جنگ نوازن قدرت در قفقاز

عصرآزادی آنلاین/ دکتر قدیر گلکاریان، مدرس روابط بین الملل Near East University

امروزه روابط بین الملل دوران سختی را پشت سر می گذارد. رویدادهای ژئوپلیتیکی که با بحران اقتصادی 2008 آغاز شد، با اپیدمی کرونا رو به افزایش گذاشت و به دنبال آن، وقوع جنگ بین روسیه و اوکراین شرایط را وخیمتر کرد.به طوری که اکنون جهان سیاست به شرایط متزلزلی سوق یافته است. البته در این میان نظرات زیادی مطرح میشود که غالب تئوریسینها مدعی هستند که نظم جهانی از حالت تک قطبی به تدریج خارج میشود. و شرایط ایجاد شده موجب میشود که هژمونی ایالات متحده پس از جنگ سرد که گسترش یافته بود، اکنون با نظم جدید و نزاع بر سر کسب توازن قدرت در سطح بین المللی به شرایط چند قطبی روی بیاورد. برخی هم معتقد هستند که جهان بار دیگر به سمت چپ متمایل میشود و جهان آینده، جهان حاکمیت چین است.
امروزه شاهد هستیم که موازنه قوا در روابط بین الملل با موازنه قدرتی که پس از جنگ سرد وجود داشت، متفاوت است. اگرچه تغییرات قدرت، تهدیداتی را برای قدرت‌های منطقه ایجاد می‌کند، اما اگر بخوبی ارزیابی شود، فرصت‌های مهمی را نیز به همراه دارد. سیاست خارجی موثر و موفق برخی از کشورها در اقصی نقاط جهان و به ویژه در منطقه خاورمیانه و قفقاز به تدریج توانایی حل بحرانها را تثبیت می کند. به طوری که حل منازعه منطقه گازی میان لبنان و رژیم صهیونیستی، چراغ سبز نشان دادن روسیه و چین به طالبان که دنیا هنوز به رسمیت نشناخته، کمر سفت کردن عربستان سعودی برای فشار آوردن به بازار انرژی و به محک کشاندن ایالات متحده، اقدامات دولت جمهوری آذربایجان در حل مشکل قره باغ و همچنین سفر نخست وزیر ارمنستان به ایران برای ایجاد موضعی مشروع در این مسئله که در قفقاز هنوز موجودیت قدرتمندی دارد.
همانطور که میدانیم منطقه قفقاز از همان ابتدای فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و مستقل شدن عمده جمهوریهای تحت انقیاد شوروی سابق باعث شد که جنگ قدرت سیاسی و نزاع بر سر اثبات موجودیت قدرت کشورها آغاز شود. در منطقه قفقاز شاهد تهاجم و جنایت ارامنه داشناک شدیم که سالها منطقه قره باغ کوهستانی را تحت کنترل و اشغال خود در آوردند. هر چند سالها خیلی از کشورها و حتی ایران راه میانجیگرانه ای را برای حل مشکلات پیش گرفت ولی همه تلاشها بی نتیجه ماند.
تا اینکه پس از انتخاب الهام علی اف به عنوان رئیس جمهور آذربایجان در سال 2003، وی هم سیاست های سلف خود، حیدر علی اف، رهبر جمهوری آذربایجان را پیش برد و تلاش کرد با توسعه اقتصادی آذربایجان و بستر سازی برای سرمایه گذاریهای خارجی، توانمندی اقتصادی، سیاسی و نظامی کشور را توسعه دهد که در این راستا اهمیت آذربایجان را در عرصه بین المللی افزایش داد. در این دوره، سیاست خارجی آذربایجان بر حل مشکلی متمرکز شد که در نتیجه اشغال قره باغ کوهستانی و هفت ناحیه اطراف آذربایجان توسط ارمنستان تحت حمایت غرب و روسیه در سالهای 1991-1994 ایجاد شده و به عنوان مهمترین مسئله دولت جمهوری آذربایجان تلقی میشد.
