چرایی حمله شوم اسرائیل به کنسول گری ایران و عواقب احتمالی

عصرآزادی آنلاین/ دکتر قدیر گلکاریان، مدرس روابط بین الملل Near East University

روز سیزده بدر امسال و در اولین ماه از سال نوی خورشیدی، فضای مه آلودی را به دلیل هجوم ددمنشانه هوایی رژیم اسرائیل به کنسول گری ایران در شهر دمشق شاهد شدیم. شرایطی که هیچ کس در چنین ایامی انتظارش را نداشت. به همین علت هنوز تحلیل های لازمه و در خور توجهی در رسانه های خارجی و داخلی به چشم نمی خورد. شاید عمده دلیل این عدم اظهار نظر کافی از سوی رژیم صهیونیستی است. به هر حال آنچه به نظر می رسد، اسرائیل با این اقدام خود فتیله جنگ مستقیم را روشن کرده است و عواقب غیر قابل انکاری احتمال داده می شود. زیرا اقدام ناشایست و غیر قانونی و خلاف عرف دیپلماتیک و متضاد با کنوانسیون سازمان ملل اسرائیل بر کسی پوشیده نیست و کسی نمی تواند آن را انکار کند. اقدام عملی به فضای فیزیکی سفارتخانه و یا کنسول گری هر کشوری به منزله حمله و اقدام به حدود جغرافیای سیاسی آن کشور محسوب می گردد و اسرائیل با این اقدام رسماً به مرزهای ایران تجاوز کرده است که باز به نظر می رسد بی پاسخ گذاشتن این اقدام شنیع می تواند بیش از پیش اسرائیل را جری تر، پر روتر و جسورتر سازد. از سوی دیگر، موقعیت و اقتدار سیاسی و امنیتی ایران در نزد جهانیان نیز دچار شبهه و شائبه می شود.

در این حادثه سرلشکر محمد رضا زاهدی، فرمانده ارشد سپاه قدس به همراه چند تن دیگر از افسران عالی رتبه و مستشار نظامی ایران در سوریه به شهادت رسیدند. به دنبال این حادثه پیش از هر شبکه خارجی، فاکس نیوز اعلام کرد که حمله اسرائیل به دمشق پی آمدهای جدی در سراسر خاورمیانه خواهد داشت و هدف، مکان و زمان حمله بسیار مهم است. (انگار این سناریو برای رسیدن به اهدافی طراحی شده است!)

ناصر کنعانی، سخنگوی وزارت خارجه کشورمان نیز در مصاحبه مطبوعاتی حمله رژیم صهیونیستی را “نقض فاحش کنوانسیون‌های بین‌المللی” دانسته و قول داد که ایران “اقدامات لازم” را در برابر این حمله انجام می دهد. در همین حال وزیر خارجه کشورمان نیز با صدرور بیانیه ای حملات جنایتکاران رژیم صهیونیستی را نقض فاحش مقررات بین المللی دانسته و اقدام نتانیاهو را در پی شکست های متعدد در بحران غزه نشان از عدم تعادل روانی تلقی کرد. قابل بیان است که استفان دوجاریک، سخنگوی سازمان ملل بدون اینکه اقدام اسرائیل را محکوم کند، فثط ابراز نگرانی کرد.

به نظر می رسد که ابرهای تیره ای که منجر به چنین غوغایی شده است، نتیجه فرآیند تحولاتی است که در هفته های پایانی سال اتفاق افتاده بوده اند. از بین اینها می توان: برهم زدن روان و آرامش اجتماعی – اقتصادی ایران، شکست پی در پی اسرائیل از اقداماتش و ملزم شدن آن کشور به پایان دادن به جنگ در غزه و رعایت آتش بس، محکومیت اسرائیل و تشکیل جبهه ای جهانی علیه آن کشور، حضور رهبران حماس در ایران، دست بالاتر گروه ها در حمله به اهداف اسرائیل و یا شکل دهی چالش های جدی در خاورمیانه، شرق مدیترانه، به زیر سایه بردن ایران و به نوعی نشان دادن ضعف ایران در اقدامات مقابله به مثل به سایر کشورهای مسلمان و به ویژه جبهه مقاومت و چند دلیل دیگر را نام برد.

