داغ ننگ جغرافیایی؛ نگاهی انتقادی به پروژه مسکن مهر

عصرآزادی آنلاین / میرداود هاشمی

پژوهشگر دوره دکتری جامعه شناسی

 

علی رغم اینکه عدالت همواره یکی از جذاب ترین و تأثیرگزارترین آرمان های جوامع مختلف بوده است، اما در عین حال ابعاد و مؤلفه های عدالت همواره با ابهام و سیالیت مواجه بوده و تعریف مفهومی آن دستخوش گفتمان ها و قرائت های مختلف است. پدیده عدالت از یک جنبه پدیده ذهنی بوده و از جنبه دیگر پدیده ای عینی به شمار می رود. لذا آن را می توان در قالب جهان های سه گانه پوپر در جهان عینی – ذهنی قرار داد. مقوله عدالت در مراحل گوناگون رشد و توسعه نظام جمهوری اسلامی ایران ظهور ویژه داشته و با روی کارآمدن دولتمردان گوناگون و استقرار گفتمان های سیاسی و اجتماعی متعدد مورد اهتمام بوده است. در این مقاله محقق قصد دارد تا پروژه مسکن مهر دولت احمدی نژاد را که به مثابه حمایت از توده فرودست اجرا شد، از لحاظ اجتماعی و فرهنگی مورد تحلیل و ارزیابی قرار دهد.

دکتر محمود احمدی نژاد در 3 تیر 1384 و در شرایطی بر مسند ریاست جمهوری دولت نهم جمهوری اسلامی ایران تکیه زد که بسیاری از تحلیلگران شعارهای انتخاباتی او را تکرار اندیشه های مکتبی و ایدوئولوژی انقلابی ابتدای دهه 60 می دانستند. بیشترین تأکید احمدی نزاد بر عدالت و مهرورزی بود. روی سخن این شعار احمدی نژاد نه با طبقه نخبگان، مدیران و یا تشکل های سیاسی و فعال جامعه مدنی، بلکه با توده مردم بود و حتی در برنامه ریزی های اجرایی دولت نیز دغدغه عموم مردم دیده می شود. ناظر براین دولت احمدی نژاد جهت تأمین قشر کم درآمد طرح مسکن مهر را تدوین نمود. این طرح گروه های هدف خود را در میان دهک های درآمدی 1 تا 5 تعریف نمود که نشانگر حمایت دولت از طبقات کم درآمد و فرودست در بخش مسکن بود.

طرح مسکن مهر، یک طرح با دامنه گسترده در سطح کشور باید اجرا گردید. با این که ارائه دهندگان این طرح، از توفیق اقتصادی این طرح سخن می گویند، ولی آنچه در عمل شاهدیم، بی اثر بودن این طرح در رفع و یا دست کم تعدیل مشکل مسکن می باشد. به طور مثال می توان به یکی از اهداف این طرح که کاهش قیمت مسکن و اجاره بها بود، اشاره کرد که در چند سال اخیر بویژه از سال 1391 که مسکن مهر به مردم واگذار می شود به هیچ وجه شاهد کاهش قیمت مسکن نبوده ایم. این مقوله تنها یک جنبه از مشکلات این طرح ها می باشد. در کنار عدم توفیق برخی اهداف اقتصادی طرح، به نظر می رسد که سایر ابعاد کارکردی این طرح نیز مورد توجه قرار نگرفت. به طور مثال پروژه مسکن مهر می تواند به لحاظ کارکرد اجتماعی نیز مورد ارزیابی توجه قرار گیرد. به عبارتی می توان گفت؛ دولت احمدی نژاد که با شعار عدالت به ویژه در بعد اقتصادی برای توده مردم این طرح را تصویب نموده بود، به تبعات اجتماعی و فرهنگی این طرح توجه نشده بود. لذا به زعم نویسنده مسکن مهر می تواند به لحاظ عدالت اجتماعی نیز مورد ارزیابی واقع گردد. عدالت اجتماعی عبارت است از تولید و توزیع عادلانه تعهد، احترام و تکریم در میان همه انسان ها.

در طول تاریخ حیات بشر، مسکن همواره به عنوان نیاز پایه بشر مطرح بوده است. چنان که در مجمع عمومی سازمان ملل، در سال 1987، مسکن مناسب و امن را حق پایه ای و حیاتی انسان برای ایجاد یک زندگی انسانی مطرح می کنند. در ایران اصل 31 و 43 قانون اساسی، داشتن سرپناه مناسب و ایده آل را حق هر خانوار ایرانی می داند.

