چرا تلاش می شود ردپای ایران در جنگ صهیونیست ها با حماس دیده شود؟

عصرآزادی آنلاینقدیر گلکاریان، مدرس روابط بین الملل Near East University

بعد از اولین هفته از آغاز حملات نیروهای حماس و سایر نیروهای مقاومت در غزه و واکنش حزب الله لبنان به حملات رژیم صهیونیستی، پیوسته سعی شده است که ردپای ایران در این قضیه ثابت شود. اما بنا به اظهارات مقامات آمریکایی و حتی خود نتانیاهو هیچ نشانه ای دال بر دخالت ایران در این جنگ وجود ندارد. اما سئوال این است که چرا سعی می شود پای ایران به جنگ کشیده شود و چرا انگشت اتهام به ایران است و حتی بلینکن در جلسه شورای امنیت سازمان ملل در هفته گذشته به صراحت نمایندگان دولت های حاضر در شورای امنیت را وجه الخطاب قرار داده و مدعی است که آمریکا با ایران سر جنگ ندارد، ولی اگر حمایت های ایران از نیروهای نیابتی در صدمه زدن به پایگاه ها و منافع آن کشور ادامه یابد، قاطعانه برخورد خواهد کرد! آیا تناقضی در این اظهارات نیست؟ از یک سو معترف به فقدان اثر و ردپایی از ایران هستند و از سوی دیگر انگشت تهدیدشان به سمت ایران است! در پشت این موضع گیری چه چیزی می تواند وجود داشته باشد؟

گمانه زنی ها در مورد دخالت ایران در حمله حماس به اسرائیل در هفتم اکتبر تا به امروز که این مطلب را می نویسم، بیش از تئوری بدون پشتوانه، چیز دیگری نیست. البته باید گفت که ایران با وجود اینکه دست داشتن در طراحی حملات حماس را رد کرده است، اما مقامات رده بالای نظام از رهبری گرفته تا مسئولان سیاسی و نظامی در اظهارات خود از طراحان حمله به رژیم صهیونیستی قدردانی کرده اند و اقدامات اخیر را متوجه رفتارهای ظالمانه رژیم صهیونیستی در طول زمان گذشته تا به امروز دانسته اند. اگر چنین اظهار نظرات و موضع گیری هایی  دلیل بر دست داشتن ایران باشد، آن زمان باید آنتونیو گوترش، دبیر کل سازمان ملل را که گفته است اقدامات مردم فلسطین حاصل 56 سال گرفتاری ناشی از اشغال گری اختناق آور اسرائیل است، باید در رده دخالت دانست. یا اظهار نظر پل بریستو، معاون وزیر فرهنگ انگلیس که بیان کرده، اسرائیل دست به مجازات دسته جمعی فلسطینیان زده است؛ یا اینکه ریچارد بوبارت، نماینده ایرلند در پارلمان اروپا بیان داشته که مردم بی گناه فلسطینی سلاخی می شوند و باید اسرائیل به عنوان جنایتکار جنگی شناخته شده و تحریم شود؛ و همچنین پون پلارا، وزیر امور حقوق اجتماعی اسپانیا که در برابر جنایات رژیم صهیونیستی واکنش نشان داده و خواستار تعلیق روابط دیپلماتیک کشورهای اروپایی با اسرائیل شده و وضع قاطعانه تحریم های اقتصادی و تسلیحاتی علیه اسرائیل را خواستار شده و نتانیاهو را مستوجب محاکمه در دادگاه جنایی بین المللی دانسته است، دخیل در بروز حملات علیه اسرائیل دانست.

ایالات متحده در برابر واکنش های اجتماعی در سطح بین المللی که از تحریم کالاهای شرکت های صهیونیستی گرفته تا تهدید دیپلمات های اسرائیل و سفارتخانه های آن کشور در سایر کشورها، چنان واهمه پیدا کرده است که یقین دارد اسرائیل دیگر همان رژیمی نیست که توانسته باشد با مظلوم نمایی و تمهیدات دولت های غربی و به ویژه آمریکا  آبرو و حیثیت سیاسی بین المللی پیدا کند. رژیمی که با به انزوا کشیده شدن و محکوم و منکوب شدن او در منطقه و سطح بین المللی موجبات تضعیف قدرت هژمونی ایالات متحده را فراهم خواهد کرد. در روزهای پایانی هفته گذشته شاهد قطع روابط دیپلماتیک و اخراج عوامل سفارت اسرائیل در کلمبیا، بولیوی، اردن و چند کشور دیگر در شرق آسیا بودیم.

