چالش های جدی پدید آمده در خاورمیانه و نقش ایران!

عصرآزادی آنلاین/ دکتر قدیر گلکاریان، مدرس روابط بین الملل Near East University

پیشاپیش به مناسبت فرا رسیدن عید نوروز و سال نوی خورشیدی صمیمانه ترین آرزوها و تبریکات تقدیم شما دوستان و خوانندگان می کنم. مایل هستم یادداشت این هفته را که آخرین مطلب از سال 1402 می باشد، مربوط به ارزیابی کلی وضعیت خاورمیانه با نقش ایران  اختصاص داشته باشد. از این رو با نگرشی جمع بندی شده وضعیت منطقه را مورد بررسی قرار می دهم. شکی در این نیست که جنگ اسرائیل و حماس به طور اساسی مسیر سیاست خاورمیانه را تغییر داده و سطحی از نوسان را به تحولاتی که در دهه‌های گذشته دیده نشده بود، تزریق کرده است. این درگیری نه تنها مرحله جدیدی از درگیری یک قرنی بین یهودیان و فلسطینیان است، بلکه فصلی دیگر از جدال سایه گونه ایران در طول 45 سال است که علیه ایالات متحده، اسرائیل و متحدان آنها در منطقه می باشد.

در چنین جنگ سایه گونه ای، اهداف و استراتژی کشورمان برای دستیابی به خواسته های خود در سیاست خارجی به طور قابل ملاحظه ای منسجم بوده است. اهداف اصلی سیاست خارجی کشور از زمان تحقق نظام جمهوری اسلامی این بوده است که ایالات متحده را مجبور به خروج از منطقه کرده و با دخالت در تحولات منطقه ای به صورت مستقیم و یا واسطه ای، زمینه را برای به بن بست کشاندن اهداف اسرائیل از بین ببرد. سوزان مولونی، محقق برجسته مناقشه ایران و آمریکا از موسسه بروکینگز، در مقاله ای که اخیراً در سایت تحلیلی “پراجکت سندیکیت” منتشر کرده است، خاطرنشان می‌کند که ایران از ابتدای بروز انقلاب هیچ‌گاه در تضاد شدید خود با اسرائیل و ایالات متحده پا عقب نگذاشته است. سیاست ضد صهیونیستی و ضد آمریکایی ایران، همیشه دوام داشته و علی رغم تحمل صدمات و تحمیلات زیادی، هنوز بر روی آرمان های خود در سیاست خارجی پایبند است. مهمترین چیزی که موجب بروز واکنش ایالات متحده شده است، صرفاً رفتار ایران در آن کشور نبوده، بلکه به دلیل دشمنی با رژیم صهیونیستی، زوال سیاست های دنیای غرب و ایالات متحده را  قطعی می داند. زیرا تساهل در برابر سیاست خارجی ضد اسرائیلی ایران در نهایت منجر به نابودی حداقل بخشی از مشروعیت و موفقیت سیاسی تل آویو شده و همچنین پیروزی نهایی جهان اسلام با رهبری ایران را عینیت خواهد بخشید.

همین تحلیلگر می افزاید که روش اصلی تهران برای دستیابی به این اهداف، یک استراتژی منحصر به فرد جنگ طولانی مدت است که بسیج سیاسی، دیپلماسی اجباری و جنگ اطلاعاتی را با عملیات نظامی تهاجمی که توسط مجموعه عظیمی از نیروهای نیابتی انجام می شود – که اکثر آنها متشکل از گروه های شبه نظامی شیعه هستند – ترکیب می کند. شکل دادن محور مقاومت نمونه بارز این روی کرد به شمار می رود.

