ایران و دورنمای رابطه با روسیه، هند، چین

عصرآزادی آنلاین/ دکتر قدیر گلکاریان، مدرس روابط بین الملل Near East University

سپهر سیاسی ایران آکنده از مشکلاتی است که اثرات آن در صحنه سیاست داخلی و خارجی آن مشهود است. با این حال کنش ها و تحرکات خیزشی مهمی در روابط استراتژیک و ژئواستراتژیک بین ایران با کشورهای دیگر در حال شکل گیری میباشد که پردازش به آن در این شرایط کنونی کشور امری بدیهی است. یکی از مهمترین مسایلی که در این راستا باید به آن توجه کرد رابطه در حال شکل گیری و رو به تقویت میان روسیه، هند، چین و ایران است که نباید از نظر دور داشت.
تحولات شکل گرفته در یک هفته گذشته در جنوب شرق آسیا باعث شده که نگاه اغلب تحلیلگران و اساتید روابط بین الملل به این منطقه باشد. زیرا سه اجلاس متوالی: اجلاس سران اتحادیه کشورهای جنوب شرق آسیا (ASEAN) در کامبوج، اجلاس گروه بیست (G20) در بالی و نشست همکاری اقتصادی اقیانوس آرام (APEC) در بانکوک از جمله نشستهای مهمی بودند که در ساختار روابط بین الملل قابل تحلیل و تشریح هستند.
هجده کشور که تقریباً نیمی از اقتصاد جهانی را تشکیل می دهند در اولین اجلاس حضوری آسه آن که از زمان پاندمی کووید 19 شکل عینی به خود نگرفته بود در کنار یکدیگر به بحث پرداختند که می توان گفت محور مباحث داغ سیاسی بود. نگاهی به رویکردهای رهبران حداقل دو کشور روسیه و ایالات متحده، تصویری روشن پیش روی می گذارد. جو بایدن در این نشست حمله روسیه به اوکراین را وحشیانه خواند و مدعی شد که آمریکا تلاش های لازم را برای رسیدگی به اثرات جهانی جنگ با اوکراین ضروری می داند. در مقابل وی، سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، با ذکر این موضوع که ساختار فراگیر و همه جانبه و برابر در حفظ امنیت جهانی مهم است، بر لزوم همکاری آ سه آن، تأکید کرد و گفت که اروپا به وسیله ناتو می خواهد منطقه را برای مهار منافع روسیه و چین در اقیانوس های هند و آرام در کنترل خود داشته و منطقه را نظامی کند. تجلی این سیاست را نیز رویارویی ایالات متحده با چین در دریای چین جنوبی و منطقه تایوان بر شمرد.
با این حال، آنچه واضح است اینکه ناتو چندین بار به سمت مرزهای روسیه حرکت کرده و در این نشست بایدن به صراحت اعلام کرد که در راستای تحقق این آرمان دارای مسئولیت جهانی است. آنچه از این مباحثه میان رهبران کشورهای ابرقدرت ما را به نتیجه اصلی می رساند این است که ناتو خط دفاعی خود را توسعه میدهد و دیگر “راز” آشکار شعله ور شدن نزاع ژئوپلیتیکی معلوم و فاش شده است. با همین موضوع می توان نتایج آن را نه تنها در مسایل بین المللی بلکه در مسایل داخلی جست. اگر امروز شعله اعتراضات در کشور فزونی گرفته و علی رغم اینکه ملت به دلایل وجود سوء مدیریت سیاسی در کشور در طول سال های گذشته، افزایش فقر و بیکاری، فشارهای ناشی از تصمیم گیری های غیرمنطقی و خلق الساعه دست به اعتراضات می زنند، اما باید چشم و حواس خود را به عنوان هر شهروندی باز کرد و تحولات خارجی را بی دخیل در مسایل داخلی ندانست. اگر تحریکات رسانه ای و فضای مجازی فعلی را در انعکاس چندین دفعه ای شاهد هستیم، نباید چنین اقدام و رفتاری را بی ربط با اهداف نزاع ژئوپلتیکی کشورهای مترصد در حفظ منافع خود در ایران بدانیم.