دولت احمدی نژاد در راستای اجرای اصل 31 و 43 قانون اساسی و عمل به شعار عدالت و مهرورزی، قانون طرح مسکن مهر را تصویب نمود. این طرح در سال 1386 با اهداف ایجاد تعادل میان عرضه و تقاضای مسکن با حذف قیمت زمین، تأمین مسکن اقشار کم درآمد و بی بضاعت، کنترل و جلوگیری از افزایش بی رویه قیمت زمین و مسکن، رونق بخشی به تولید مسکن، کاهش هزینه های مسکن از سبد هزینه خانوار از سوی دولت مطرح شد. اما به نظر می رسد که این پروژه به از همه ابعاد به طور علمی و اصولی انجام نشده و از نظریات صاحبنظران علمی در رشته های مختلف استفاده نشده است. به طور مثال نتایج تحقیق آقای قنبری که در سال 1393 به ارزیابی مسکن مهر استان آذربایجان شرقی از نقطه نظر معیارهای محیطی انجام داده است، نشان دادکه هیچ کدام از مجتمع های مسکن مهر اجرا شده در شهرهای مورد بررسی دارای شرایط محیطی مناسب نبوده و هیچ همخوانی با مکان یابی بهینه شناسایی شده را ندارند. همچنین از نتایج پژوهش این است که مجتمع های مسکن مهر می توانست علاوه بر رعایت محدودیت های طبیعی، در نزدیکترین فاصله از مادرشهر خود قرار گیرد تا ساکنان این مجتمع ها که اقشار کم درآمد می باشند از امکانات مادرشهر استفاده نمایند. علی رغم این انتقادات به لحاظ اقتصادی، محقق بر این باور است که پروژه مسکن مهر می تواند به لحاظ اجتماعی نیز مورد بررسی قرار گیرد.

بررسی تحقیقات داخلی در حوزه مسکن مهر نشان می دهد که این پروژه از ابعاد مختلفی ارزیابی شده ولی تا به حال به آثار اجتماعی این پروژه پرداخته نشده است. ناظر براین، محقق قصد دارد با استفاده مفهوم(استیگما) گافمن، تبعات اجتماعی مسکن مهر را ارزیابی نماید. زیرا مسکن عامل اصلی جامعه پذیری افراد نسبت به جهان و کالایی عمده و تعیین کننده در سازمان اجتماعی فضاست که در شکل گیری هویت فردی، روابط اجتماعی و اهداف جمعی افراد نقش بسیار تعیین کننده ای دارد. می توان گفت که غالب الگوهای رفتاری به عنوان نتایج طبیعی و قهری موقعیت هایی است که ساخت اجتماعی غالب تحمیل نموده و انتخاب و اختیار طبقه پایین را محدود می سازد. به عنوان مثال می توان گفت، کودکانی که در محله های فقیر بزرگ می شوند معمولاً ارزش ها و طرز تفکر شایع در خرده فرهنگ خویش را به خود جذب می کنند. این کودکان معمولاً توجهشان به امور جهان از سکونتگاه خود فراتر نمی رود و فقط با دردها و وضع محله خود و روش زندگی خویش آشنا هستند. بنابراین فرهنگ فقر، روشی از زندگی است که در نتیجه به سر بردن در چنان شرایطی برای مردمان فقیر حاصل می شود.

ناظر براین، فقر حاصل فضای اجتماعی و فرهنگی بزرگتری است که کودکان فقیر در آن اجتماعی می شوند و فرهنگ از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود و این شیوه زندگی، گریز از فقر را برای آنان مقدور نمی سازد.

طرح مسکن مهر، به لحاظ تمرکز مکانی، انسان هایی را که به لحاظ طبقه اقتصادی و اجتماعی در جایگاه یکسانی قرار دارند، را در یکجا جمع کرده است. حال وقتی انسان های شبیه به هم در جایگاه های اقتصادی و اجتماعی که همه از جایگاه طبقاتی یکسانی برخوردارند، در یکجا زندگی می کنند، به زعم محقق انگار در کنار پدیده حاشیه نشینی، پدیده ای دیگر به نام مسکن مهر شکل گرفته است، که به لحاظ فرهنگی و اجتماعی تفاوت چندانی ندارند.

محقق قصد دارد در ادامه مقاله، طرح مسکن مهر را با پنجره داغ ننگ گافمن بررسی نماید.

آستیگما یا «داغ ننگ» در اصل واژه ای یونانی است که عامل متمایزکننده بردگان و جنایت کاران از مردم عادی بوده است. گافمن درباره چگونگی پیدایش این اصطلاح نوشته است؛

اولین بار اصطلاح داغ ننگ را در اشاره به علایم بدنی به کار بردند که برای اشاره به نکته ای غیرعادی و ناپسند در خصوص وضعیت اخلاقی فرد مطرح شد. این علایم را روی بدن افرادی خاص می بریدند و یا با سوزاندن روی پوست ایجاد می کردند. نشان مذکور به روشنی اعلام می کرد که فرد حامل آن، برده، مجرم یا خیانت کار است.

