ضعف های اجتماعی که خودمان ایجاد کرده ایم!

عصرآزادی آنلاین/ دکتر قدیر گلکاریان، مدرس روابط بین الملل Near East University

حکایتی منقول است که روزی مردی در کنار سگ خود به شدت می گریست. رهگذری جویای حال وی شد. آن مرد گفت که سگ از شدت گرسنگی ناتوان و مریض شده است. اما او برایش روزها شکار می کرد و شبها به نگهبانی اش مشغول بود. رهگذر در کنار آن مرد کیسه ای را دید که که در کنارش نگه داشته و با یک دستش محکم گرفته است. از روی کنجکاوی محتوای کیسه را پرسید. مرد پاسخ داد که در درون آن نان و آذوقه اش است. رهگذر در کمال حیرت پاسخ داد که چرا به سگ خود نمی دهد تا توان یابد. مرد گفت که نان ها را از سگ خود بسیار دوست دارد و برای تهیه آن زحمت ها کشیده و هزینه داده است. ولی اشک که مجانی است! رهگذر با خشم گفت: “خاک بر سرت که رسم زندگی را نمی دانی. اشک، خون دل است و به قیمت غم به آب زلال تبدیل شده است ارزش اشک از نان بیشتر است. زیرا نان از خاک است ولی اشک از خون دل!

آری، حکایت روزهای ما شبیه به گفتمانی است که در فوق بدان اشاره کردم. در مثل جای مناقشه نیست و تأمل و تعمق در دل حکایات ادبی- تاریخی می تواند بسیاری از مسایل را بیان گر باشد و احیانا ره گشا در مسیر درک خطاها!

همه شاهد هستیم که در طول چندین سال، برخی بر چیزهایی تعصب افراطی داشته اند که باعث شده است خیلی از موهبت ها و ارزش های موجود در اجتماع نادیده گرفته شود و بر اساس همین  اهمال رفتار و کردار یک دفعه متوجه می شویم که خیلی از چیزهای با ارزشی که خون دلها در تثبیت آن ریخته شده، به سادگی یا به خطر بیافتد یا از دست برود.

برای درک بیشتر موضوع می خواهم با زاویه ای دیگر مسایل فرهنگی- اجتماعی کشورمان را مورد بحث قرار دهم. همانطور که مشخص است و اندیشمندان ساحت علوم اجتماعی و تربیتی بدان توجه دارند، ضعف های فرهنگی و اجتماعی یک ملت می تواند چند وجهی باشد و بسته به کشورها هم متفاوت است. بر اساس بررسی های علمی و تحقیقات تخصصی محرز است که تفرقه و تضاد فکری و عقیدتی در جوامع کثیر الملله مثل کشورمان بیشتر است. ایران از نظر تعدد مذاهب و ادیان شاید نادر کشوری در دنیا باشد که از ابتدای شکل گیری خود تا به امروز توانسته در زیر چتر کشور مورد حمایت قرار دهد. همان طور که در ایران عزیزمان تنوع مذهبی مثل شیعه و سنی، زرتشتی، یهودی و مسیحی وجود دارد؛ تفاوت های قومی و اقلیت نژادی هم در کشور رنگین کمانی از زیبایی سازگارانه را به نمایش گذاشته است. جالب این است که که ایرانی جماعت تابع فرهنگی هستند که ریشه در والا اندیشی آنها داشته و هویت خودشان را در کلان شهری متجلی می سازند نه خردشهری. در دنیا تنها دو کشور چنین هستند که مردمان آن برای نشان دادن هویت ملی خودشان ابتدای امر به کشورشان اشاره کرده و سپش به قوم و نژادشان. یکی ایران است و دیگری ایالات متحده آمریکا! از هر ایرانی در خارج از کشور بپرسید اهل کجایید بی درنگ پاسخ می دهد ایران! از اتباع آمریکایی هم همین سوال شود، پاسخ می دهد که آمریکا! بعد شاید بپرسید که لهجه دارید و یا قیافه متفاوت است، آن زمان توضیح داده می شود که ترک است یا عرب و یا کرد. در آمریکا هم توضیح می دهد که یا از آمریکای لاتین است یا آسیا و یا کشورهای عرب و یا آفریقا.

کشور هند و یا روس و چین آنها هم از تنوع نژادی و زبانی برخوردارند، تا به امروز این سد را نتوانسته اند پشت سر بگذارند. مردمان بقیه کشورها ابتدا بیان می کند که ریشه نژادیش چیست و سپس می گوید تابع کدام کشور است.

