مدیر مرکز مشاوره هستی کلان شهر تبریز در گفتگو با عصر آزادی عنوان نمود: راه حل آسیب های اجتماعی، افزایش سطح هوشیاری و اصلاح افکار افراد جامعه
عصر آزادی آنلاین/ حامد پورمند
خانواده به عنوان اولين کانوني که فرد در آن قرار مي گيرد داراي اهميت شايان توجهي است. اولين تاثيرات محيطي که فرد دريافت مي کند از محيط خانواده است و حتي تاثير پذيري فرد از ساير محيط ها مي تواند نشأت گرفته از همين محيط خانواده باشد. خانواده پايه گذار بخش مهمي از سرنوشت انسان است و در تعيين سبک و خط مشي زندگي آينده، اخلاق، سلامت و عملکرد فرد در آينده نقش بزرگي بر عهده دارد. عواملي چون شخصيت والدين، سلامت رواني و جسماني آنها، شيوه هاي تربيتي اعمال شده در داخل خانواده، شغل و تحصيلات والدين به وضعيت اقتصادي و فرهنگي خانواده، محل سکونت خانواده، حجم و جمعيت خانواده، روابط اجتماعي خانواده و بي نهايت متغير ديگر در خانواده وجود دارند، شخصيت فرزند، سلامت رواني و جسماني او، آينده شغلي، تحصيلي، اقتصادي، سازگاري اجتماعي و فرهنگي، تشکيل خانواده او و غيره را تحت تاثير قرار مي دهند. خانواده به عنوان کوچک ترين نهاد اجتماعي، آسيب پذيرترين گروه در برابر آسيب هاي اجتماعي است به طوري که اکثر مشکلات و آسيب ها ابتدا در خانواده ها بروز پيدا مي کند و در صورت عدم پيشگيري و برخورد ناصحيح با آنها، به درون جامعه نيز رسوخ مي کند و در اين شرايط دشوار ديگر نمي توان به راحتي مشکلات و آسيب ها را کنترل کرد. با توجه به شرايط امروز جامعه، افزايش مشکلات، آسيب ها و ناهنجاري ها و تغييرات زندگي نسبت به گذشته و… بنابراين چنانچه نتوانيم پايه هاي خانواده را محکم و استوار بنا کنيم در اين صورت شاهد بروز آسيب ها و ناهنجاري ها در خانواده ها خواهيم بود، لذا اهمیّت کاربردی درمان آسیب های اجتماعی ضروری است.
دکتر رضا عباسعلیزاده موسس و رئیس هیات مدیره مرکز مشاوره هستی (زیر نظر موسسه طلیعه زندگی) کلان شهر تبریز و کادر علمی دانشگاه فرهنگیان علامه امینی تبریز که در زمینه مطالعه و پیشگیری از آسیب های اجتماعی و نیز انجام مداخلات آموزشی درمانی در سطح کلان و خرد فعالیّت داشته و کارگاه های بسیاری را در این زمینه برگزار نموده و دارای تجارب ارزنده ای در این زمینه می باشد، در گفتگوی اختصاصی با خبرنگار ما به تشریح مسائل، ارائه مشکلات، بیان دیدگاه و دغدغه های حوزه ی کاری خود پرداخته که ماحصل این گفتگو به خوانندگان فهیم تقدیم می گردد:
لطفا هدف از تاسیس مرکز مشاوره هستی را بیان بفرمائید؟
هدف عمده تاسیس این مرکز، پیشگیری از آسیب های اجتماعی می باشد و اما در همین راستا موسسین مرکز با این نیت اقدام به تاسیس مرکز نمودند که بتوانند خلاء های موجود روانی جامعه را شناسایی و موارد اصلاحی را اعمال کنند. در واقع این مرکز یک مرکز پژوهشی، آموزشی و درمانی می باشد که موسسین (دکتر رضا عباسعلیزاده، دکتر جواد ابراهیم پور خلیل و دکتر بابک خیری زاد) در این راستا مشغول مطالعه و فعالیت هستند.
مرکز مشاوره هستی چه خدماتی ارائه می کند که این مرکز را متمایز از سایر مراکز می کند؟
این مرکز جزء مراکز پیشگیرانه از آسیب های اجتماعی می باشد و در این مرکز در چندین حوزه فعالیّت می نمائیم که انحصارا به این مرکز اختصاص دارد، در این مرکز مداخلات صرفا درمانی نیست، در اغلب موارد با رویکرد آموزشی- درمانی این مداخلات تحت قالب کارگاه های خصوصی و گروهی صورت می گیرد که پایداری تغییرات حاصله و بهزیستی های حاصله مداومت بیشتری پیدا می کند. در این راستا ابتدا اطلاعات تئوریکی به مراجعین انتقال داده و یادگیری هایی به صورت مهارتی شکل می گیرد و در ادامه تمرین های خاصی می دهیم تا مراجع انجام دهد و نهایتا هم درمان با این تمرین و آموزش ها اتفاق می افتد. بیماری هایی هم چون اضطراب، افسردگی و سایر موارد این چنینی با این نوع شیوه درمان می گردد، متاسفانه در جامعه علمی ما یک مافیای آموزشی ایجاد شده که دانش آموزان مانند ربات شده و منفعل هستند، هم چون گذشته اکتیو نیستند، مشاوران تحصیلی حتی نوع خورد و خوراک دانش آموز را تعیین می کنند که خیلی دردآور است. این مرکز در این موضوع وارد عمل شده و دانش آموزی که می خواهد کنکور دهد و مشکلاتی که این افراد دارند را قبل از مشاوره ابتدا آسیب شناسی می کنیم. در این مرکز دو نفر هم زمان به دانش آموز مشاوره می دهند، یک نفر آسیب شناس و یک نفر متخصّص مشاوره و مهندس برنامه ریز به همراه هم عزیزان را هدایت و مشکلات را اصلاح می کنند در این مرکز با رویکردهای آموزش درمانی که صورت می گیرد نیازهای خلا شناسانه جامعه و رفتارهای بدی که در وجود افراد شکل گرفته را درمان می نمائیم.
