کاش خانه های عبد الحسین فرمانفرمائیان و سهراب دیبا در ششگلان تبریزتخریب نمیشدند

عصرآزادی آنلاین/ محمد فرج‌پور باسمنجی

عصردوازدهم مرداد ماه نویسنده این سطور برای شرکت در مراسم سالگردی از محوطه تاریخی حیدر تکیه سی به سمت مسجد امین الوزرا در محلات تاریخی ششگلان در حال حرکت بودم.از جنوب محوطه مقبره الشعرا که این روزها عملیات توسعه و زیباسازی آن پس از سالها قصور ادامه دارد خود را از انتهای داش دربند و فرمانفرمائیان به مسجد برسانم که باچهار گردشگر مرد از شهر خرم آباد مواجه شدم که در مقابل بیمارستان کودکان در جستجوی مکانی بودند.

با هم خوش و بشی کردیم . یکی از آنها دبیر تاریخ دبیرستان‌های لرستان بود که چند دقایقی هم صحبت شدیم .فورا من حقیر از یادمان های باشکوه گذشته تاریخی این محلات سخن آغاز کردم.از مقبره الشعرا محل دفن صدها عارف و شاعر و در جوار آن از موزه زیبای قاجار که آثار و اشیا تاریخی حکومت قاجارها را به نمایش گذاشته اند. در مقابل دبیر تاریخ از فرمانفرمائیان از من پرسید که این خاندان نقش برجسته ای در تاریخ قاجار و پهلوی اول داشتند.
و همچنین از خانه سهراب دیبا که اطلاعات اش از من روزنامه نگاربیشتر بودو شکل گیری اولین مدرسه ایران به سبک امروزی در ششگلان توسط زنده یاد میرزا حسن رشدیه…که واقعا یادمان های مستند آنها در این کوی و محلات تاریخی تاکنون می بایستی با جلوه های ویژه هنری از سوی کارشناسان میراث و ارشاد و شهرداری به زبان های ترکی،فارسی و انگلیسی تهیه و نصب میشد تا نسل جوان و گردشگران ایرانی و خارجی با بخشی از وقایع تاریخی ایران که در تبریز این شهر کهن و دردانه تمام اقوام کشوراتفاق افتاده بیشتر آشنا شوند.پرسش دیگر آنها این بود چرا خانه سهراب دیبا در نبش کوچه منتهی به فرمانفرمائیان درست مقابل بیمارستان کودکان راتخریب کرده اندکه من جواب نداشتم….واقعیت این است که مطالعه تاریخ و افراد تاثیر گذار در جنبه های مختلف می تواند یک بلوغ و پختگی به انسان بدهد و آدمی را به تفکر و تامل بیاندازد.چنانچه بزرگ پروردگار عالمیان در بخشی از آیه شریفه ی ۱۷۶ سوره مبارکه الاعراف میفرماید《داستان‌ها را تعریف کن تا آنها تفکر کنند》