چرا این مسأله را بیان کردم، می خواهم تلنگری به یک عده ای بزنم که قدر این ماکرو اندیشی را بدانند و با تعصب به برخی تفاوت های اعتقادی و قومی بر روی میکرو ارزشها و اندیشه ها احیانا جامعه را از هم نپاشند. عملی که مخالف بند بند اصول قانون اساسی هم است.

جوامع جهانی همیشه در معرض تهدیدات فرهنگی هستند که می تواند به راحتی دودمان یک جامعه را دستخوش تغییرات منفی قرار دهد. یکی از آنها نابرابری است. نابرابری تنها به منزله عدم توجه به حقوق اولیه افراد در جامعه نیست. نابرابری در برتر اندیشیدن، مثبت دیدن هم وجود دارد. از این رو، نابرابری یکی از ضعف های اجتماعی مهمی است که می تواند یک کشور را عقب نگه دارد و حتی تا لب پرتگاه بی هویتی سوق دهد. نابرابری می تواند به اشکال مختلف از جمله اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بروز کند. این مشکل می تواند منجر به عدم دسترسی به حقوق اولیه، آموزش و مراقبت های بهداشتی، آزاد اندبشی، احساس شادمانی شود و مشکل را تشدید کند. یکی دیگر از ضعف های اجتماعی که می تواند یک کشور را تحت تاثیر قرار دهد، تبعیض بر اساس نژاد یا مذهب و یا تعصب در ارزش های اکتسابی است. گروه‌هایی که چنین تبعیضی را ترویج می‌کنند یا بر رویش ناآگاهانه و یا آگاهانه عناد می ورزند، ممکن است با نرخ‌های بالاتر خشونت یا افراط‌ گرایی و یا از دست دادن روح همکاری میان مردم و همچنین عدم احساس مسئولیت میان افراد جامعه روبرو شوند. چنین مواردی می تواند منجر به عدم انسجام اجتماعی و ایجاد شکاف های اجتماعی شود. بنابراین رفع این ضعف ها و ایجاد جامعه ای عادلانه تر و فراگیرتر ضروری است.

همچنین ضعف‌های فرهنگی می‌تواند به اشکال مختلف ظاهر شود.کشور ما از ساختار چندفرهنگی برخوردار است که خوشبختانه عزت نفس و کرامت اخلاقی مردم ایران علیئرغم وجود این همه مشکلات و فشارهای متعدد اقتصادی و سیاسی، هنوز از موهبت هم زیستی مسالمت آمیز جمعیتی برخوردار است که حکایت از عدم فروپاشی این ملت دارد. ملت ایران بسیار والاتر و متعالی تر از هر ملتی هستند که در دنیا وجود دارد و شاید از جمله جوامع نادری است که نمونه مشابه آن کم پیدا می شود. ایران عزیزمان از نظر فرهنگی متنوع یا چند قومیتی است. این تنوع می تواند مزایا و معایبی داشته باشد. به عنوان مثال، می تواند تبادل و تفاهم فرهنگی را ترویج کند، اما همچنین منجر به خدای ناکرده درگیری و سوء تفاهم شود.علاوه بر این موارد، چند نمونه دیگر از ضعف های فرهنگی که هیچ کدام از ما ایرانیان  نباید غافل از آنها باشیم، عبارتند از: 1) فقدان آگاهی فرهنگی که می تواند منجر به سوء تفاهم و ارتباط نادرست بین افراد از فرهنگ های مختلف شود. 2) فقدان تنوع که می تواند به دیدگاه محدود و کمبود خلاقیت منجر شود. 3) فقدان فراگیری که می تواند منجر به احساس طرد شدن و به حاشیه راندن افراد خاص شود. 4) عدم احترام به تفاوت های فرهنگی که می تواند منجر به تنش و درگیری بین گروه های مختلف شود.

توجه به این نکته ضروری است که این مسائل نیازمند بررسی دقیق و راه حل های ظریف هستند. پرداختن به ضعف های فرهنگی و اجتماعی نیازمند رویکردی جامع است که شامل آموزش، سیاست گذاری و مشارکت جامعه است.