لطفا درباره فرآیند آموزشی درمانی مرکز مشاور هستی توضیحاتی ارائه کنید؟
وقتی مراجعی به مرکز مشاوره هستی می آید که افسردگی دارد و بازگو می کند که زندگی مشکل داری داشته وقتی این آسیب ها را می شنویم ابتدا این مشکلات را تجزیه تحلیل و آنالیز می کنیم و مشکلاتی چون افسردگی که چیزی جز افکار آزار دهنده نیستند که ذهن آنها را درگیر می نماید به همین دلیل پس از آسیب شناسی و علت یابی این مشکل وارد عمل می شویم و برای مدیریت افکارشان کارگاه های آموزشی-درمانی در نظر می گیریم و تا نهایتا این افراد به سلامت و بهزیستی روانی برسند.
به عنوان روانشناس و مشاور در مورد این که آسیب های اجتماعی چیست توضیح دهید؟
در بازخوردها می توانیم تشخیص دهیم که آسیب های اجتماعی چه چیزهایی هستند، عمده مشکلی که به شکل فراگیر در جامعه منتشر شده افسردگی به همراه اضطراب است و رفتارهای افسرده در جامعه بسیار وجود دارند مثلا اگر توجه داشته باشید وقتی پشت چراغ قرمز توقف می کنیم پس از سبز شدن ابتدا با تاخیر حرکت می نمائیم ولی همین که به حرکت افتادیم، بعد از آن بی مهابا و بدون کنترل با سرعت بسیار رانندگی می کنیم که این مورد می تواند دلیل بر همبودی افسردگی و اضطراب فرد باشد، از دیگر آسیب های زیاد اجتماعی طلاق می باشد که به علت انتخاب های نامحدود و سطحی اتفاق می افتد، آسیب اجتماعی دیگری که بسیار در سطح جامعه فراگیر می باشد، سطح هوشیاری افراد است که بسیار پایین می باشد و خیلی از مشکلات از این مورد نشات می گیرد. زمانی که ما دچار فشار روانی می شویم سطح هوشیاری ما پایین می آید و این طبیعی است ولی باید مقطعی باشد ولی آسیب ها و فشارهای اجتماعی آن قدر زیاد هستند که مردم ما برای فرار از این فشارهایی که دارند ناخواسته و ندانسته تحت تاثیر این مکانیزم های دفاعی قرار می گیرند به همین علت سطح هوشیاری پایین می آید و نیز موضوعاتی هم چون اعتیاد و بزهکاریهای اجتماعی نیز از دیگر معضلات و آسیب های اجتماعی می باشد و سطح آسیب ها فراگیر می باشد.
برای پیشگیری از آسیب های اجتماعی چه اقداماتی باید صورت گیرد ذکر بفرمائید؟
رفتار پیشگیرانه زمانی به وجود می آید که آسیب اجتماعی تشخیص داده شود و به نظر بنده چون سطح هوشیاری مردم ما پایین است تشخیص خوبی ندارند و سطح عملکردی پایینی دارند، بنابراین مردم ما در زمان حال زندگی نمی کنند بلکه در گذشته یا آینده زندگی می کنند و این ها به عدم امنیت هایی هم چون مشکل مالی، شغلی و در حوزه سلامتی بر می گردد، برای پیشگیری از این موارد باید وارد عمل شویم و چون سطح هوشیاریمان پایین است و در همین راستا افکارمان خیلی درگیر هستند، به نظرم ریشه همه مشکلات جامعه به این دو موضوع بستگی دارد اصلاح افکار و سطح هوشیاری، درمان همه این مشکلات می باشد. من روانشناس وقتی می بینم مردم ما از روان و افکار آسیب می بینند درمان تک تک این افراد من روانشناس را هم عاصی می کند. دغدغه ام این است که روزی برسد که بتوانیم مداخلات آموزشی-درمانی را رسانه ای کنیم و این اتفاق نمی افتد مگر زمانی که من روانشناس و اصحاب رسانه، جراید و مطبوعات دست در دست هم دهیم بنابر این این رسانه ها می توانند بهترین کمک و همکار ما در این زمینه جهت اطلاع رسانی عمومی باشند.
و امّا سخن آخر…؟
کسانی که کاری از دستشان بر می آید کمک کنند تا به داد این مردم برسیم، به کمک زلزله زده ها و سیل زده ها می شتابیم غافل از این که ما در بحرانی، زندگی می کنیم که فراتر از سیل و زلزله می باشد، بیائیم به کمک هم بشتابیم و از شما اصحاب رسانه در این زمینه یاری می طلبم که با اطلاع رسانی عمومی به سمت درمان و آموزش برویم و تاخیر بیش از این جایز نیست در باتلاق و بحران اخلاقی غرق هستیم که باید درمان گردند. همه سوار کشتی شکسته هستیم که همه با هم در حال غرق شدن هستیم.