هرچند سالهای متمادی تلاش های زیادی برای یافتن راه حل از طریق ابزارهای سیاسی شکل گرفت ولی به نهایت جمهوری ارمنستان در سال 2020 دست به تحرکات نظامی زد و جنگ 44 روزه به وقوع پیوست که به نفع دولت جمهوری آذربایجان تمام شد و اغلب مناطق اشغالی آزاد گردید. این واکنش و اقدام نظامی دولت آذربایجان در واقع نتیجه عدم موفقیت اتخاذ سیاست خارجی مؤثراز سوی کشورهای غربی اعم از آمریکا، فرانسه و حتی روسیه بود که نشان داد سایر کشورها اگر هم دنبال حل مشکلات هستند، ولی در وهله نخست منافع خودشان در ادامه بحران و یا پایان آن اهمیت دارد. به طوری که ناکافی بودن فعالیت‌های 30 ساله گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا و حتی آمریکا/ اتحادیه اروپا مسجل شد. به نهایت بعد از پایان جنگ باز روسیه بود که توانست به آتش بس و زمینه آشتی کمک کند و در این میان هنوز مشکلات عدیده ای برای آذربایجان به وجود آمده است. از سویی مدیریت مناسب و مطلوب که انتظار میرود در سیاست خارجی خود داشته باشد که هم همسایه جنوبی خود ایران را نگران نسازد و هم اینکه میدان را برای بیرق گردانی سایر کشورها در منطقه قفقاز خالی نگذارد و مهمتر از همه تعادل قوا را با در نظر گرفتن بازیگران اصلی منطقه ای اعم از روسیه، ایران و ترکیه و حتی تأثیر نقش اقتصادی چین حفظ نماید.
جمهوری آذربایجان با وجود مشترکات زیادی که با ایران دارد ولی حفظ روابط مستحکم با ترکیه را بر روابط خود با سایر کشورها ترجیح میدهد. طبیعی است که این هم ترجیح منطقی از لحاظ تعریف شاخصهای لازم در سیاست خارجی خود آن کشور است و کسی نمیتواند دخالتی کند. به طوری که اگر ارمنستان به دنبال سوق گیری به سمت ایران است و میخواهد به نحوی از بحرانهای اقتصادی، امنیتی، سیاسی خود بکاهد و تا حدودی از انزوای لازم خارج شود، ترجیحی است که در شاخصهای سیاست خارجی آن کشور نهفته است. به مثابه همین، چنانچه رابطه بین جمهوری آذربایجان با جمهوری ترکیه و یا سایر جمهوریهای ترک نشین زیر سئوال نباید برود و با شک و تردید بدان نگریسته نشود، رابطه میان ایران و ارمنستان نیز با تحلیلهای نسجیده نبایستی زیر شائبه قرار گیرد. زیرا همانطور که گفته شد، توازن قدرت و داشتن توانمندیهای لازم در تعادل مناسبات برای رسیدن به اهداف کلان کشور، از اهداف غایی هر کشوری است.
دولت آذربایجان ترجیح میدهد که با توافقات انجام یافته نشان بدهد که در عرصه بین المللی حرفی برای گفتن دارد و این برای ثبات آن کشور از هر جهت و رفاه و توسعه جامعه آذربایجانی است. مشترک عمل کردن با دولت های ترکیه و یا هر کشور دیگری نبایستی دلیلی بر خصومت و یا تهدید ایران تلقی شود. به همین شکل اعلام توانمندی ایران در مرزهای شمالی و یا سفر نخست وزیر ارمنستان به تهران نباید از سوی رسانه های کشورهای دیگر زیر سئوال برود.
آنچه اهمیت دارد اینکه، ایران برای آذربایجان بیش از هر کشوری نزدیک و اهمیت دارد و بیش از نیمی از ملت ایران خود را از نظر دین و آیین، کیش و فرهنگ و زبان نزدیک به جمهوری آذربایجان می دانند و اجازه نخواهند داد که منافع و میسون دولت باکو به مخاطره بیفتد. به همین مناسبت دولت آذربایجان نیز باید چنان رفتار و کنش سیاسی داشته باشد که هر نوع بستری سازی برای توسعه مناسباتش با سایر کشورها حتی با دشمنان ایران، زمینه را برای ایجاد نگرانی تهران فراهم نیاورد. زیرا تمامی مردم جمهوری آذربایجان با ایران مشترکات صد در صدی دارند. موضوع زنگزور که در دوره های اخیر موجب نگرانی شده است نباید دستاویز تحریکات در دو سوی رود ارس شود. زیرا آرامش ایران در گروی تثبیت آرامش در منطقه قفقاز است و آرامش و امنیت کشورهای حوزه قفقاز در گروی حمایت و حس نیت ایران است. در کنار اینها اهمیت روزافزون رابطه صمیمانه میان ایران و آذربایجان فرصت های بزرگی را برای همه کشورهای منطقه ای ایجاد می کند و راه را برای توسعه و پیشرفت تمام همسایگان منطقه ای هموارتر کرده و اهمیت جغرافیای سیاسی قفقاز در پهنه بین المللی را به ثبوت می رساند. به طوریکه در شرایط نظم نوین جهانی قدرتمندی کشورهای منطقه ای انکار ناپذیر میشود.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.