در روزهای اخیر دیدیم که یکی از هموطنان  به دلیل ایجاد فضای شادمانی در یکی از شهرهای شمالی کشورمان مورد ظن و تهمت واقع شد و بلافاصله اقدامات به اصطلاح بازدارنده ای که هزینه های زیادی بر سفره سیاسی کشور گذاشت، زمینه برای فضاسازی علیه ایران را هم فراهم ساخت. باید معترف باشیم که از ابتدای انقلاب تا به امروز در برخی موارد توسط برخی چنین خطاهایی را مرتکب شده ایم. جالب است که مثلی است که می گوید مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد! ولی  برخی از مسئولین فرهنگی- اجتماعی ما که نمی ئدانم واقعاً در کار خود تخصص دارند و با نگاه علمی به مسایل می نگرند یا نه، تنها  از ریسمان سیاه و سفید که نمی ترسند، با دست خود چوب داخل لانه مار می کنند.

عزیران این را بپذیریم که دنیا در حال توسعه و گسترش رقابت های متعددی است که رقابت و تأثیر گذاری فرهنگی نیز یکی از آنهاست که کمی تعلل و عدم آگاهی می تواند ما را از ریل خارج سازد و زیر چرخ های توسعه لهیده شویم. آیا کسی می تواند منکر شود که فرهنگ غذایی اش شبیه فرهنگ ترکیه و یا کشورهای دیگر نشده است؟ آیا فردی پیدا می شود که بگوید نظام معماری اش متأثر از معماری کشورهای غربی نشده است. حال آنکه معماری ایران تابع قواعد اقلیمی و زیر بنایی و امکانات موجود است. آیا کسی پیدا می شود منکر شود که جوانان ما بیش از اینکه ریشه تاریخی و ارزش های هویتی خودشان را بشناسند، شناسنامه و ماهیت و ماجراهای خوانندگان و هنرپیشگان و ستاره های ورزشی جهان را می شناسند؟ آیا کسی هست که بگوید جامعه ما در طول دهه های گذشته با فرهنگ رقابت مدل در تیپ، پوشش، نوع مکالمه، برخورد، پزهای تو خالی درگیر نشده است. حالا کاری ندارم که زمانی در میان عده ای سیم کشی لای دندان مد بود، زمانی دیگر تغییر چهره و حالا خالکوبی کذایی! شاید برای برخی چنین جمله ای قابل تحمل نباشد ولی آن فردی که زیبایی خود را فدای زییاسازی تصنعی می کند و در کشورهای خارج به تمسخر می گویند برخی خانم های ایرانی انگار با هم خواهر و خواهر زاده هستند، انسان نمی داند به این افراد چه بگوید. زبانشان شده فینگلیش، ظاهرشان شده، ترکیلیش!

مقصر کیست؟ یقیناً و بدون تردید برخی عملکردها در نظام فرهنگی جامعه ایرانی! چرا؟ به نظر می رسد اگر به جای محدود کردن استفاده از ویدئو و یا جمع آوری دیش های ماهواره، اجازه تأسیس شبکه های تلویزیونی و ایستگاه های رادیویی متعددی بر اساس نظام مندی منطقی مشابه سایر کشورها می دادند، اکنون فرزند ناب ایرانی قادر بود معانی و مفاهیم زبان مادری و ملی خود را بیش از زبان های اخذ شده از ماهواره بداند. سفره های ما و فرهنگ غذایی کشورمان رنگین تر و مدرن تر و با تجربه تر از گذشته می شد. نوع پوشش ما و نگرش ما به زندگی به گونه ای دیگر بود. ارزش ها به داشتن ماشین ها و یا مبلمان و … با وام گرفتن و یا تا خرخره مقروض بودن متظاهر نمی شد و محبت میان انسان ها حاکم می شد. باز مردم در شب یلدا، در عید نوروز دور هم می بودند و از کاشانه خود به مسافرت های غیر ضروری نمی رفتند.

مسئولان فرهنگی ما باید بدانند جامعه نیاز به عطوفت، محبت، گذشت، تحمل تنوع فرهنگی دارد. به ویژه حالا که از هر سو ابرهای ناامیدی به سوی ما از طرف هر کس و ناکسی هدایت می شود، نیاز به شادمانی و نشاط داریم. بگذاریم مردم با سازگاری فرهنگی و قومی خود از ارزش های ملی پاسداری کنند. چیزهای اکتسابی رنگ  مدام ندارند. آنچه رنگ عوض نمی کند، هویت ملی و تاریخی و فرهنگی است.

امید که این ناله به گوش رسیده باشد!

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.