اگرچه ایران و اسرائیل با شکل گیری انقلاب اسلامی تا به امروز درگیر نشده و هرگز جنگی آشکار بین این دو وجود نداشته است،  با این حال، ایران از نیروهای جبهه مقاومت در منطقه برای بر هم زدن هژمونی آمریکا و نابودی اسرائیل و حمایت از ملت هایی که مخالف حاکمیت ایالات متحده در کشورهای خود به واسطه دولت های خودفروخته هستند، حمایت کرده و این بر کسی پوشیده نیست. البته ذکر این نکته لازم است که حماس یک گروه سنی است و شیعه نیست که حمایت ایران از آنها باعث برچسب خوردن ایران به عنوان شکل دهی هلال شیعی باشد. از سوی دیگر میان حماس و ایران گسست های سیاسی بارها رخ داده است. به طوری که در زمان شکل گیری بهار عربی و حمایت ایران از دولت سوریه، گروه حماس ساز مخالف و تضاد با ایران را نواخته بود، ولی ایران هیچ گاه حمایت از حقوق فلسطینی ها را نادیده نگرفته و حمایت های لازم را کرده است.

اما ماهیت اینکه حماس چرا حمله کرد و چرا تلاش می شود جبهه گیری جهانی علیه ایران شکل گیرد در زیر توضیح خواهم داد.

نخست اینکه سیاست های رژیم صهیونیستی علیه شهرک نشینان کرانه باختری و اورشلیم منجر به فوران روح طغیان علیه اسرائیلی ها شده است. دوم اینکه رهبران حماس با درک اینکه عادی سازی روابط بین کشورهای عربی با اسرائیل به درجه حساس رسیده است و روند اهمیت دولت فلسطین می رود تا به فراموشی سپرده شود و منجر به عارض شدن روح انفعالی در میان مردم فلسطین خواهد شد و حتی احتمال می رفت که شانس تشکیل راه حل دو کشور در سرزمین های اشغالی از بین برود، حملات خود علیه رژیم صهیونیستی را برنامه ریزی کرد. سوم اینکه، حماس در سال های اخیر خود را احیا و تقویت کرده است و بعد از نزدیکی با ایران، در دیدگاه سیاسی خود تجدید نظر کرده و جسورتر شده است. حمایت های سایر نیروهای جبهه مقاومت از اقدامات حماس نیز بر این روحیه افزوده است.

اما اینکه می خواهند ایران را متهم کنند دلایل زیر صادق است. اول اینکه آمریکا از سال ها پیش و روشن بینی جوامع عربی و حتی بیشتر ملل خاورمیانه باعث شده است که پایگاه ها و فرماندهی قرارگاههای آمریکا در منطقه به نقطه خنثی رسیده و بسیاری از نیروهای آمریکایی به تدریج از افغانستان، آسیای میانه، عراق، سوریه و سایر کشورهای عربی خارج شود و تعدادشان کاهش یابد. رویکرد دولت ترکیه و سایر کشورهای دخیل در تعیین موازنه قدرت در خاورمیانه و شاخ آفریقا و تغییر رویه عربستان در سیاستهای خود با ایالات متحده و پیشروی ایران در سیاست خارجی و کاهش تنش ها با همسایگانش موجب شده است که دست آمریکا از منطقه کوتاه تر شود. با ادامه این روند لازم است که دشمن فرضی ایجاد شود تا حضور خود در منطقه را بار دیگر دو چندان سازد. بطوری که بعد از آغاز درگیری های میان اسرائیل با حماس، دولت آمریکا علاوه بر تأمین مهمات و سایر مواد به اسرائیل، چند ناو هواپیمابر خود را در شرق مدیترانه و حتی یک فروند در خلیج فارس به عنوان عامل بازدارنده مستقر کرده است. این در واقع حرکتی خیزشی در بازگشت به شرایط گذشته است.

دوم اینکه، اگرچه بعید است که ایران حملات خاص و مستقیم خود علیه اسرائیل و یا آمریکا انجام دهد، اما احتمال اینکه جنگ گسترش یابد، وجود دارد و جنگ روانی ایالات متحده در تلاش برای جلب نظر جامعه بین المللی به تهدید ایران در واقع سرآغاز هر اقدام آتی آن کشور است که خود را بری از هر اتهامی بسازد. آمریکا سال ها است نتوانسته علیه ایران به غیر از تحریم، اقدامی مؤثر کند و قدرت آن را هم ندارد. ولی این جنگ می تواند بهانه ای باشد تا اقدام دیوانه واری انجام دهد ولو هزینه های زیادی داشته باشد. چون مقاومت حماس از یک طرف، برهم خوردن شرایط چینش نظامی اسرائیل با حملات موشکی و پهپادی حوثی های یمنی از سوی دیگر و فشار مضاعف حزب الله لبنان به رژیم صهیونیستی باعث شده است که شکست اسرائیل در سه جبهه قطعی شود و آمریکا به هیچوجه مایل به این نتیجه نیست.

