَر و چسبناک بود. می دانست که ملیکه از تکراری بودنش اعتراض خواهد کرد. اتفاقا وقتی ملیکه چشمش به بوم افتاد، اعتراضش را با سکوت بروز داد.
ماهرو، نپرسیده، جواب داد: “استادم می گفت هنر یکی از کارهاش رام کردنِ طبیعتِ خشنه!”
ملیکا به تابلوی شیر زل زده بود و سعی داشت میانِ حرف های ماهرو و نقاشی، رابطه ای پیدا کند. پیدا نمی کرد. این را نگاهِ سرگردانش نشان می داد.
پرسید: ” ولی وقتی پشت سرِ هم روی شیر و پلنگ کار می کنی، برعکس داری بیشتر شیرشان می کنی!”
ماهرو گفت: ” به قول استادم هرچه بیشتر شیر و پلنگ رو بکِشی، از اُبُهّتش کم می شه و پشم و پیله شون می ریزه. درست همونقدر که اگه خرگوش و لاکپشت بکِشی، داری مهم شون جلوه می دی، داری صلح و دوستی و افتادگی رو تبلیغ می کنی!”
کم کم آرامشی به درون ملیکه نشت کرده بود. این را دیگر حالتِ نگاهش به راحتی منتقل می کرد. با لبخند گفت:
” امیدوارم که حق با تو باشه!”
ماهرو با اطمینان گفت:” هنر، زور نداره، فقط همین ازش بر می آد که تا می تونه از خشم و خشونت کم کُنه و ترس رو بریزونه!” . . .

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.