بر اساس آنچه شبکه های آزاد خبری و مطالب تحلیلی اندیشکده های سیاسی روشن ساخته اند، هم اینک بیش از دوازده گروه مسلح در سوریه، یمن، عراق و لبنان متشکل از 150000 جنگجوی نیابتی فعال هستند که ضمن پیگیری منافع خود، منافع و خاستگاه سیاسی تهران را نیز تأمین می نمایند. همه آنها کمابیش در راستای اهداف ایران که می خواهد هژمونی ایالات متحده را به چالش بکشد، فعالیت می کنند. رفتارها و عملیات نیروهای نیابتی در ماه های گذشته در حمله به پایگاه های نظامی آمریکا در عراق، سوریه، لبنان و سایر کشورها و همچنین حملات اخیر به اسرائیل نشان می دهد که این گروه ها با وجود اصرار تهران به  نبود دخالت مستقیم در تصمیم گیری های نیروهای جبهه مقاومت دارد، به راستی دارای تاکتیک های بسیار منحصر به فرد و منسجمی هستند. آنها از تاکتیک‌های جنگی نامنظم، بمب‌گذاری و حملات موشکی استفاده می‌کنند. تلاش حماس از هفتم اکتبر تا به امروز با وجود تحمل خسارات فیزیکی و از دست رفتن بسیاری از افراد بی گناه و از دست دادن امکانات زیر ساختی، توانسته است در نوار غزه به عنوان یکی از فاکتورهای تأثیر گذار خودنمایی کند. ناگفته پیداست که حزب الله لبنان در اوایل دهه 1980 همین شیوه مبارزه را آغاز کرد و به نهایت امروز موجودیت انکارناپذیری دارد. نقش کتائب حزب‌الله در عراق و حوثی‌ها در یمن و غیره نیز می رود تا به راستی ایالات متحده و اسرائیل را با مشکلات جدی هژمونیک مواجه سازد.

اکنون بسیاری از تحلیل گران جهان غرب از مؤسسات و اتاف های فکری با حضور در رسانه های خارجی به این امر معترف هستند که استراتژی ایران به ویژه از زمان آغاز جنگ آمریکا علیه تروریسم بسیار مؤثر بوده است. از آن زمان، تهران خود را از نظر استراتژیک بسیار ماهرتر از واشنگتن نشان داده است. این موفقیت در هیچ کجا به اندازه عراق قابل لمس نیست، جایی که شبه نظامیان تحت حمایت ایران با قد و قواره متعدد و با به کارگیری مهارت های جنگی مختلف توانستند نیروهای داعشی و سایر تروریست ها را از میان بردارند که در راستای اهداف ایالات متحده آمریکا نیز بود. هر چند ایالات متحده در سربزنگاه هایی سعی دارد به نحوی بغداد را در برابر تهران قرار دهد ولی این حقیقت روشن است که سیاست عراق بیشتر تحت تأثیر جناح های سیاسی طرفدار ایران است و شخصیت های سیاسی کنونی عراق بدون تردید به موازات نگرش سیاسی و استراتژیک ایران به مسایل می نگرند.

از سی سال پیش تا به امروز سخت ترین تحریم ها علیه ایران اعمال شده است اما تهران به هیچ وجه از روی کرد خود عقب ننشسته و مقاومت ایران با وجود تمام سختی ها و بروز بحران های مختلف سیاسی- اجتماعی باعث شده است که الگوی مناسبی برای نیروهای مقاومت سایر کشورها محسوب شود و آنها نیز با تاسی از همین بینش به توانایی های فکری و عملیاتی فراگیرتری رسیده اند.

شاید برخی این تحلیلم را نپذیرند و آن را توهم آمیز بدانند ولی ایالات متحده در محاسباتش به ایران نگاه خاصی دارد و کشورمان را لقمه آسان هضم شده تلقی نمی کند. موفقیت چشم گیر حمله غافلگیرانه حماس در 7 اکتبر این واقعیت را به طرز چشمگیری نشان داد که بدون در نظر گرفتن دیدگاه تهران، حل بحران فلسطین مقدور نیست.

خانم سوزان مالونی در این رابطه مدعی است که: “غیرقابل تصور است که حماس دست به حمله‌ای به این بزرگی بدون اطلاع قبلی و حمایت مثبت از سوی ایران زده باشد. اکنون مقامات و رسانه‌های ایران انعکاس گسترده ای از وحشی گری نظامیان اسرائیلی به راه انداخته اند. این شرایط اسرائیل را در مسیر غیر قابل بازگشتی قرار داده و چهره ای مخوف و جنایتکار از اسرائیل در فضای جهانی شکل گرفته که جبهه ای قابل توجه در مخالفت با سیاست های اسرائیل نمود یافته و واکنش علیه اسرائیل روز به روز فزونی می یابد.”

