چرایی ادامه تنش در اوکراین

عصرآزادی آنلاین/ دکتر قدیر گلکاریان

تنش بین روسیه و اوکراین و تبعاتی که به دنبال داشته، نه تنها کشورهای منطقه ای، بلکه بسیاری از کشورهای جهان را که بنوعی با این دو کشور و یا جغرافیای سیاسی آنها حضور دارند، سخت نگران کرده است. از همه مهمتر بروز احتمالی نوسان در حاملهای انرژی در سطح بین المللی نیز از دیگر موضوعات نگران کننده محسوب میشود.  به طوری که ایالات متحده برای اینکه در صورت بروز جنگ – که بعید به نظر میرسد- قیمت نفت در سطح جهانی از حدود معقول خود خارج نشود، با عربستان سعودی در تأمین نفت و فراورده های آن وارد گفتگوی جدی شده است.

در اواخر هفته گذشته روسیه با اعلام اینکه بخشی از نیروهایش را از منطقه دور کرده است، با صدور بیانیه ای اعلام کرد که ایالات متحده و متحدانش با ادعاهای دروغین و اغراق آمیز کرملین را به ستوه آورده است. در همین حال ولادیمیر زلنسکی، رهبر اوکراین نیز در دیدار خود با نمایندگان حزب خادم خلق  در روز چهارشنبه گذشته از سه کشور دوست که موجب اغتشاش فکری و ایجاد شرایط هیستریک در اوکراین شده است، اظهار گلایه و ناخرسندی کرد. اما اسمی از این سه کشور بر زبان نیاورد.

بر اساس خبرهای موجود روسیه مدعی است که نیروهایش رااز مرز اوکراین باز گردانده و خواستار پایان دادن به ماجرای سیاست گسترش ناتو شده است. ولی ینس استولتنبرگ، دبیر کل ناتو در نشست خود با وزرای دفاع ناتو چنین ادعایی را چندان مقبول و یقین نمی شمارد. هر چند جو بایدن مدعی بود که تا چهارشنبه گذشته جنگی درخواهد گرفت و حتی بخشی از نیروهای نظامی خود را از ایالت کارولینای شمالی به منطقه اعزام داشته بود، اما ادعاها تماماً بیش از ایجاد فضای پر التهاب برای بهره برداری از سایر مزایای اقتصادی، امنیتی و سیاسی چیز دیگری نبوده است.

بحث‌های بین‌المللی داغی در مورد اینکه آیا محدودیت‌های عضویت آتی در این ائتلاف ممکن است بحران را حل کند و از جنگ جلوگیری کند، در سر خط خبرها و نقل محافل سیاسی است. روسیه خواستار آن است که اوکراین حداقل بیانیه سیاسی صادر کرده و اعلام کند که حداقل در قضیه فعلی میان روسیه و غرب جانب بیطرفی را دنبال می کند. اما به نظر میرسد فشارهای سیاسی و امنیتی تماماً بر این مسیر سیر می کنند که از شرایط اقتصادی بد روسیه بهره برده و بالاخره آن کشور را وادار به رضایت ناخواسته در پیوستن اوکراین به ناتو کند. اما روسیه نیز با طرحهای دیگر سعی دارد اوکراین را به چالش جدی در احتمال تجزیه شدن کشور بکشاند.

وضعیت موجود در رسانه ها و اتاقهای فکر کشورهای غربی به حدی به شرایط جدی رسیده است که اگر دسترسی به سایتهای منابع موثق مثل فارین افرز، رویترز، فاکس نیوز و امثال اینها داشته باشید آنگاه درخواهید یافت که تحولات اخیر در اروپای شرقی به راستی نگران کننده است. در رابطه با پیوستن اوکراین به ناتو برخی استدلال کرده اند که زمان بسته شدن درها به روی اعضای جدید فرا رسیده است. در حالی که برخی دیگر ادعا می کنند که این اشتباه بزرگی است که به ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه اجازه دهیم شرایط امنیت اروپا را دیکته کند. با این حال، به گمان نگارنده باید از خود کشور اوکراین اعم از دولت و یا مردم سئوال شود که استقبال از ناتو – یا کنار گذاشته شدن – چه معنایی برای آنها دارد؟

به جای نگاه کردن به آنچه برای اوکراین در خطر است، بسیاری از نظرات بر قوانین و اصول تأسیس ائتلاف، به ویژه سیاست درهای باز متمرکز شده است. کشورهایی که ناتو را در آغاز جنگ سرد ایجاد کردند، انتظار داشتند در طول زمان اعضای جدیدی را بپذیرند و انجام این کار به خوبی به این اتحاد خدمت کرده است. آلمان، یونان و ترکیه در دهه 1950 و اسپانیا در دهه 1980 ناتو را قوی تر کردند. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، چشم‌انداز عضویت در اتحادیه اروپا و ناتو به دولت‌های اروپای شرقی انگیزه بیشتری برای ایجاد نهادهایی به سبک غربی داد.

