خواب آلودگی فرهنگی

“عصرآزادی” به مناسبت روز ملی شعر و ادب از تاثیر استاد شهریار در ادبیات ایران گزارش می دهد؛

?عصرآزادی/ شهرام صادق زاده

فرزند استاد شهریار می گوید مادیات و اقتصاد باید در چنبره فرهنگ باشد اما در کشور ما و اغلب کشورهای مشابه بالعکس این موضوع برقرار است!

۲۷ شهریور ماه سالروز درگذشت استاد سیدمحمد حسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار است که در مقبره الشعرای تبریز دفن گردید و با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی، این روز به عنوان روز ملی شعر و ادب نامگذاری گردیده و بهانه خوبی برای بررسی مجدد جایگاه شعر استاد شهریار در ادبیات است.

بسیاری از گردشگران داخلی و خارجی در سفر به تبریز، قصد بازدید از خانه – موزه استاد شهریار و مقبره الشعرا را دارند و بدون اینکه ‌بخواهیم، روح استاد شهریار، جاذبه ای است که گردشگران را می تواند به تبریز کشانده و ما تنها باید بسترها را آماده کنیم اما در اینکه چرا مسئولان و متولیان فرهنگی و گردشگری از این پتانسیل خاص استفاده نمی کنند در عجبم و به جهت آشفتگی مقبره الشعرا، مراسم امسال استاد شهریار به تالار وحدت دانشگاه تبریز منتقل می گردد…

▪️فال اول

فرزند استاد شهریار درباره نقش پدرش در شعر و ادبیات ایران گفت: شعر یک جریان سیال است که از نظر هر انسان بااستعداد می‌تواند تراوش نماید لذا در تجربه شخصی ام از منسوبین شهریار، او بسیار شاعرتر از شعر و شاعر تمام وقت بود.

“سیدهادی بهجت تبریزی” افزود: شهریار شخصیت شاعری داشت و به زندگی شخصی خود کمترین توجه را معطوف نمود و در عین یک زندگی عادی، غیرعادی ترین انسانی بود که تا به حال مشاهده کردم که همانند سایرین نبود و [با خنده] حتی شماره تلفن منزل خود را هم نمی دانست!

وی ادامه داد: بنا بر ضرورت های زمانی، او به عنوان نزدیک ترین شاعر به قلوب مردم از نظر مسائل قرن و مسائل مردمی و خصوصی انسان ها همواره پاسخگو بود و یکی از دلایل محبوبیت محبوبیت او این است که دیگر شعرا تنها شعر سروده‌اند اما استاد شهریار، مردمی نوشته است.

بهجت تبریزی اضافه کرد: او از دل خود به زبان ساده قلمفرسایی کرده که گاهی در برخی از اشعار خود از صنایع ادبی نیز استفاده نکرده اما، اشعار سلیس و روانی را بر روی کاغذ آورده است که ناشی از ارتعاش مستقیم بیت ها با سیم های قلب خود بوده است.

وی درباره وضعیت فعلی مقبره الشعرا نیز گفت: مسئله شهرسازی در کشور ما یک مقوله مهم است که در اغلب موارد به سختی رعایت شده است، متاسفانه به اصول شهرسازی و سرانه فضای سبز توجه نشده و امروزه با کمبود پارک و فضای سبز در شهر تبریز مواجه هستیم، ساماندهی عینالی هم تنها طرح موفق در دوره معاصر این کلانشهر است که البته در خارج از شهر قرار گرفته و آن طور که باید و شاید به منزله یک استراحتگاه نزدیک به داخل شهر برای خانواده ها و میزبانی از مهمانان آنها تلقی نمی گردد زیرا فضای بسته خانه امکان پذیرایی از هر مهمان را ندارد و لازم است تا در فضای باز و سبز پذیرای آنها باشند.

بهجت با اشاره به اینکه مقبره الشعرا به نوعی به ما به ارث رسیده است تاکید کرد: در سال ۵۱ طرح آن برنامه ریزی شد و اولین سکونتگاه مرحوم پدرم به همراه خواهر خود بود و به خاطر اینکه قدرت خرید واحد مستقلی برای سکونت نداشت با شوهر عمه ام شریک شده و حتی اولین فرزند استاد نیز در آنجا متولد شد و پس از دو سال از طریق وام بانک کشاورزی مسکن جدیدی برای خود تدارک دید.

فرزند استاد شهریار یادآور شد: در واقع طرح اولیه مقبره الشعرا تا خیابان ششگلان ادامه داشت و ماکت آن هم موجود است لذا بعدها مشمول طرح های اقتصادی گردید و اگر همت و برنامه ای برای حفاری وجود داشت به طور حتم به کشف سنگ قبرهای خاقانی، ثقه الاسلام و سایرین منجر می شد که باید در این مورد تحقیق و تفحص های لازم انجام گردد.

