کتابی پیرامون شرح و تحلیل آثار و احوال استاد «لطف الله مجد» منتشر شد

عصرآزادی آنلاین/ سرویس فرهنگی – گزارش از: رعنا زارع پور: «نابغه بی استاد» عنوان کتابی است که به شرح و تحلیل آثار و احوال «لطف الله مجد»، نوازنده بی همتا و صاحب سبک تار می پردازد. این کتاب حاصل همکاری مشترک «ناهید مجد» تنها دختر استاد مجد و «محمدامین میراحمدی»، نوازنده و پژوهشگر موسیقی می باشد که دارای سه بخش است. بخش نخست کتاب بیوگرافی لطف ­الله مجد است و بخش دوم به شرح آثار ایشان پرداخته است. بخش سوم مربوط به تحلیل آثار و شیوه ی نوازندگی استاد بوده و در انتها نت­نگاری برخی از آثار ایشان ارائه شده است. این کتاب با 212 صفحه در قطع رحلی در بهار  ۱۴۰۲ در اختیار علاقمندان و پژوهشگران حوزه موسیقی قرار گرفت.

منابع نگارش بخش نخست شامل ناگفته­ های ناهید مجد، تحقیقات کتابخانه­ ای و مصاحبه با افراد مطلع می باشد و کوشش شده این بیوگرافی پژوهشی با ادبیات داستانی و ظاهری ساده ارائه شود تا مخاطب عام هم با آن ارتباط برقرار کند و در همین جهت بخش ­هایی با صدای ناهید مجد، گویا و مستند شده که از طریق اسکن کدها قابل شنیدن است.

ناهید مجد، راوی تاریخ شفاهی زندگی استاد مجد است و اطلاعات ارزشمندی را از بیوگرافی پدر ارائه می دهد؛ مطالبی چون  آشنایی با تار و یادگیری آن از طریق شنیدن آثار بزرگان، قبولی در آزمون ورود به رادیو، شرح اجراهای داخل و خارج از ایران، ازدواج و زندگی خانوادگی، فعالیت های هنری در کنار کار دولتی، روحیات ظریف و رفتارهای هوشمندانه پدر که به اندازه نوازندگی او در خور توجه و تامل است. ناهید مجد ضمن تاکید بر حرمت و ارزش فراوانی که پدر برای موسیقی ایرانی و هنرش قائل بود در بخش هایی از کتاب این گونه روایت می کند: «پدرم در جمع هایی ساز می زد که عیار سازش را بدانند و آمادگی لازم برای فهم و التذاذ از این ساز را داشته باشند» و در جای دیگر می گوید: «پدرم بسیار روی این موضوع حساس بود که هنگام نواختن، کسی سخن نگوید و اگر جمع رعایت نمی کرد، ساز را زمین می گذاشت و نمی نواخت ولی اگر پدر به حضار احساسی داشت نواخته هایش بسیار متفاوت می شد.» همچنین به یکی از سفرهای استاد به نیویورک اشاره می کند که به دعوت دکتر احسان یار شاطر و دانشگاه کلمبیا صورت گرفت و او هم در این سفر با پدر همراه بود و از استقبال دانشجویان غیر ایرانی که چگونه مجذوب موسیقی ایرانی و نوازندگی استاد شده اند، سخن می گوید و در ادامه خاطره ای را روایت می کند که در همان سفر برای نخستین بار شاهد نوازندگی زیبا و تحسین برانگیز پیانو توسط استاد در محفلی هنری بوده و وقتی رنجش خود را از اینکه چرا تا کنون این مهارت را پدر پنهان داشته و به او این ساز را آموزش نداده، ابراز می کند با این پاسخ مواجه می شود: «دخترم من هنرم را خودم آموختم و سعی کردم ارزشش را حفظ کنم و به مادیات نفروشمش، هیچ گاه هم برای پول از آن استفاده نکردم، نمی دانستم اگر به تو بیاموزم تو هم می توانستی چنین کنی یا نه!»