مفهوم داغ ننگ، فشار اجتماعی موذیانه ای است که با تعداد نامتناهی از صفات، شرایط، وضعیت سلامت و گروه های اجتماعی وابسته به زمینه و بستر اجتماعی پیوند خورده است. پدیده ای که نطفه آن در ذهن انسان بسته می شود، در عرصه کنش متقابل تولد می یابد و گستره خویش را وابسته به مهیا بودن شرایط رشد خویش با توجه به فرهنگ و ارزش های حاکم بر جامعه می پروراند. گافمن از اندیشمندان مکتب کنش متقابل نمادین بر آن است که داغ ننگ به شدت بدنام کننده و یا ننگ آور است.

معمولاً در زندگی اجتماعی انسان ها، سه نوع متفاوت از داغ ننگ یافت می شود:

اول زشتی ها و معایب مربوط به بدن. نوع دوم نواقص و کمبودهای مربوط به شخصیت فرد را شامل می شود؛ مثل متقلب، ضعیف النفس و سلطه پذیر بودن یا احساسات غیر طبیعی مثل افراد دارای اختلال روانی. داغ سوم داغ ننگ قومی و قبیله ای است: این گونه داغ ننگ ها می توانند در مسیر نسل ها انتقال یافته و تمام اعضای خانواده را آلوده کنند.

به طور کلی مفهوم داغ ننگ گافمن را در سه سطح ساختاری، اجتماعی و درونی شده تحلیل می کنند. داغ ننگ ساختاری که داغ ننگ سازمانی نیز نامیده می شود در سطح کلان رخ می دهد و به قوانین، سیاست ها و رویه هایی اشاره دارد که با نهادهای خصوصی و عمومی در موضع قدرت به گونه خاصی از صفات و شرایط، داغ ننگ می زنند. اروینگ گافمن، استیگما را این گونه تعریف کرد. ویژگی که به شدت ننگ اور است و باعث بی اهمیتی و داغدار شدن فرد حامل آن ویژگی در جامعه می شود.

داغ ننگ درونی شده نیز به دو نوع داغ ننگ معطوف به خود یا داغ ننگ ادراک شده اشاره دارد که در سطح فردی تعریف می شود. داغ ننگ ادراک شده، پیامدهای منفی حاصل از آگاهی فرد را از چگونگی ادراکات جامعه نشان می دهد و احتمال چگونگی رفتار با او و گروهی متعلق بدان را توصیف می کند. اما داغ ننگ معطوف به خود به فرآیندهایی اشاره دارد که خود فرد این ارزیابی های منفی را پذیرفته است. به عبارت دیگر در نوع اول، فرد صرفاً از دیدگاه منفی دیگران آزار می بیند؛ ولی در نگاه درونی اش به خود، خود را منحرف نمی بیند. در حالی که در نوع دوم فرد خود را فردی غیرعادی می بیند.

وجه مشترک تعاریف گوناگون استیگما را می توان چنین برشمرد؛ 1. شناسائی و انگ زدن تفاوت های انسانی؛ 2. باورهای غالب فرهنگی که شخص انگ خورده را به کلیشه های منفی پیوند می دهد؛ 3. طبقه بندی افراد انگ خورده بر جدا کردن «ما» در مقابل«آنها»؛ 4. افراد انگ خورده از دست رفتن موقعیت و تبعیض را که به نتایج نابرابر منجر می شود، تجربه می کنند؛ 5. دسترسی اجتماعی، اقتصادی و قدرت سیاسی توسط گروه مسلط که به نفی، طرد و تبعیض علیه افراد و گروهی که انگ خورده منجر می شود.

دیدگاه جامعه شناسی گافمن، که ریشه در مکتب کنش نمادین دارد، بر این پایه استوار است که افراد در جامعه به منظور حفظ خودپنداره ای پایدار، برای مخاطبان خویش نقش بازی می کنند. بنابراین صحنه اجتماع، شبیه صحنه تأتر است که در آن افراد در کنش متقابل با دیگر افراد به اجراهای تأتری و نمایشی می پردازند. می توان گفت افراد  فقیر در جامعه، معمولاً فقر خود را پنهان نگاه می دارند و نشان نمی دهند، اما وقتی مسکن مهر اجرا شد، همه افرادی که به طریقی در پایین ترین پایگاه طبقاتی بودند، در یکجا جمع شدند. حال سوال اینجاست که اگر انسان های نسبتاً به لحاظ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در یکجا زندگی نمایند، چه آثار و تبعات اجتماعی می تواند داشته باشد.