وی اظهار کرد: مادیات و اقتصاد باید در چنبره فرهنگ باشد اما در کشور ما و اغلب کشورهای مشابه بالعکس این موضوع برقرار است و مقبره الشعرا هم نمونه خروار است زیرا ارتقای فرهنگ، بزرگترین کمبود جوامع بشری است که برنامه‌ای برای آینده ندارند به طوری که همیشه باید علم، خروجی داشته باشد و ادبیات علوم انسان ساز است و اگر علم دیگری تافته جدا بافته از روح بشر است ادبیات، سازنده روح بشر می‌باشد و الهیات و دین هم در این مقوله در خدمت تربیت معنوی انسان قرار دارد.

بهجت با اشاره به اینکه وقتی انسان دِین خود را بیشتر از حق خود دید آنوقت صاحب فرهنگ است و برای همین مرحوم پدرم همیشه دِین خود را با کمترین توقع عطا کرده است زیرا هر نوع چشمداشت یک گام و یک پله به سوی طمع می باشد لذا بزرگترین جایزه یک هنرمند، آن هنری است که کائنات به او ارزانی کرده است.

یادگار استاد شهریار تاکید کرد: وقتی یک شاعر را در جایگاه خود قرار می دهیم در واقع به جامعه خود خدمت می کنیم لذا استاد شهریار در دلها حاکم بوده و هنوز هم هست زیرا پدرم دائم در مضیقه زندگی کرده و هیچگونه هدیه ای – ولو خانه – را نپذیرفته است، سالها مستاجر بوده و یک خانه مُحقرانه را در تهران صاحب شد که آن را نیز به کوچکترین فرزند تحت تکفل خود واگذار کرده و مجبور به سکونت مشترک با خواهر خود در خیابان ششگلان گردید که آن هم به دلیل قرار گرفتن در طرح توسعه مقبره الشعرا، با دریافت وجه مربوطه واگذار شد.

فرزند استاد شهریار طرح مقبره الشعرای تبریز را همانند برج آزادی تهران یک طرح غیربومی دانست و خاطرنشان کرد: اما گذشته از این موارد، اهمیت مقبره الشعرا در حال و هوای خاص آن است که عرفا و شعرای بزرگی را در مدفن خود جای داده که ارزش معنوی بی نهایتی داشته و باید شرایط قابل قبولی در فضای آن به وجود آید تا خُفتگان قبرستان سرخاب در گمنامی نمانند!

بهجت با ذکر این نکته که پدرم به مسائل دنیا بی‌اعتنا بود و دوست داشت که ما درس بخوانیم گفت: اما هیچ‌وقت مجبور نمی‌کرد و به یاد ندارم که یکبار هم گفته باشد که مثلاً چرا در فلان درس نمره کم گرفته‌ای. او می‌گفت هرچقدر هم که انسان درس بخواند شخصیتش تغییر می‌کند، آدم تا مرحله پیامبران می‌تواند رشد کند اما مرحله درس خواندن مرحله پایین‌تری است لذا شاعر ۲۴ ساعته بود و به اختیار شعر نمی‌گفت، شعر در او فوران می‌کرد: این دل نوشتنم را به خدا اختیار نیست/ دستی به پیش گریه بی‌اختیار را…!

▪️فال دوم

کارشناس زبان و ادبیات فارسی در این خصوص گفت: استاد شهریار نماینده مکتب رُمانتیسم شعر ایران است و اگر این مکتب را مورد واکاوی قرار دهیم به طور حتم اسم این استاد بزرگ را خواهیم شنید.

“مرتضی طوسی” ادامه داد: قبل از استاد نیز شاعران سترگ و چیره دستی در ادبیات فارسی سراغ داریم اما موردی که استاد شهریار را از بقیه شعرای پس از خود متمایز می‌کند چیرگی او در قالبهای شعر فارسی است؛ قالب هایی مانند قصیده که قبل از استاد تقریباً رو به افول و منسوخ شدن بود و او دوباره آنها را احیا کرد.

وی افزود: رویکرد ایشان نسبت به شعرهای جدید – مانند شعر نیمایی – که آثار بدیع و قابل قبولی را به منصه ظهور رساند و به خاطر عِرقی که نسبت به آذربایجان و ایران و اعتقاد راسخ به مکتب و مذهب تشیع داشت در بین شعرای هم دوره خود بسیار متمایز بود.

طوسی اضافه کرد: آثار استاد شهریار از نظر کمی و کیفی از درجه بسیار مطلوبی برخوردار هستند به طوری که در ادوار گذشته نشریات به خاطر فروش بیشتر بخشی از آثار شهریار را به چاپ رساندند که – به قول شاعر هوشنگ ابتهاج – برای شاعر و مخاطب امروزی قابل درک نیست که استاد شهریار در دوره زندگی خود از چه اشتهاری برخوردار بوده است که که آن هم به دلیل خلق آثار درجه یک و فاخر ادبی بوده است.

