بازی دیپلماتیک هند برای مسیرهای تجاری جدید، چالش های پیش روی ایران

عصرآزادی آنلاینقدیر گلکاریان، مدرس روابط بین الملل Near East University

نشست اخیر سران گروه 20 در دهلی نو به عنوان یک رویداد تعیین کننده در تاریخ دیپلماسی جهانی بیش از هر اتفاقی برجسته تر شد. بیانیه ای جمعی که بعد از پایان نشست اخیر صادر شد، هم از نظر گستره و هم از حیث وحدت نظر میان اعضای گروه در نوع خود فراتر از انتظارات بود. چرا که از هر زاویه ای به آن بنگریم دستاورد آن دارای پس‌زمینه‌ای چندوجهی است که شامل شرایط اقتصادی نوسان، وضعیت اضطراری زیست‌محیطی رو به رشد، حمله روسیه به اوکراین و بیش از همه تعیین مسیر ترانزیت کالا بود که انگار ایران متاسفانه به صورت چاله ای به حساب آمده است که هر قدرتی از اطراف آن راه های تجاری را شکل می دهد و اهمیت ایران به چالشی جدی بدل شده است. قابل توجه‌تر اینکه، تصمیم بی‌سابقه ای برای اعطای کرسی دائمی به اتحادیه آفریقا در گروه 20 داده شد که نشان‌دهنده تغییر الگو در رویکرد این مجمع به حکمرانی بین‌المللی است.
در این محیط پیچیده، هند نه تنها نقش کشور میزبان را ایفا کرد، بلکه مهارت های دیپلماتیک ماهرانه ای را در هدایت مجمع ناهمگون کشورها به سمت یک تفاهم مشترک نشان داد. یعنی، هند توانست در چشم انداز عصر حاضر اصول چندجانبه‌گرایی را که در حال فرسایش است، با تمرکز فزاینده کشورها بر برنامه‌های ملی به بهای رسیدن به اهداف مشترک، زمینه سازی کرده و خیلی از باورها و اعتمادها را به چالش بکشاند. همان هندی که از سال 2016 بندر چابهار را که نقطه ای استراتژیک قلمداد کرده و سرمایه گذاری را در اولویت قرار داده بود به راحتی با تعیین مسیر جدید ترانزیت کالا که از هند به امارات و از آنجا به ریاض و سپس به حیفا(اسرائیل) و به نهایت به یونان می رسد، چابهار را از اولویت انداخت و بزرگترین طرح ترانزیت را برای تجارت عصر معاصر به سند رسمی با امضای اعضا رساند. در این طرح عظیم، حدود سیصد کیلومتر خط آهن بین عربستان و اردن کارگذاری خواهد شد و به دلیل سازش عربستان با اسرائیل، حالا بندر حیفا در اسرائیل به یکی از بنادر کلیدی در تجارت بین الملل بدل خواهد شد. البته این طرح و قناعت سیاسی- اقتصادی هند بی تأثیر از نفوذ و دیدارهای دیپلماتیک بین رهبران ایالات متحده و هندوستان نبوده و در ورای آن کاهش قدرت چین در نظر گرفته شده است.
به عبارتی روشن تر بنادر امارات متحده عربی و بندر حیفا در اسرائیل به دروازه شرق و غرب برای تجارت به شمار خواهند رفت و درآمدهای حاصل از بخش ترانزیت نصیب کشورهای مسیر خواهد شد. یادمان نرفته است که اوایل همین سال، با تأثیر گذاری کشورهای قوی اروپایی و ایالات متحده، مسیر ترازیتی “ترانس خزر” برای انتقال گاز ترکمنستان به اروپا از زیر دریای خزر و با انتقال به آذربایجان و از آنجا به ترکیه و اروپا هم شکل گرفت. در چند سال گذشته، حتی چین هم به اعتماد ما چندان ارزشی قائل نشده و توانسته مسیر ترانزیتی لاجورد را با عبور از افغانستان و آسیای مرکزی شکل دهد. اگر در روزهای آینده شاهد شدیم که پاکستان هم از ادامه پروژه لوله گذاری انتقال گاز منصرف شد، نباید تعجب کرد.
تمام اینها را باید در تابلوی تغییر وضعیت سیاسی و استراتژیکی و اهمیت یافتن نقاط دیگر ژئوپلتیکی معنا کرد. هر چند قدرت های قدیمی دیگر همان توان استعماری را ندارند ولی بازی های رقابتی آنها بسی دقیق تر، حساس تر بر پایه محاسبات آلگوریتمی ادامه دارد. اگر ما نتوانیم تجدید رویه و نگرش در این شرایط داشته باشیم و خودمان را به عنوان مهره تأثیر گذار در صفحه شطرنج بازی رقابت سیاسی نشان ندهیم، یقین داشته باشیم که همچنان از پروژه های بین المللی و منطقه ای به دور خواهیم ماند.
لازم به ذکر است که دستور کار G20 به موضوعاتی مانند رشد پایدار، پیشرفت های تکنولوژیکی، پویایی نیروی کار، چارچوب های مراقبت های بهداشتی و مواردی از قبیل نیازهای فراملی مانند تخریب محیط زیست، امنیت جهانی، و پاسخ‌های هماهنگ به بحران‌ها، اهمیت پایداری اکولوژیکی به عنوان محور ثبات اقتصادی و اجتماعی جهانی تأکید می کند.
با توجه به کارکردهای چندگانه آنها، اجلاس سران G20 اغلب به عنوان شاخص های معتبری از احساسات بین المللی عمل می کند که منعکس کننده اصطکاک های ژئوپلیتیکی موجود، پیش بینی های اقتصادی و دیدگاه های مشترک برای آینده است. اجلاس دهلی نو در این زمینه چند وجهی و سیال برگزار شد که اهمیت تصمیمات و دستورالعمل های آن را افزایش داد.