در بخش نقل قول اساتید در ارتباط با استاد مجد، سخنان ارزشمندی از ادیب خوانساری، علی تجویدی، احمد عبادی، فریدون ناصری، اسماعیل نواب صفا و… در مورد استاد آمده است و عبدالحمید اشراق در مقاله ای با اشاره به اینکه او درباره خودش هیچ نمی گفت، این جملات را به نقل از لطف الله مجد آورده است که : «من حرفی برای گفتن ندارم. گفته هایم در مضراب ها و نواخته هایم نهفته اند؛ فقط می گویم که استادی نداشته ام، از کسی تقلید نکردم و تمرین هایم در خفا و دور از چشم دیگران بوده، بدون آنکه بدانم این تمرین ها صحیح است یا نه. حرف هایم در مضراب هایم گفته می شود و گفتنی هایم در روش نواختم آشکار است.»

اسماعیل نواب صفا برای مجد شعری سروده که دو بیت ابتدایی آن این چنین است:

گوش کن از مجد و از مضراب مجد

تا که گردی غرقه دریای وجد

زخمه های ساز او سوز دل است

پنجه او، دست آموز دل است

ناهید، دختر همواره همراه پدر و نگارنده بخش نخست کتاب، انگیزه اش را از تالیف نابغه بی استاد این چنین بازگو می کند: «آذر ماه ۱۳۵۷ بود که پدرم برای کاری کوچک از خانه بیرون رفت و هرگز بازنگشت. بزرگتر که شدم بیشتر دریافتم که نبود پدرم چه خسرانی بزرگ بود. عصبانی بودم از خودم از پدر و مادرم که به ما نیاموختند دستان شان فرصتی است برای بوسه و چشم های شان، بی کرانی است برای تا ابد خیره شدن، کاش می آموختند که حتی برای گفتن، “دوستت دارم” زمان جاودانه نیست… همین سبب شد بخواهم کاری انجام دهم، به تحریر درآوردن کتابی که آیینه پدرم باشد، آن هم به یاری محمدامین میراحمدی، دوستی عزیز و هنرمند، استاد و پژوهشگر و به باور من یکی از نویسندگان بزرگ این مرز و بوم. از ایشان خواستم برای نوشتن ابعاد مختلف زندگی این بزرگ مرد بی ادعا یاری ام دهد، باشد که چراغی شود برای آیندگان.»

در بخش دوم کتاب، محمدامین میراحمدی به اثرشناسی، شرح آثار و در بخش سوم به تحلیل موسیقایی آثار استاد مجد می پردازد. او معتقد است ساختار جدیدی در نگارش کتب موسیقی در پیش گرفته که به جنبه ­های مختلف زندگی اساتید پیش از خود می­پردازد تا از این طریق انتقال مفاهیم بنیادین آن­ها به نسل­ های بعد ممکن شود. وی پیش تر در این ساختار، «جویبار جوشنده» مربوط به استاد مرتضی نی­داود و «جان مایه» را در ارتباط با استاد علی­ اکبر شهنازی تألیف کرده است و نگارش 3 جلد کتاب آموزش تار و سه­ تار در نتیجۀ همین پژوهش­ها بوده است. میر احمدی در کتاب نابغه بی استاد، این بار در جستجوی رمزگشایی و تحلیل شیوه نوازندگی و آثار استاد لطف الله مجد می‌باشد. آوانگاری برخی از قطعات مجد، به روش توصیفی با شرح نشانه ها صورت گرفته تا ویژگی های نوازندگی در نت، بازتاب داشته باشد و شرحی بر شیوه نوازندگی نوشته شده که می­تواند راه گشای روشنی برای علاقمندان به تارنوازی و شیوه استاد مجد باشد. میر احمدی در مقدمه کتاب ضمن اشاره به اهمیت تحقیق و پژوهش در شیوه های نوازندگی در زمینه موسیقی، در خصوص نبوغ ویژه لطف الله مجد در نوازندگی تار می گوید: «ایشان یکی از اساتید صاحب سبک در نوازندگی تار است که شیوۀ نوازندگی او اکتساب از دیگران نیست و اکتشاف شخصی است، زیرا ایشان مستقیم و مستمر شاگرد اساتید دیگر نبودند از روی صفحات و نواخته دیگران تار را آموختند. حتی شاگرد نداشتند که شیوه ایشان را روایت و تفسیر نماید، از طرفی در طول حیات ارزشمند خود به دلیل مناعت طبع هیچ گاه به توضیح و تعریف ویژگی های نوازندگی خویش نپرداختند. از این رو است که تحقیق و پژوهش در ارتباط با حیات هنری ایشان و بررسی شیوه نوازندگی ایشان امری مهم و ضروری است.» میراحمدی معتقد است، مجد در طول زندگی هنری اش همیشه نکات ارزنده ای برای ارائه به دیگران داشته و هنرمندان و علاقمندان موسیقی از آثار به جای مانده ایشان آموخته و می آموزند و از تجربه آموزش خود در محضر استادانش چنین می گوید: «سال ۱۳۸۴ در مکتب خانه میرزا عبدالله، نزد استاد محمدرضا لطفی شاگردی می کردم ایشان فرمودند: استاد مجد که همشهری من بوده، نکته های فراوان در مضراب دارد که من هم سعی کردم از او بیاموزم و نوبتی که در دانشگاه تهران و کلاس ساز نزد استاد داریوش طلایی تلمذ می کردم، فرمودند: یک فشردگی و حمله ای در دست راست استاد هست که نوازند باید خیلی کار کند تا بتواند به آن نزدیک شود.»