در سخنان جو بایدن در نشست آ سه آن و بیان اهداف آن کشور و رهبران اروپایی در نشست کشورهای صنعتی گروه 20 حاکی از آن است که اولویت شماره یک واشنگتن و اتحادیه اروپا، مهار چین است. یعنی آنها می خواهند به هر نحوی از نزدیک‌تر شدن اتحادیه اروپا به محرک‌های اصلی اوراسیا – چین، روسیه و ایران که در ایجاد گسترده‌ترین محیط تجارت و اتصال آزاد در جهان است و به عنوان شرکای استراتژیک می خواهند همگام شوند، جلوگیری کند. اگر رابرت مالی، حل مسأله داخل ایران را به عهده خود ملت می گذارد، یعنی اینکه، خودشان را دچار ریسک راهبردی نکرده و در صدد به دست آوردن فرصت مناسب برای تغییر رویه سیاسی هستند. حال جای این سئوال نیست که الزاماً چنین چیزی باید و نباید داشته باشد!
بر کسی پوشیده نیست که دهه هاست که ایالات متحده و متحدانش علاوه بر جنگ هیبریدی (ترکیبی) علیه ایران، اکنون برای بر هم زدن آرامش منطقه و به چالش کشیدن ایران دست به مسلح کردن اوکراین زده اند که آن کشور را به سیاهچاله ای برای روسیه تبدیل کرده اند. صد تأسف که مسئولان کشورمان نیز بدون عاقبت اندیشی در تسلیح کردن روسیه با پهپادها هر چند که به نهایت وزیر خارجه کشورمان معترف به آن شد و اظهار داشت این پهپادها برای استفاده در جنگ اوکراین نیست، پای ایران را نیز به همین سیاه چاله کشانده است.
گام بعدی ایالات متحده و اتحادیه اروپا این است که رابطه ایران با چین را قطع کند. در نگاه آنان ایران نمی تواند از تبدیل شدن به یک تامین کننده انرژی ارزان و با کیفیت برای چین باشد. همانطور که پای روسیه را از اتحادیه اروپا برای شکست دادن در اوکراین قطع کرده اند (علیرغم فشارهای زیادی که از نظر انرژی و منابع دیگر تحمل می کنند) به هیچوجه مایل به همگامی و موازی حرکت کردن ایران با چین نیستند.
این را به راحتی میتوان در اندیشه لئو اشتراوس بر نومحافظه کاری تفسیر کرد که در عملکرد نانسی پلوسی شاهدش بودیم. آمریکا حتی اگر لازم ببیند برای حمله به چین با جسارت بخشیدن به تایوان در پی تحقق آرمان های خودش است. برای اینکه در این سناریو موفق شود باید ابتدا روسیه را از طریق تخریب و به چالش کشیدن در اوکراین تضعیف کند.
اما به نظر میرسد که در جبهه دیگر گره های کلیدی اوراسیا باز میشود. سفر نیکولای پاتروشف، مقام ارشد امنیتی روسیه به تهران و بحث بر سر مسایل امنیتی و تجارت جدی میان روسیه و ایران، طرح عقد قرارداد 40 میلیارد دلاری بین شرکت ملی نفت ایران با گازپروم روسیه برای دور زدن تحریم های آمریکا و همچنین توسعه دو میدان گازی و شش میدان نفتی، سوآپ گاز طبیعی و فرآورده های نفتی، پروژه های LNG و کارگذاشتن خطوط لوله، از جمله گامهای مهمی است که می تواند هم در پهنه سیاست خارجی و هم داخلی اثرگذار باشد. لزوم تعامل در سیاست، تجارت و اقتصاد، حمل و نقل و لجستیک ازدیگر مباحثی است که بین پوتین و رئیسی در تماس تلفنی تأکید شده است.
