عصرآزادی آنلاین/ دکتر میلاد محقق
دیپلماسی عمومی در ورزش را میتوان یکی از ظرفیتهای عالی به منظور ایجاد و برقراری ارتباطهای سازنده مابین اقشار مختلف مردم جهان برای حفظ صلح دانست و از آنجایی که نهاد انسان صلح طلب است، میتوان از این ظرفیت بزرگ برای حفظ صلح در مناطق مختلف دنیا بهره برد.
شاید کسانی هستند که در حوزه ورزش فعالیت دارند اما دیپلماسی عمومی نهفته در ورزش را ندانند و به همین دلیل لازم می دانم این نکته را روشن سازم.
همانگونه که همه میدانند؛ انسان موجودی اجتماعی و نیازمند روابط گروهی است و برای رفع نیازهای مادی و غیرمادی خود باید از دیگر همنوعانش ارتباط بگیرد.
در این راستا؛ قواعد و قوانینی به مرور زمان وضع گردیده است تا روابط بین انسانها بطور سازنده ایجاد و برقرار شود و چالش های اجتماعی و گروهی به حداقل برسد که البته این قوانین در نقاط مختلف جهان متفاوت است و هر یک از ممالک و ملتها، بر اساس معیارها و شاخصههای معینی به امر قانونگذاری مبادرت ورزیده اند.
در این میان کشورهایی بودهاند که قوانین خود را بر مبنای فرهنگ و آداب و رسوم بومی خود قرار داده اند که تعداد این نوع کشورها نیز کم نیستند و اما به مرور زمان و بواسطهی افزایش روابط بینالدول (دولتها) و بینالملل (ملتها)، قانونگذاری در چارچوب قوانین بینالملل ضرورت یافت و سازمانهای بینالمللی، یکی پس از دیگری تاسیس و راه اندازی شدند.
از سوی دیگر؛ ظهور و ثبوت رشتههای مختلف ورزشی به مرور زمان شکل گرفت و فعالان این رشتهها توانستند با ایجاد و برقراری ارتباط با سرزمینهای دور و نزدیک، سازمانهای ورزشی منطقهای، جهانی و بینالمللی را شکل دهند و بر اساس آن؛ قوانین ثابتی را در برگزاری رویدادهای مربوط به رشته های ورزشی وضع کنند و آن را در سطح وسیع به اجرا برسانند.
پس از جریان یافتن فعالیت رشتههای ورزشی در جهان، ما شاهد نوع خاصی از ارتباط بین ملتها بودهایم که قواعد ارتباطی آنها را قوانین بینالمللی ورزشی تعیین میکرده است و این نوع روابط توانست تا در کوتاهترین زمان، منافع مشترکی را بین ملتهای جهان ایجاد کند.
بعنوان مثال؛ برگزاری رویدادهای بینالمللی مرتبط با رشتههای مختلف ورزشی و حضور ورزشکاران و هواداران آنها در نقاط مختلف جهان، منافع اقتصادی سرشاری را تقدیم کشورهای میزبان میکرده است و مصداق یافتن این نوع منافع باعث شد تا دولتها برای برخورداری و بهرهمندی از این نوع منافع کلان اقتصادی، وارد برنامهریزیهای استراتژیکی شوند.
امروزه همه شاهد هستیم که کشورهای جهان برای دریافت سهم خود از منافع ورزش، از هیچ فرصتی صرف نظر نمیکنند و این باعث شده است تا نظام مدیریتی و بهرهبرداری در سازمانهای ورزشی ملی، منطقه ای و جهانی؛ با دشواریهایی روبرو شود.
در مسیر دسترسی به فرصتهای موجود در فعالیتهای ورزشی، چالشهایی بوجود آمد که تهدید کننده منافع اقتصادی ورزش شد و این موضوع اذهان برنامهریزان حوزه ورزش کشورها را درگیر خود ساخت.
آنها با درک این موضوع که رسیدن به منافع سرشار اقتصادی در نتیجه برگزاری رویدادهای ورزشی میتواند چالشهایی را نیز بوجود آورد، در برنامهریزی راهبردی خود به ابعاد فرهنگی، اجتماعی و سیاسی ورزش نیز نیم نگاهی ایجاد کردند تا بتوانند از چالشهای بوجود آمده بکاهند.
هرچند در این راه تاکنون موفق شدهاند اما به دلیل پویا بودن فعالیتهای ورزشی؛ بخش زیادی از راه، باقی مانده است زیرا فرهنگ و آداب و رسوم بومی که هر یک از ممالک جهان از آن برخوردار هستند، بعنوان یکی از عوامل یکدست نشدن رفتارها در حوزه فعالیتهای ورزشی مطرح بوده است و کشورهایی که در این زمینه قدرتمندتر بودند تلاش کردند تا آداب و رسوم خود را بر سایرین، قالب سازند.
