وضعیت سنت وقف از گذشته تا امروز؛ با نگاهی به موقوفۀ رشیدیۀ تبریز

عصرآزادی آنلاین / بهزاد مهدی زاده

دورۀ دکترای باستان شناسی، دانشگاه اژه، ازمیر

 

در اصطلاح دینی، وقف به معنای حفظ و نگهداری اموالی خاص جهت به کارگیری منافع آن در کارهای عام المنفعه و امور خیریه البته به شرط مصرف منابع آن در اهداف تعیین شده است. بنابراین وقف را می توان عمومی ترین پدیدۀ همکاری و مشارکت اجتماعی دانست که قدمت آن حتی به ایران ساسانی می رسد. در شرع اسلام ما دو نوع وقف داریم: وقف عام  و  وقف خاص. در وقف عام، موقوف علیه محدود و محصور نیست و افراد زیادی را شامل می شود مانند وقف منافع باغ بر فقرا و یا وقف بر اماکن عمومی مانند وقف حمام یا آب انبار برای اهالی یک شهر؛ وقف خاص بر عکس این عمل می کند؛ در وقف خاص، موقوف علیه افراد مشخص و محدودی هستند مثل وقف اموال برای یک قشر اجتماعی خاص؛ مثلا طلاب دینی؛ و تولیت وقف بنا به سفارش و وصیت صریح واقف، دست اشخاصی خاص و معین باقی می ماند. در این مقاله بحث ما حول وقف عام است؛ چرا که عمدۀ هدف وقف نیز گسترش وقف عام است، هر چند وقف خاص نیز دارای اثرات مثبتی در جامعه است اما همچنانکه از عنوان آن پیداست محدود به استفادة عده ای محدود از افراد است که بیشتر به مباحث خانوادگی و وقف شخصی مربوط می شود.

صفت دینی وقف پس از بعثت پیامبر اسلام با الهام از دستورات الهی گسترش یافت و در تمامی ابعاد اجتماعی، اقتصادی و کالبدی جامعه رسوخ پیدا کرد؛ در این راستا وقف به عنوان یکی از عناصر چهره پرداز شهرهای ایرانی- اسلامی، تأثیر زیادی در شکل دهی به محیط های مصنوع انسانی و فضاهای کالبدی شهرها داشته است. به لحاظ تاریخی در ایران دوران تمدن اسلامی، گسترش وقف عمدتا از عهد سلاجقه شتاب پیدا کرد که نمونة آن مدارس نظامیه بود که توسط خواجه نظام الملک طوسی وزیر سلطان ملکشاه سلجوقی جهت استفادۀ تحصیل طلاب شافعی و حنفی تأسیس و شماری از اکابر فقه شافعی نظیر امام محمد غزالی برای تدریس بدانجا دعوت شدند که مخارج ایشان از محل موقوفات خواجه نظام الملک طوسی تأمین می شد. اما پررونق ترین روزگار گسترش سنت حسنۀ وقف، عهد ایلخانان مغول بود. ایلخانان به هر دو نوع وقف عام و خاص بها و اعتبار می دادند. وقف خاص در این دوره تحت عنوان «املاک اینجو» نامیده می شدند و عموما از طرف ایلخان اعظم تولیت آنها مختص اعضای خانواده و مخصوصا نویانان بود تا از این طریق املاک وقفی در خاندان ایلخانی محفوظ بماند که نمونۀ این اوقاف در شهر اوجان (بستان آباد امروزی)، املاک اتابکان فارس، املاک شمس الدین صاحب دیوان و املاک طباطبایی بودند که به این شیوه اینجو (وقف) شده و طبق قوانین وقف خاص اداره می شدند و عایدات آن زیر متولیان ایلخانی مصرف می شد. اما وقف عام در روزگار ایلخانی و به خصوص در تبریز بسیار گسترده تر بود که از این میان باید حتما به موقوفۀ بزرگ ربع رشیدی تبریز، موقوفات غازانیۀ تبریز، موقوفه دومنار و صاحبیه تبریز اشاره کرد.