با این حال، باز نگه داشتن درهای عضویت برای همه برای همیشه نمیتواند صادق باشد. چرا که بعید به نظر میرسد که کشورهای طالب صلح و پایبند به توازن و تعادل قوا در جهان به این مسئله دید مثبتی داشته باشند. ناتو و به ویژه ایالات متحده بر اساس پیمان فرا آتلانتیک به این اعتقاد دارند که اتحاد بین کشورهای عضو سیاستی ایجابی است که امنیت اروپا را تقویت می کند.

جالب است بدانید که ایالات متحده علیرغم ملتهب کردن منطقه هنوز به اوکراین به دیده یک کشور ارزنده برای ناتو نمی نگرد. زیرا جو بایدن و دیگر رهبران غربی به طور معمول اعلام می‌کنند که کیف در غلبه بر فساد سیستمی، معیارهایی را که می‌تواند آن را به یک نامزد معتبر تبدیل کند، برآورده نکرده است. حتی برخی از اعضای ائتلاف تردید دارند که اوکراین هرگز واجد شرایط پیوستن به ناتو نخواهد بود. به همین خاطر است که آمریکا و دیگر متحدان غربی تنها داد و بیداد راه انداخته و در پی اهداف ثانوی هستند.

بحث درباره عضویت احتمالی اوکراین در ناتو، هیچ یک از طرفین، طرف مقابل را جدی نمی گیرد. هر یک از طرفین مدعی است که طرف دیگر صلح و امنیت اروپا را تهدید می کند. به همین خاطر است که زلنسکی روز پنج شنبه باز در مصاحبه ای اعلام مذاکره سیاسی و دیپلماتیک با روسیه را مطرح کرده است. مردم اوکراین نیز همین نظریه را دارند و در حالی که در فضای مجازی و دنیای خبر انگار جنگ مهمی در خواهد گرفت و حتی برخی اغراق آمیز وقوع جنگ جهانی سوم را تخمین می زنند، مردم اوکراین در خیابانها و پارکها به زندگی و تفریحات عادی خود ادامه میدهند.

دلیل این نوع کنش مردمی هم روشن است. زیرا در نگاه عامه مردم – نه آنانی که تحت تأثیر القائات و تبلیغات جهان غرب قرار گرفته اند- ناتو برای سیاست داخلی آن کشور معنایی ندارد. تردیدی وجود ندارد که در شرق اوکراین مشترکات دینی، زبانی و فرهنگی با روسیه خود عاملی در عدم توجه به جدیت جنگ است. البته قابل انکار نیست که بخشی از مردم اوکراین هم عضویت در ناتو به نوعی نشانه تمدن است و نظرسنجی‌ها حاکی از تمایل ملت به ائتلاف در ناتو است که حدود 60 درصد را شامل میشود.

نگرش ها نسبت به ناتو هنوز از منطقه ای به منطقه دیگر بسیار متفاوت است. بطوری که پس از گذشت هشت سال از بن‌بست جدایی‌طلبان در شرق اوکراین، برخی از مردم علیه روسیه هستند و برخی دیگر، دولت کیف را به دلیل ناتوانی برای پایان دادن به درگیریها در شرق اوکراین و از دست دادن کریمه و حتی فساد سیاسی محکوم می کنند. این خود فرصتی شده است که ایالات متحده و متحدانش بر طبل جنگ بکوبند.

این دلیل موجهی است که نشان میدهد ورود اوکراین به ناتو چندان هم ممکن نمی باشد. البته در کنار این دو نگرش، کسانی هم هستند که طرفدار مدل بی طرفی اتریش می باشند که در ناتو نقشی ندارد. همانطور که بسیاری از اوکراینی‌ها در شرق نگرانند پیوستن به نهادهای غربی آنها را به دشمن روسیه تبدیل کند.

راه چاره چیست؟ مذاکره مستقیم تنها راه چاره برای نجات از شرایط بحرانی کنونی است. طرفین سرانجام به این نتیجه خواهند رسید که بهترین راه دیپلماسی گفتگوی دوگانه است. نه اوکراین توانایی ورود به جنگ را دارد و نه روسیه تمایل جدی به ادامه تنشها. تمام واکنشهای روسیه برای دور ساختن غرب از حوزه نفوذ خود است و غرب هم می خواهد نقاط ژئواستراتژیک را از حوزه نفوذ روس خارج کند. لذا شرایط جهانی هم توان بر تافتن تحولات خشونت بار را ندارد. از این رو نه ابهام کلامی و نه حمایت یک جانبه نخواهد توانست به خودی خود بستر ساز یک سیاست مؤثر و پایدار در قبال اوکراین شود. لذا لازم است گفتگوی صریح، صادقانه و منتقی است. این روش باعث خواهد شد که هم اوکراین از جایگاه درماندگی سیاسی یا امنیتی خلاص شود و هم اینکه قدرت چانه زنی زیادی به دست خواهد آورد. شاید زلنسکی با این تصور پیشنهاد گفتگو را داده است. اگر دولت های غربی به راستی حامی مردم و شرایط سیاسی اوکراین هستند، باید از طریق افزایش حمایت اقتصادی، سیاسی و حتی نظامی به اوکراین در دستیابی به هدف غای آن کشور کمک کنند. وحدت ملی در شرایط کنونی به صلاح اوکراین است و گرنه کشیدن این کشور به عرصه جنگ موجب تجزیه حتمی اوکراین خواهد شد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.