سوم اینکه اسرائيل به عنوان پایگاه استعماری غرب و صهيونيسم نسخه ای از امپرياليسم تلقي مي شود که این تعریف رفته رفته در میان جوامع رشد یافته است. حتی امروز شاهدیم که جامعه آمریکایی و اروپایی تظاهرات میلیونی علیه اسرائیل در کشورهای خود راه انداخته اند. هنرمندان مشهور و جهانی اسرائیل را مورد انتقاد قرار می دهند. ایالات متحده برای از بین بردن چنین جو تأثیر گذاری و موج خانمان برانداز لازم است که بهانه ای ایجاد کند تا قدرت تأثیرگذاری ایران و فکر ضد صهیونیستی مورد حمایت ایران در کنار روح مقاومت طلبی عمومی از بین برود.

اما آیا در این کار موفق خواهند شد؟ طبیعتاً رایزنی های وزارت خارجه با رهبران سایر کشورهای منطقه ای و تغییر روزانه روح ضد صهیونیستی در کشورهای غیر مسلمان و غیر عربی باعث شده است که ایالات متحده و به نهایت اسرائیل دست به دامان ایران شود. زیرا این ایران است که می تواند در صورت موفقیت و مقاومت جبهه حماس میانجی گری لازم را برای آزاد سازی گروگان های اسرائیلی شکل دهد و این در برابر امتیاز خواهی ایران و باج دهی طرف های مقابل مقدور خواهد بود. هرچند ماهیت نامه مستقیم بایدن به مقام رهبری از سوی مقامات رسمی دو کشور فاش نشده است؛ ولی ناظران بر این مسأله متفق القول هستند که باید ضمن هشدار قطعی به ایران در عدم ورود به نبرد میان حماس با اسرائیل، راه کار لازمه ای را برای پایان دادن به جنگ ارائه دهد و نقش اصلی را بازی کند.

اسرائیل فعلاً خود را در این میانه مقتدر می داند، ولی تحت فشار بودن نتانیاهو و اعتراف به غفلت و ناکارآمدی خود می تواند سرفصل جدیدی در پایان یافتن نبردها شمرده شود. حماس به آنچه مورد هدف اش بود، رسیده است. زیرا نه تنها شرایط عادی سازی روابط با اسرائیل را خنثی کرده است، تز شکل گیری دو دولت اسرائیلی – فلسطینی در سرزمین های اشغالی را جا انداخته است که خیلی از رهبران جهان، حتی امانوئل مکرون در روز سه شنبه گذشته معترف به این شد.

مخلص کلام اینکه، با توجه به روحیه عمومی جوامع عربی احتمال اینکه قدرت اسرائیل مثل سابق باشد، ممکن نیست. با توقف پیشرفت دیپلماسی آمریکایی- اسرائیلی و همچنین ادامه مقاومت مردم فلسطین، بیش از این اسرائیل و آمریکا تحمل لازم را برای تداوم بحران ندارند. زیرا در فاصله زمانی بروز جنگ میان حماس- اسرائیل جبهه مهم اوکراین- روسیه نزد جوامع غربی فراموش شده است که بسیار به ضرر برنامه های از پیش طراحی شده آمریکا است.

از همه مهمتر به تعبیر عمومی “بالاتر از سیاهی رنگی نیست!” چرا که فلسطینی ها از زمین و هوا تحت حمله هستند. شدیدترین ظلم در ایجاد قحطی، بی آبی، بی دارویی، بی خانمانی را تجربه کرده اند ولی مقاومت می کنند. هیچ قدرتی در برابر چنین روحیه ای تاب مقاومت نمی تواند داشته باشد. فلسطینی ها در حال حاضر ماجراهای ویتنام دوم را برای آمریکا تداعی می کنند.

خیلی از کشورها سعی دارند میانجی گری کنند. ولی در نهایت بین اسرائیل و حماس هر کسی میانجی گر بوده باشد بعید است که به علل ریشه ای درگیری بپردازد. از سوی دیگر، اسرائیل هم مایل به این نیست که معترف به مسدود کردن منابع مالی فلسطینی ها، زندانی و شکنجه کردن آنها، ایجاد شرایط وخیم اجتماعی باشد. هدف اسرائیل این است که این نبردها پایان یابد و خود را جمع و جور کند. بنابراین چرخه خشونت های اسرائیل ضمن اینکه در روزهای آتی کاهش و شاید از حرکت بایستد، امکان داشته و تحولات موجود به نفع ایران خواهد بود. به همین خاطر نه آمریکا و نه اسرائیل تمایل ندارند قبل از رسیدن به مرحله استیصال چنین برگ برنده ای را دو دستی تقدیم ایران کنند.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.