یکی از موقوفات عام در تبریز ایلخانی مجموعۀ وقفی «ربع رشیدی» یا همان «رشیدیه» است. این مجموعه وقفی همردیف موقوفات غازانیه و سلطانیه و علیشاهی (مجموعۀ تاج الدین علیشاه) مهم ترین موقوفۀ روزگار ایلخانان به حساب می آمد که توسط خواجه رشیدالدین فضل ا… همدانی معروف به رشید طبیب در آغاز قرن هشتم هجری قمری کار احداث آن به اتمام رسید. بنا به گفتۀ حمدالله مستوفی بنای خیریۀ رشیدیه عظیم ترین بنیاد خیریه است که به صورت شهرچه ای در شمال شرق تبریز ساخته شد. موقعیت این مجموعة وقفی در دوره ایلخانی در محلة ولیان کوی باغمیشه بوده و امروزه نیز در خیابان عباسی تبریز قرار دارد. ربع رشیدی در حقیقت یک مرکز فرهنگی-دینی بوده است و بزرگترین علمای عصر ملل همسایه در آن حضور داشته اند و ذاتا هدف خواجه رشیدالدین از تأسیس ربع رشیدی نیز این بود که مجمعی از علما و فقها را در مکانی بزرگ جمع کند. لذا اینکه تا چه حد در ربع رشیدی به این خواستة خود رسیده است، جای بحث دارد. در کنار این امر، به نوشتۀ بهرام آجورلو، مدیر پروژۀ بین المللی مطالعات ربع رشیدی، ایلخانان سعی داشتند به دنبال سقوط بغداد و حذف سیاسی-اجتماعی آن در سطح جهان اسلام، مرکزیت جدیدی در پایتخت جدید جهان اسلام یعنی تبریز احداث کنند و این پروژه به موازات ساخت ابنیۀ وقفی معظمی همچون رشیدیه و غازانیه و مجموعۀ علیشاهی عملی می شد. متأسفانه بعد از هرج و مرج سقوط سلسلۀ معظم ایلخانی و حملات تاتارها به تبریز و بعدها حملات ویرانگر عثمانیان و زلازل مهیب تبریز، ابواب البر رشیدی رو به ویرانی رفت و امروزه چیزی که از آن دیده می شود بنا به تحقیقات تیم بین المللی باستان شناسی به سرپرستی آقای بهرام آجورلو بقایای قلعه ای است که عثمانی ها روی شهرک علمی ربع رشیدی احداث کرده اند.

موقوفۀ ربع رشیدی نشان می دهد که بناهای وقفی نیز می توانند در سایۀ رقابت های سیاسی امرا و حکام مورد تخریب و نابودی قرار گیرند و تنها نامی از آنها بر زبان بماند. اگر بناهای مجموعۀ ربع رشیدی امروزه باقی مانده بود محدودة بسیار بزرگی را شامل می شد که عرصة بزرگی از محلات امروزی عباسی تبریز را تا مهرانرود (چای کنار) در بر می گرفت. در هر حال آنچه که امروزه مهم است، حفظ و احیای بخش باقی مانده از مجموعۀ ربع رشیدی است زیرا هنوز بخشی از موقوفات خواجه رشیدالدین در زیر قلعۀ عثمانی مدفون و محفوظ مانده است و می توان با طراحی یک نقشۀ جامع و عملیاتی کردن آن این مجموعه را تا حدودی احیاء کرد. احیای این مجموعه در حقیقت احیای بخشی از فرهنگ و تاریخ شهر تبریز است که ابعاد گوناگونی داشته است و البته به توسعۀ اقتصاد توریستی تبریز کمک می کند: از هنر کاشیکاری و گچبری گرفته تا ابعاد اجتماعی و اقتصادی که همگی می توانند زنده شوند و بخشی از تاریخ و فرهنگ این شهر را بازگو کنند. اما آنچه که امروزه می بینیم تعطیلی و بلاتکلیفی پروژۀ بین المللی ربع رشیدی پس از پنج سال جنب و جوش است! پروژه ای که اکنون میلیاردها تومان بدهی دارد اما معاونت میراث فرهنگی استان سالانه میلیاردها تومان صرف پروژه های حاشیه ای و بی اهمیت و غیرقابل قیاس با ربع رشیدی می کند!!

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.