دبیر محافل ادبی آذربایجان شرقی یادآور شد: شهریار در دوره ای زندگی می کرد که از هر طیف مذهبی و غیرمذهبی مخاطب زیادی داشت و علاقه مندان به شعر فارسی و تورکی هم ایشان را قبول داشتند زیرا شعر استاد شهریار مجمع الجزایری از تفاوت سلائق مختلف بود که شعر استاد را می پسندیدند اما امروزه غفلت از جایگاه استاد شهریار در همین استان و سایر مناطق، گزاره های مختلفی از روز وفات ایشان را مشاهده می کنیم که مراسم دیگری به این اسم گرفته می شود که ناشی از بازتعریف اشتباه روز و تحریفی که در نامگذاری آن اتفاق افتاده است نشات می گیرد.

طوسی با ذکر این نکته که گویا تبریز و آذربایجان جایگاه گذشته خود را به فراموشی سپرده و نسل جوان آن با استاد شهریار آشنا نیست گفت: به جهت غفلت مسئولان و متولیان فرهنگی، نهایت سوء استفاده در این شهر و استانهای همجوار اتفاق می افتد و گناه آن بر گردن متولیان فرهنگی و تمام کسانی است که نه شهریار را شناختند و نه در بازتعریف شعر و شخصیت او تلاش کردند.

شاعر و مدرس دانشگاه تبریزی تاکید کرد: تبریز از قدیم الایام دارای سه مقبره خاص شامل مقبره العرفا در درب گجیل، مقبره العلما در حوالی سرخاب و یکی هم در مقبره الشعرا بود که امروز متاسفانه تنها مقبرةالشعرا باقی مانده است که آن هم در وضعیت مناسبی قرار ندارد، آنجایی که مدفن شاعران بزرگی همچون خاقانی، قطران و همام تبریزی است که هیچ دستکمی از شاعران درجه یک ادب فارسی ندارند اما غفلت مسئولان فرهنگی شهر باعث شده تا نگرش تجاری به این مجموعه فرهنگی حاکم گردد به طوری که حتی قصد داشتند در پیرامون آن به پاساژسازی بپردازند در حالی که در قرن حاضر که شهرها را با شخصیت هایش می شناسند ما به دنبال ابنیه سازی هستیم و از همه چیز مغفول مانده ایم!

طوسی خاطرنشان کرد: متاسفانه بزرگان خود را به باد فراموشی سپرده ایم و این تغافل در آینده نتایج منفی بسیاری در بر خواهد داشت زیرا شهری که فرهنگ آن رو به افول باشد به طور حتم قادر به پرورش شخصیت های جدید ادبی نیز نخواهد بود!

▪️فال آخر

وعده شهردار منتخب شورای ششم شهر تبریز در اوایل سال جاری مبنی بر تلاش برای تغییر چهره مجموعه فرهنگی – تاریخی مقبره الشعرا، امید زیادی را برای پایان بلاتکلیفی آن در دل دوستداران میراث ماندگار ادبیات آذربایجان و کشور ایجاد کرد اما اینک و در روز وفات استاد شیرین سخن به غیر از محوطه شمالی، بازهم حصارهای گالوانیزه گریبانگیر شعرای خفته در خاک سرخاب هستند!

مجموعه تاریخی – فرهنگی مقبره الشعرا از جمله یادمان های هویتی و نمادین کشورمان در آذربایجان شرقی است که از چند سال قبل و به دنبال اقدام شهرداری تبریز در تقبل ساماندهی آن به دلیل ناکافی بودن اعتبارات ادارات کل فرهنگ و ارشاد اسلامی و میراث فرهنگی استان برای بازسازی، در پیچ بلاتکلیفی گرفتار آمده است.

اهمیت این بنا از آن روست که بر اساس منابع تاریخی، گفته می شود بیش از ۴۰۰ شاعر و ادیب ایرانی در آن آرمیده اند اما حالا این مجموعه در وضعیت نابسامانی است و حصارهای چند ساله بر پیرامون آن، ضمن اینکه منظرش را زشت نموده، گردشگران و میهمانان داخلی و خارجی را نیز از بازدید این بنای فاخر و میراث تاریخی نهفته در دل آن باز می دارد و آرزوی تکمیل و اتمام آن سال به سال، دورتر و سُست تر می گردد!

بدین ترتیب، این موضوع نشان می دهد که مسئله مقبره الشعرا با وجود تلاش مدیریت شهری تبریز کافی نبوده و موضوع باید در سطح ملی و کشوری حل و فصل گردد!

? عکسها از: وحید پوررضوی

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.