مقامات رسمی کشورمان عصر دوشنبه هشدار دادند که احتمال حملات پیشگیرانه (با هدف جلوگیری از ادامه تجاوزات احتمالی) از طریق شبه‌نظامیان منطقه ای و همچنین بی پاسخ نماندن اقدام ددمنشانه اسرائیل در زمان مناسب تصمیم شایسته ای خواهند گرفت. این پیام در نوع خود منطقی ترین پیام بوده است. اول اینکه، ایران دلایل اقداماتش را با هدف جلوگیری از پررویی اسرائیل بیان می دارد و دوم اینکه هشدار رسمی و علنی از طریق رسانه ها به اسرائیل می دهد. بنابراین به نظر می رسد که “سایه جنگ ادامه دار” بین اسرائیل و ایران تداوم خواهد داشت و پی آمدهای مهمی برای خاورمیانه و فراتر از آن به بار خواهد آورد. برخی از پیامدهای احتمالی را که به نظر می رسد رخ بدهد، می تواند به شرح زیر باشند:

  1. تشدید درگیری: حمله هوایی اخیر اسرائیل به کنسول گری ایران در دمشق که منجر به کشته شدن تعدادی از فرماندهان ارشد و مستشاران نظامی کشورمان شد، سرآغاز تشدید خصومت های علنی بین ایران و رژیم اسرائیل محسوب می شود. یقیناً کشورمان نمی تواند در برابر چنین اقدام نامعقولی ساکت مانده باشد. زیرا هیبت، عظمت، اقتدار و توانمندی ایران در سطح بین المللی و به ویژه نزد کشورهای منطقه ای و به ویژه در نگاه جبهه مقاومت تا حدودی زیر سئوال می رود. به همین جهت به نظر می رسد با پیوستن سایر گروه‌های شبه‌نظامی تحت حمایت ایران، جنگ در سایه وارد مرحله جدید خطرناکی خواهد شد. اگر مناقشه روند تشدید به خود بگیرد، احتمال دارد به رویارویی نظامی مستقیم بین اسرائیل و ایران منجر شود و به طور بالقوه سایر بازیگران منطقه را به سمت خود بکشاند.
  2. تأثیر بر قیمت نفت و اقتصاد جهانی: خاورمیانه هر زمان دچار تنش سیاسی و یا حوادث خشونت باری شده است، ذاتاً ریسک نفت را افزایش می‌دهد، قیمت‌ها را بالا می‌برد و احتمالاً بهبود جهانی پس از بحران مالی را تضعیف می‌کند. کشورهای مصرف کننده ممکن است به دنبال تأمین کنندگان و فناوری های جایگزین باشند که بر بازارهای انرژی و ثبات اقتصادی تأثیر می گذارد. به نظر می رسد که اسرائیل با هماهنگی ایالات متحده با همین هدف اقدام به چنین عملیات جسارت آمیزی زده است. زیرا در آستانه سال نوی خورشیدی که هنوز بازارها فعالیت عادی خود را شروع نکرده اند، با این رخ داد توازن مالی و ارزی را دچار سراسیمگی خواهند کرد. از سوی دیگر بهای نفت و طلا هم به شدت افزایش خواهد یافت که اثرات اولیه را شاهد هستیم.
  3. بی ثباتی منطقه ای: این درگیری می تواند به کشورهای همسایه هم سرایت کند و تنش های موجود را تشدید کرده و منطقه را بی ثبات کند. حزب الله لبنان، همچنان یک جبهه کلیدی در نبرد بین اسرائیل و ایران محسوب می شود که احتمال می رود دخالت این تشکل سیاسی رسمی در لینان بتواند درگیری را شدت بخشد.