واژه “استیلا” در ورزش؛ به خودی خود یکی از چالشهای مطرح کنونی بشمار میرود و هر یک از کشورها سعی دارند از طریق توان و قدرتی که در سازمانهای ورزشی شکل گرفته است، حاکمیت خود را به اثبات برسانند که این مسئله باعث ناخشنودی برخی از اعضای سازمانهای ورزشی منطقهای، جهانی و بینالمللی شده است.
یکی از راههایی که برای حفظ منافع ملی کشورها در سازمانهای ورزشی وجود دارد این است که کرسیهای مدیریتی را از آن خود سازند و در این مسیر، به برنامهریزی های کمی و کیفی روی آورند.
تصاحب کرسیهای مدیریتی در سازمانهای ورزشی جهان برای همه میسر نیست و فقط کشورهایی میتوانند این موفقیت را بدست آورند که قواعد بازی را بلد باشند و تردیدی وجود ندارد که یکی از اصول و مبانی مربوط به قواعد بازی برای بدست آوردن کرسیهای مدیریتی در سازمانهای ورزشی جهان، برخورداری و بهره مندی از “علوم و فنون دیپلماسی” است.
هنر ایجاد و برقراری ارتباط، با روش تعیین و تبیین منافع مشترک را می توان بعنوان یکی از معانی دیپلماسی دانست و در گام بعد؛ روابط بینالدول ( دولتها) را دیپلماسی محض و روابط بینالملل (ملتها) را دیپلماسی عمومی محسوب کرد.
با توجه به معلومات و تجارب بدست آمده؛ اکنون میتوان ادعا کرد که بسیاری از بنبستهای موجود در “دیپلماسی محض” را میتوان با استفاده از ظرفیتهای موجود در “دیپلماسی عمومی” راهگشایی کرد و رویدادهای ورزشی میتوانند نقش چشمگیری در این زمینه داشته باشند.
اگر بخواهیم از ظرفیتهای دیپلماسی عمومی موجود در ورزش بهره ببریم تا در کنار ظرفیتهای دیپلماسی محض، قدرت حاکمیتی بینالدولی و بینالمللی خود را در جهان افزایش دهیم، باید چه نوع نیازها و پیش نیازهایی را در نظر بگیریم؟
آیا مردم ما؛ قبل از آنکه هنر ایجاد و برقراری ارتباط با هممیهنان خود را بر اساس تعیین و تبیین منافع مشترک یاد بگیرند، می توانند با مردم جهان ارتباط برقرار کنند؟
پس یکی از نیازها و بلکه پیش نیازهای موجود بهمنظور داشتن دیپلماسی عمومی برای ورود به سازمانهای جهانی و از جمله سازمانهای جهانی ورزش، برخورداری و بهرهمندی مردم از دیپلماسی عمومی است تا با تمرین در این حوزه بتوانند در خارج از مرزهای ایران نیز با موفقیت ظاهر شوند.
نهادهای ورزشی در ایران یکی از سازماندهیشدهترین نهادهای مردمی بشمار می روند که تقریبا همه اقشار جامعه با آنها رابطه دارند و در هر قشری از اقشار جامعه کسانی هستند که در جایگاه ورزشکار، مربی، داور، هوادار، کارکنان اماکن ورزشی و دست اندرکاران حوزههای تاسیسات، تجهیزات و خدمات ورزشی؛ با ورزش ارتباط دارند و منافع فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی خود را دنبال می کنند اما آیا هیچ نظام سازمان یافتهای در زمینه دیپلماسی عمومی در این اجتماع، به تعریف رسیده است؟
جا دارد تا برنامهریزان و سیاستگذران حوزه ورزش کشور؛ با تعریف جایگاههایی مانند “کمیته دیپلماسی عمومی در ورزش” در چارت تشکیلاتی و نمودار سازمانی فدراسیونهای ورزشی کشور و آموزش منابع انسانی با همین هدف، راه را برای تقویت دیپلماسی عمومی در جامعه ورزش کشور بگشایند.
اکنون سازمان ورزش کشور باید برای این منظور دست به برنامهریزیهای وسیع و کارآمدی بزند تا در کنار همه فعالیتهایی که به آن مشغول است، فرهنگ یادگیری “دیپلماسی عمومی در ورزش” را در همه رشتههای ورزشی بطور علمی و عملی گسترش دهد تا مدیران ورزشی نیز بتوانند برای کسب کرسیهای مدیریتی در سازمانهای منطقه ای، جهانی و بین المللی ورزش، با موفقیت ظاهر شوند و نام ایران را در همه ابعاد فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و دیپلماسی؛ برجسته سازند.