اگر سایت های تحلیلی- سیاسی را مطالعه کرده باشید، در تمامی آنها غالباً این حقیقت بیان می شود که شرایط کنونی در خاورمیانه تنها موقعیت ژئوپلیتیکی ایران را تقویت کرده است. زیرا درگیری های موجود در خاورمیانه و تحت فشار قرار دادن ساختار اقتصادی- سیاسی کشورهای غربی باعث شده است که جو بایدن با درک عاقبت کار و مشاهده فشار بین‌المللی گسترده‌ای که بر علیه اسرائیل شکل گرفته، از تز تشکیل دو دولتی در فلسطین سخن بگوید و حتی در رابطه با اجرای آتش بس قطعی با بنیامین نتانیاهو در تنش جدی قرار گیرد. همه می دانیم که با آغاز نبرد حماس با اسرائیل نه تنها شرایط و جو عادی سازی روابط با اسرائیل به فراموشی سپرده شد، بلکه تلاش های ایالات متحده از دوران ترامپ تاکنون در رابطه با تضمین یک اتحاد رسمی طولانی مدت بین اسرائیل و عربستان سعودی به پایان رسید.

این ادعای بنده نیست، بلکه خیل عظیمی از تحلیلگران سیاسی بر این حقیقت واقف هستند که شرایط کنونی یک شکست استراتژیک برای واشنگتن به حساب می‌آید. زیرا ایالات متحده اکنون مجبور است منابع نظامی و دیپلماتیکی را که امیدوار بود برای مقابله با چین در حال رشد در اقیانوس هند و اقیانوس آرام استفاده کند، به خاورمیانه منحرف کرده است. اگر رزمایش اخیر میان ایران- چین و روسیه را هم در آب های جنوب در نظر بگیریم، به راستی ایالات متحده با چالش جدی با ایران مواجه است. به طوری که رویترز در مطلبی به تاریخ 12 مارس 2024 طی خبری اعلام کرده است که در نشست اخیر مدیران مجموعه های اطلاعاتی آمریکا در مجلس سنا به صراحت اعلام کرده اند که ایران در کنار چین و روسیه یکی از تهدیدکنندگان منافع، متحدان و نفوذ ایالات متحده در خاورمیانه محسوب می شود. زیرا ایران ضمن تثبیت قدرت منطقه ای، قصد دارد موقعیت نوظهور خود را به عنوان یک قدرت منطقه ای ثابت کند.

بر اساس همین گزارش سالانه، “تهران همچنان بر هدف اصلی خود یعنی برانگیختن مشکل و هرج و مرج برای ناکام گذاشتن تلاش آمریکا برای شکل دادن به امور ژئوپلیتیکی منطقه متمرکز است. شکی نیست که ایران مستقیماً فرماندهی و کنترل رسمی بر مجموعه چشم گیر از جنگجویان نیروهای نیابتی اعمال نمی کند، ولی روابط همکاری نزدیکی با آنها داشته و ضمن تأمین مالی، مشاوره تاکتیکی و عملیاتی، تسلیحات پیشرفته و دسترسی به اطلاعات عالی در اختیار آنها می گذارد”.

خلاصه کلام اینکه، راهبرد ایران در برابر منافع ایالات متحده شباهت زیادی به استراتژی جنگ طولانی دارد. هر چند توان مندی‌های نظامی متعارف ایران در زمین، دریا و هوا محدود می باشد، لیکن بخش عمده ای از موفقیت قابل توجه سیاست خارجی ایران به وضوح به فراست استراتژیست ها و مشاوران در سیاست خارجی مربوط می شود. از سوی دیگر، عدم شناخت ایران از سوی عمده سیاسیون ایالات متحده در سایه نبود روابط و امکان مذاکرات  رو در رو، باعث شده است که ناتوانی در ارسال پیام به تهران از سوی واشنگتن احساس شود و همچنین استراتژی سیاسی درستی با ایران بکار گرفته نشود. به نظر می رسد در صورت اهمال جو بایدن در حق ایران و از دست دادن فرصت ها شرایط سختی برای ایالات متحده ایجاد خواهد شد و اگر ترامپ در انتخابات آتی پیروز شود که فعلاً چنین استنباط می شود، هر دو کشور با چالش های جدی تری در خاورمیانه روبرو خواهند شد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.