  4. نگرانی های هسته ای: اسرائیل پتانسیل ایران برای ساخت سلاح هسته ای را تهدیدی برای موجودیت خود می داند. اسرائیل سابقه خرابکاری در برنامه اتمی ایران را داشته و شبکه 12 اسرائیل بعد از حمله جنگنده های رژیم صهیونیستی با آب و تاب مدعی شده است که بعد از حادثه ترور شهید فخری زاده این دومین موفقیت اسرائیل در از میان برداشتن فرمانده ارشد سپاه پاسداران (قدس) است. هر چند کشورمان سوء ظن ها در رابطه با جاه طلبی برای ساخت تسلیحات هسته ای را رد می کند اما همچنان این موضوع محل اختلاف است. به طوری که گروسی، دبیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی در اظهار نظر چند روز پیش خود گفته است که “برجام به یک پوسته خالی تبدیل شده است ولی اگر ایران به بازرسان آژانس اختیارات کامل بازرسی را بدهد، می توان اظهار نظر قطعی در صلح آمیز بودن فعالیت هسته ای ایران ارائه کرد.” طبیعتاً ادامه چنین وضعیتی در کنار اقدام نظامی اسرائیل می تواند منجر به تنش های بیشتر و اقدامات نظامی احتمالی شود.
  5. مشارکت بین المللی: بحران موجود ممکن است دیگر قدرت های جهانی را به خود جلب کند. به عنوان مثال، تهاجم زمینی اسرائیل به غزه می‌تواند باعث دخالت حزب‌الله و مداخله ایالات متحده شود. چرا که اسرائیل و آمریکا در غزه اهداف مشترکی را دنبال می کنند و عدم خاتمه جنگ در آن منطقه به همین دلیل است. با توجه به حمله رژیم صهیونیستی به کنسول گری ایران در دمشق و همچنین اقدامات شنیع گذشته به نظر می رسد که ایران یا گروه های شریکش به احتمال زیاد نه تنها برخی اهداف اسرائیل در سراسر جهان بلکه پایگاه های آمریکا را در منطقه خلیج فارس هدف قرار خواهد داد و به مثابه همین، احتمال تبدیل درگیری به یک جنگ منطقه ای بعید به نظر نمی رسد . در این میان کشورهای قدرتمند دیگری در سطح جهان هم به دلایل تضمین برخی از منافعشان هیچ ناخرسند از این بحران نخواهند بود.
  6. چالش های دیپلماتیک: سازمان ملل و جامعه بین المللی مسئول جلوگیری از تشدید بیشتر تنش هستند. زیرا به دلیل نقض کنوانسیون 1961 توسط اسرائیل باید این رژیم را به درخواست ایران به دیوان بین المللی دادگستری معرفی نماید و همچنین اگر ایران درخواست بررسی موضوع و محکومیت رژیم صهیونیستی در شورای امنیت بکند، می بایستی به آن پاسخ لازم را بدهد. از سوی دیگر کشورهای مهم به ویژه اروپایی که در صورت تشدید تنش ها بیش از هر کشوری دچار مشکلات عدیده خواهند شد، می بایستی تلاش های دیپلماتیک برای جلوگیری از کنترل خارج شدن اوضاع انجام دهند. ایران هیچ گاه اقدام متقابل را به صورت حمله به قلمرو سفارتخانه های اسرائیل نخواهد کرد که در بروز چنین خطایی خودش نیز مقصر شناخته می شود؛ ولی ایران می تواند با رویکرد جدید در سیاست خارجی و توسعه قاعده وسیع روابط مثبت با کشورهای مختلف در ابعاد لازم، دست برتری در منزوی کردن اسرائیل داشته باشد.

خلاصه کلام اینکه، بحران ایران و اسرائیل پی آمدهای گسترده ای دارد و بر ثبات منطقه ای، اقتصاد جهانی و روابط دیپلماتیک تأثیر می گذارد. هوشیاری و دیپلماسی استراتژیک برای جلوگیری از تشدید بیشتر و کاهش تأثیر آن بر صحنه جهانی ضروری است.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.