یکی از رویدادهای قابل توجه غیبت رهبران کلیدی شی جین پینگ از چین و ولادیمیر پوتین از روسیه در نشست سران بود. این غیبت صرفاً نمادین نبود. وزن دیپلماتیک قابل توجه و پیامدهای گسترده ای داشت. اولاً، غیبت این رهبران ممکن است به عنوان تلاشی برای اجتناب از رویارویی یا پاسخگویی در مورد موضوعات مورد اختلاف تعبیر شود. به عنوان مثال، اقدامات روسیه در اوکراین و موضع چین در مورد موضوعات مختلف ژئوپلیتیکی موضوع بررسی و بحث شدید است. ثانیاً، فقدان آنها را می توان نوعی انتقاد ضمنی از نظم بین المللی حاکم و کارآمدی پلتفرم هایی مانند G20 دانست. هر چند به نظر می رسد رهبران چین و روسیه با عدم حضورشان خواسته اند این گروه را به چالش بکشانند ولی در نهایت، غیبت این چهره‌های کلیدی پرسش‌هایی را درباره تغییر چشم‌انداز اتحادهای جهانی و ساختارهای قدرت ایجاد کرد. نقش هند به عنوان میزبان و برگزار کننده اجلاس، فصلی مهم در فعالیت های دیپلماتیک آن کشور محسوب می شود. بیانیه مشترک اجلاس نشان داده است که این کشور بر نقش بلوغ خود در امور بین‌الملل صحه گذاشته است. حضور شخصیت‌های کلیدی بین‌المللی، از جمله نخست‌وزیر انگلیس، رئیس گروه بانک جهانی و معاون اول مدیر عامل صندوق بین‌المللی پول هم بر رنگ این اجلاس افزود.
تصمیم کشورهای عضو و شکل گیری شاه راه ترانزیتی جدید نشان می دهد که ایالات متحده برای هند در “جنگ سرد جدید”، دوره رقابت قدرت های بزرگ، اهمیتی ویژه قائل است. از آنجایی که ایالات متحده با نفوذ فزاینده چین دست و پنجه نرم می کند، روابط آن با هند اهمیت استراتژیک پیدا می کند. از نقطه نظر دیپلماتیک، هند در مانور دادن در سناریوهای پیچیده بین المللی، به ویژه در رسیدگی به غیبت رهبرانی مانند شی جین پینگ و ولادیمیر پوتین، ظرافت زیادی نشان داد. هند توانست الزامات راهبردی خود را حفظ کند و در عین حال گفتمان سازنده را در میان شرکت‌کنندگان باقی‌مانده تقویت کند و چابکی و انعطاف‌پذیری خود را در زمینه‌های دیپلماتیک در حال تغییر، نشان دهد.
در تحولی که پتانسیل تغییر چشمگیر خطوط ژئوپلیتیک و تجارت بین‌المللی را شاهدش هستیم، نقش هند در بحث کریدور تجاری پیشنهادی بین هند و اروپا بود. زیرا بدین وسیله هند به حوزه زیرساخت‌های اقتصادی جهانی به عنوان نقطه مقابل بالقوه طرح کمربند و جاده چین (BRI) عمل خواهد کرد که برای ایالات متحده و قاره اروپا خوشایندتر است. چرا که، این ابتکار به عنوان یک مانور استراتژیک ژئوپلیتیکی با هدف مقابله با نفوذ رو به گسترش چین، به ویژه در آسیا و آفریقا، عمل می کند. با پیشنهاد یک جایگزین، هند این فرصت را دارد که تعادل ژئوپلیتیکی را دوباره تنظیم کند، یا حداقل یک ضد روایت اساسی در برابر جاه طلبی های چین برای یکپارچگی اقتصادی جهانی ارائه دهد.
پایان موفقیت آمیز اجلاس سران گروه 20 در دهلی نو از نظر اهمیت ژئوپلتیکی هم پیامدهای گسترده ای داشته است که زمینه را برای تلاش های دیپلماتیک در حال انجام و آینده فراهم خواهد کرد. علاوه از اینکه اجماع بین کشورهای عضو میسر می شود، گنجاندن اتحادیه آفریقا به عنوان عضو دائمی، یک تحول اساسی رخ داده به شمار می آید. این تصمیم نه تنها دامنه جغرافیایی G20 را گسترش می دهد، بلکه مجموعه ای متنوع از دیدگاه ها را نیز به روی میز می آورد. این نشان دهنده یک تغییر قابل توجه در ساختارهای حکمرانی جهانی است. اما مهم تر از همه، شکل گیری تفکر جدی در مورد نقش و آینده مجامع چندجانبه از نتایج این نشست بوده است.
نتیجه کلام اینکه، کشورمان را در برابر نهادی با گسترده گی چند وجهی قرار داده و لزوم نگاه تازه به تحولات سیاسی و بین المللی را بر مسئولان و سیاست گذاران کشور اجتناب ناپذیر می سازد. و گرنه از قافله بدجوری عقب خواهیم ماند. زیرا نتایج چنین اجلاسی نیازمند یک ارزیابی مجدد انتقادی از ساختار و اثربخشی چنین مجامع بین‌المللی است. اگر مدل موجود سیاست ورزی ما قادر به ایجاد اقدام فوری مورد نیاز برای رسیدن به اهدافمان نباشد، باید راهبردها و ساختارهای جدید و جایگزین در نظر گرفته شوند تا اهداف و منافع ما به چالش کشیده نشود.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.