در بخش دوم، فهرست آثار هنری مجد، برای اولین بار جمع آوری و تحلیل شده است، میر احمدی با اشاره به دشواری جمع آوری آثار پراکنده استاد، این کار را جهت تحقیقات آتی ضروری دانست و گفت: «آثاری که از این هنرمند بر جای مانده در قالب های گوناگونی جای می­گیرد؛ اولین فعالیت های ایشان مربوط به ضبط صفحات گرامافون است، مهم ترین و گسترده ترین آثار وی مربوط به فعالیت های دوره رادیو و هنرنمایی در برنامه های رادیویی است، آثاری هم بر نوار کاست منتشر شده و البته بخش زیادی از ضبط های خصوصی که بیشتر به شکل نوار ریل باقی مانده است و چندین برنامه تصویری که امکان درک شیوه ایشان را بیشتر از آثار صوتی فراهم می نماید. در سال های اخیر هم برخی از این آثار بر لوح فشرده منتشر شده که بیشتر تکرار آثار قبلی است.» بالاترین بسامد در اجراهای استاد مربوط به برنامه های رادیویی از سال ۱۳۲۰ می‌باشد که شامل گل های رنگارنگ، گل های جاودان، گل های تازه، یک شاخه گل، برگ سبز، برنامه موسیقی ایرانی در قالب اجرای سولو، هم نوازی و جواب آواز است.

در بخش سوم کتاب، نگارنده، به مباحث فنی جالبی پیرامون ویژگی های نوازندگی از جمله ویژگی های دست چپ و راست، گروه نوازی و کوک ساز و در بحث نوازندگی از لحاظ محتوایی به جمله بندی، جواب آواز، رویکرد نسبت به ردیف و همچنین به آهنگسازی و فرم بداهه پردازی استاد پرداخته است.

میر احمدی در نهایت ضمن اشاره به این موضوع که در زمانه­ای زندگی می­کنیم که علل متفاوتی مانع فهم و تحلیل و نشر مطالب ارزشمند در حوزۀ موسیقی کلاسیک ایرانی می­شود، افزود اما هنرمندان نباید تحت تاثیر این عوامل قرار بگیرند و باید کوشش کنند تا در کوران حوادث، ارزش­های فرهنگی را حفظ کرده و به آیندگان منتقل کنند تا مبادا آینده از این میراث بزرگ محروم شود.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.