یا در همین کتاب شریف و عظیم به گردش و سیر و سیاحت در طبیعت و تمدن‌ها بها و تاکید شده تا با چشم عبرت و آشنایی با شگفتی های طبیعت راه خدا شناسی رامردم پی گیرند.
با این حال به یاد سخنی از استاد ( پیتر ناتانیل) مدیر تاریخ دانشگاه جورج میسون افتادم که می گفت:تاریخ در مورد افراد و اشخاص و گزاره هایی صحبت می کند که واقع شده اند.و چرا باید نگران چیزهایی باشیم که در گذشته خوب یا بد اتفاق افتاده است و حقیقتا تاریخ به ما کمک می‌کند تا تاجران؛ متخصصان و رهبران سیاسی خوب را پرورش دهیم…
عبدالحسین فرمانفرمائیان متولد ۱۲۲۱ه.ش در همین محله مورد اشاره بود که حدود ۹۰ سال عمر کرد و از همین کوچه های تبریز به نخست وزیری ایران در دوره ی قاجار رسید و علاوه بر آن رئیس وزرا کشور هم شد.
در کارنامه ی وی فرمانده قشون آذربایجان ،والیگری کرمان ، بلوچستان ، فارس، کرمانشاه و همچنین چند بار منصب وزارت خانه های داخلی ، عدلیه ، جنگ و همچنین تشکیل اولین مدرسه ی نظام دیده می‌شود آیا نباید در کوی فرمانفرمائیان تبریز نشانه ای از این مرد بزرگ برای ایرانیان ساخته نشود؟
و یا در سال های اخیر خانه ی سهراب دیبا پدر فرح دیبا در همین محله را تخریب کردند فرح دیبا در همین خانه در ۱۳۱۷ ه.ش متولد شده و بخشی از دوره ی ابتدایی را در دبستان ششگلان گذرانده است و پس از رفتن به سوربن فرانسه و تحصیل در رشته ی معماری با پادشاه وقت ایران ازدواج کرده و فعالیت های فرهنگی و هنری او در ابعاد محلی ،ملی و بین‌المللی می‌تواند مورد مطالعه و مداقه قرار گیرد . بالاخره او بخشی از خوب و بد تاریخ معاصر ایران ماست … آیا نگه داشتن خانه ی سهراب دیبا نمی‌توانست جاذبه ای برای گردشگران ایرانی و خارجی و یا همین گردشگران امروزی خرم آبادی باشد .در شرایطی کشور فرانسه که یک سوم ایران مساحت و جمعیت معادل هم دارند سالانه بالای ۶۰ میلیون نفر گردشگر می‌پذیرد سنگ هایی که ناپلئون بناپارت روی آن ها نشسته و چایی خورده رنگ و لعاب تاریخی می‌زنند و گردشگر می‌پذیرند و تمدن گذشته و ساختگی خود را به روی جهانیان می‌کشانند و در آمد های سرشاری را نصیب کشور خود می‌کنند و در تبریز ما این چنین داشته های تمدنی ،فرهنگی ، هنری، و شخصیتی ملی خود را به باد فراموشی می‌سپاریم و سعی در محو آثاز زادگاهی آنها میکنیم و یا بزرگترین و حجیم ترین سازه ی آجری ۷۰۰سال پیش جهان را در ارک علیشاه با خطای انسانی مواجه می‌سازیم.مزید اطلاع خوانندگان باید گفت: فصلنامه خاطرات سیاسی در شماره پاییز ۱۴۰۰ه. ش خود ۱۴ عنوان خاطرات سیاسی تاریخ معاصر ایران را از سوی کارشناسان و تحلیل گران و شاهدان عینی باز خوانی کرده است که داستان ارگ علیشاه از دیر باز تا امروز حاوی ناگفته هایی از جریان تخریب این اثر منحصر بفرد جهانی است.که چطور عده ای در تبریز به بهانه هایی واهی دست به تخریب بخشی از این اثر بزرگ ایخانی ۷۰۰ سال پیش تبریز کردند.

در این باز خوانی خاطرات وزیر وقت ارشاد سوزناک است.آنجا که می گوید.وقتی اصفهان رادر جنگ بمباران کردند ایران به یونسکو شکایت کرد که یک ترکش آن به گچ بری ایلخانی مسجد جامع اصفهان اصابت کرده است.کارشناسان یونسکو گفتند شما خودتان بناهاي ایلخانی منظور ارک تبریز را تخریب می کنید حالا یک تکه گچ بری مسجدی کنده شود به شما کمک می کند و خیلی کار بدی هم نیست؟
تاریخ تبریز مظلوم مملو از اتفاقات آگاهانه و نا آگاهانه ای در حفظ و مرمت و یاتخریب آثار تاریخی که نیاز به باز خوانی مجدد و روشنگری برای نسل مطالبه گر دارد. و تاریخ رمز گشایی خواهد کرد که چطور آثار تمدنی؛فرهنگی ؛هنری و تاریخی زیبای تبریز را همچون بازار جهانی اش و مسجد کبود فیروزه اسلام و یا جاده ابریشم را مردانی بزرگ در اعصار گذشته ساخته اند  و چگونه مردانی  کم بضاعت این آثار ملی و جهانی را به این روز انداخته اند.
✍????محمد فرج‌پور باسمنجی
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.