در این میان برقراری روابط بین ایران و اتحادیه اوراسیا در حال مذاکره بر سر توافقنامه تجارت آزاد (FTA) موازی با قراردادهای سوآپ با نفت روسیه که می تواند راه چاره ای در عبور از سد سیستم سویفیت باشد، می تواند شرایط مثبتی را ایجاد کند. در این میان تماس اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه با پوتین و توصیه وی بر اینکه ادامه نبرد در اوکراین می تواند جهان را به سوی قهقهرای سیاسی- اقتصادی- امنیتی سوق دهد و آمادگی ترکیه برای پایان بخشیدن به نبرد اوکراین و روسیه در نوع خود گامی دیگر در تغییر شرایط است.
فرایند هم پیمانی ایران با روسیه، چین و هندوستان در نوع خود استراتژی چند مسیری قلمداد میشود. اتحاد استراتژیک روسیه و ایران عملاً خود را به عنوان یک امر اجتناب ناپذیر تاریخی نشان می دهد. ایران سابقه دور زدن تحریمها را دارد و اکنون دنبال راهکارهای استراتژیک است که می توان به روابط گسترده اش با روسیه، هند و چین اشاره کرد. آن سه کشور عضو بریکس هستند. در عین حال تهران به عنوان کشوری با پتانسیل های اقتصادی عظیم می تواند زمینه مشارکت خودش را در اتحادیه اقتصادی اوراسیا (EAEU) و مشارکت اوراسیای بزرگ که رو به توسعه است، فراهم بیاورد. هر چند تاریخ ایران آکنده از خیانت های روس هاست ولی در شرایط کنونی بازنگری چند جانبه با حساسیت بالا در روابط بین روسیه و ایران می تواند مانع از باخت دیپلماتیک باشد. مسکو در شرایط فعلی بازی دیپلماتیک تازه دارد که دارای پیچیدگی محض است. به طوری که از یک طرف در مشارکت استراتژیک نفتی سطح بالا با عربستان سعودی است و از طرف دیگر، تعمیق مشارکت استراتژیک خود با ایران را مد نظر قرار داده است.
تکمیل بخشی از راه آهن از بندر استراتژیک چابهار تا مرز ترکمنستان که به معنای اتصال مستقیم ریلی قریب الوقوع به حوزه آسیای مرکزی، روسیه و چین است، ایران را به عنوان کشوری غالب در اوپک پلاس، توسعه بریکس پلاس و حرکت پان-اوراسیایی در قیمت گذاری تجارت، بیمه، امنیت، سرمایه گذاری در روبل، یوان، ریال و غیره مطرح سازد.
نتیجه اینکه، اکنون تهران به این باور رسیده – علی رغم انکار مسئولان وزارت خارجه کشورمان- برجام خاتمه یافته و ایالات متحده نیز آن را به بایگانی سپرده است. حال نوبت آن است که به اهداف ایران در پیمان شانگهای، سیاست گذاری در محدود سازی توسعه نظامی ناتو و همچنین بر شراکت استراتژیک سیاسی روسیه، چین و هند تاکید شود. به طوری که نارندرا مودی نخست وزیر هند هم بر روی این موضوع اشاره کرده و روابط هندوستان با این کشورها را دوستی ناگسستنی دانسته است.
هر چند واکنشهای اتحادیه اروپا به تحولات داخلی ایران با آغاز تحریمهای متعدد به طور بارز اعمال میشود ولی اینها را می توان در میدان دیپلماسی و با درک شرایط روابط بین الملل و حل مسایل داخلی و گوش شنوا داشتن در برابر خواست معترضین حل کرد. مهمتر از همه، بازگشت به درک واقعی از روابط بین الملل و اهمیت دهی به توسعه زیر ساخت های اقتصادی که خوشبختانه در سایه لزوم ارتباط منافع ملی ایران، روسیه، چین و ترکیه به طور فزاینده ای مشهود است، می توان کشور را از ورطه سقوط رهایی داد و آرامش را به کشور باز گرداند. تمایل عربستان به حل مشکلات خود با ایران می تواند گره کور روابط ایران با کشورهای عربی را باز کند. زیرا آغاز روند اتحاد منافع اعراب با هدایت مسکو زمینه ساز بروز اتفاقات عجیب و جدید در تاریخ معاصر است و اکنون زمان آن فرا رسیده که جهان عرب هم در نهایت آماده پیوستن به اتحاد چهارگانه مهم روسیه، هند، چین و ایران باشد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.