نظر محقق برآنست که اولین تبعات و مهمترین آن، داغی فقری بود که بر این گروه مسکن مهری زده شد. تا قبل از این اگر فرد اجاره نشین، یا حتی در جاهای متوسط به پایین شهر زندگی می کرد، در صحنه نمایش زندگی، فقر خود را پنهان نگاه می داشت، اما مسکن مهر، انگ فقری بود که دولت نهم با شعار عدالت، غافل از این بود.

اروینگ گافمن قدرت ننگی را که یک صفت می تواند به بار آورد نه در خود آن صفت، بلکه در روابط اجتماعی می بیند و دو تقسیم بندی برای داغ ننگ ارائه می دهد: نخست از نظر موقعیت آشکار شدگی که بر دو نوع است:

تحصیل داغ بی اعتباری و داغ احتمال بی اعتباری. در داغ بی اعتباری، فرد از هویتی ننگ آلود در ظاهر یا شخصیت خود رنج می برد. در این نوع داغ، کنشگر می داند که مخاطبان از هویت ننگ آلود وی خبر دارند، وی می کوشد که در کنش هایی این مسئله را مدیریت کند و از تنش هایی جلوگیری کند. اما داغ احتمال بی آبرویی، هنگامی است که دیگران از هویت ننگ آلود خبری ندارند و این احتمال وجود دارد که به آن پی ببرند. در این جاست که کنشگر می کوشد که آن را پنهان کند و کنش های خود را به گونه ای مدیریت کند که ننگ همچنان پنهان بماند. فردی که از داغ احتمال بی آبرویی رنج می برد، بیشتر از افراد بد نام، دغدغه دارد؛ زیرا همواره احتمال دارد با آشکار شدن حقایق آبرویش از دست برود. برای روشن شدن قضیه مثالی را می آوریم؛ فرض کنید دختر جوانی وارد دانشگاه شده و پس از مدتی از هم دوره ای های خود خواستگاری دارد و آنها نیز خبری از اینکه محل زندگی آنها در مسکن مهر هست، ندارند. حال به احتمال زیاد، همین دختر جوان از اینکه محل زندگی خود را فاش سازد، نگران است و به قول گافمن از احتمال بی اعتبار شدن، استرس زیادی را بر خود هموار خواهد نمود. گافمن بر این است، کسی که دچار داغ احتمال بی اعتباری است، مسئله نمایشی اش، رازنگه داری است؛ تا داغش برای حضار همچنان ناشناخته باقی بماند.

محقق در ارزیابی نهایی معتقد است، وقتی همه انسان هایی که از ابعاد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی یکسانی برخوردارند و به لحاظ ساختاری در یکجا زندگی می کنند، فقر به گونه ای در هم تنیده خود را بروز می دهد. به احتمال زیاد مسکن مهری ها، اجباراً با یکسری انسان هایی زندگی می کنند؛ که همه مثل هم اند، همه یک جور، فکر می کنند، همه از خانواده های فقیر هستند، دارای پدر و مادر بی سواد، بی پول و بدون هیچ گونه جایگاه اجتماعی بوده اند. وقتی تو اینجا زندگی بکنی، ممکن است از طرف مناطق جغرافیایی ثروتمندان، انگ بی فرهنگ، بی پول، بدبخت، … به تو می زنند.

در کنار مفهوم داغ، پروژه مسکن مهر می تواند فقر را به لحاظ اجتماعی به لحاظ ساختاری برای فقرا بازتولید بکند. زیرا  فقرا شیوه زندگی و خلق و خوی خاص خود را دارند که گریز از فقر را برای آنان مقدور نمی سازد. وقتی انسان هایی شبیه به هم در کنار یکدیگر زندگی می کنند، شیوه ای از تفکر را در فرد فقیر می پروراند که به هنجارهایی منجر می شود که خصلت سازگاری با شرایط موجود در فرد را شکل می دهد. در چنین شرایطی الگوی زندگی اشتباه اصلاح نمی شود، تفکرهای پس برنده تغییر نمی یابد؛ افراد از ارتباط اجتماعی با افراد به لحاظ طبقه اجتماعی باز می مانند. در چنین حالتی منش فقر در بین همین مردم بازتولید می شود.

در تحلیل نهایی باید گفت که پروژه مسکن مهر با شعار عدالت انجام گردید، اما باید اذعان نمود که در جامعه مدرن امروزی، عدالت فقط از جنبه اقتصادی مطرح نیست و بایستی به ابعاد دیگر عدالت نیز توجه داشته باشیم.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.