دلایل اهمیت آذربایجان برای ایلخانان مغول

عصرآزادی آنلاین / بهزاد مهدی زاده

 پژوهشگر دکتری باستان شناسی، دانشگاه اژه، ازمیر

همانطور که می دانیم دوره ی مغولها برهه ای متحول کننده در تاریخ قرون میانی ایران و جهان اسلام است. این برهه هر چند با لشکرکشی گسترده و رعب انگیز مغولان در سال 616 هجری قمری آغاز شد و ویرانیهای متعددی را به بار آورد، در عین حال منشأ تحولی شگرف در تمامی جنبه های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و علمی شد. از بناهای معظّم مثل ارگ علیشاه تبریز گرفته تا شکل گیری مکاتب نگارگری در تبریز و شیراز همگی حاصل این دوره حدودا یکصد و پنجاه ساله است که بخش بزرگی از جغرافیای جهان اسلام را تحت تاثیر قرار داده بود. در این میان منطقه آذربایجان بدلیل موقعیت استراتژیکی و زیست بوم خاص خود در مرکز و محور این تحولات قرار داشت. برخلاف سلجوقیان که به شیوه فدرالیته حکومت می کردند و هر بخش قلمروشان، تحت فرمان شاهزاده ای سلجوقی بود، ایلخانان مغول از همان ابتدا تمرکزگرا و فرامنطقه ای عمل کردند و شاید یکی از دلایل رشد شهرسازی در این دوره نیز همین مسئله بوده باشد، که البته تمرکز این شهرسازی در منطقه آذربایجان قرار داشت.

حال چرا آذربایجان؟ آذربایجان منطقه ای است که بعد از تشکیل حکومت ایلخانان مغول در ایران به یکباره رشد و توسعه حیرت انگیزی پیدا می کند و در سایه دلبستگی خاص ایلخانهای مغول به آن، تبدیل به یکی از مهمترین نقاط جهان اسلام می شود. به همین دلیل تمامی پایتخت های ایلخانان در آذربایجان قرار داشته است و به بیان دیگر می توان گفت که یک کریدور سیاسی از شهرهای پایتخت نشین در آذربایجان شکل گرفته بود، که حاصل توجه خاص ایلخانان مغول به این منطقه بود. با نگاه به تحولات قرن 7 و 8 هجری می توان دلایل اهمیت آذربایجان برای ایلخانان را به شرح زیر بیان کرد:

1-طبیعت بکر و استپ گونه ی آذربایجان: منطقه آذربایجان متشکل از رشته کوههای مرتفع و دشت های وسیع کم ارتفاع است که شرایط بسیار مناسبی را برای یک زندگی کوچروی فراهم می کند. جدا از این مسئله عادت ایلخانان به داشتن حرکت و چابکی نیازمند سرزمینی بود تا این نیاز مغولان را پاسخگو باشد و در عین حال خاکی پرمحصول و حاصلخیز داشته باشد. بنابراین یکی از دلایل انتخاب آذربایجان بعنوان منطقه پایتخت نشین و استقرار دستگاههای حکومتی در آن همین امر بوده است.

2- آذربایجان دروازه ورود به قفقاز و آناتولی (ترکیه امروزی) بود: در طول دوران اسلامی از قرن اول هجری تا قرن 12 همواره موقعیت استراتژیکی آذربایجان مورد توجه حکمرانان و کشورگشایان بوده است. چرا که از طریق آن می توان به دیگر مناطق استراتژیکی یعنی قفقاز و آناتولی دست یافت. این موقعیت استراتژیکی هم در زمان اولوس های چهارگانه ی چنگیزی و هم در دوره حکومت ایلخانان در ایران بقوت خود باقی بود. در عصر امپراطوری مغول، قلمرو مغولان به اولوس های(سرزمین) چهارگانه تقسیم شده بود و مناطق روسیه فعلی و ماوراء قفقاز اولوس جوجی نام داشت. لذا یکی از راههای دسترسی و ارتباط سیاسی و تجاری بین ایلخانان و اولوس جوجی منطقه آذربایجان بود. از طرف دیگر جهت تداوم کشورگشایی مغولان در آناتولی راهی جز آذربایجان وجود نداشت. بنابراین تسلط بر آذربایجان و استقرار در آن مسیر لشکرکشی به آناتولی، بین النهرین (عراق فعلی) و شامات (سوریه) را هموار می کرد. این ویژگی یکی از دلایل اصلی اهمیت آذربایجان برای امپراطوری مغولان و سپس حکومت ایلخانان مغول بوده است.

3- علاقه ی خاص ایلخانان مغول به آذربایجان: با وجود اینکه اکثر مناطق متصرفه مغولان در شرق آذربایجان و شمال آن قرار داشتند و آذربایجان نقطه ای مرزی محسوب می شد، ولی این امر مانع از انتخاب آذربایجان برای بسط و گسترش تشکیلات حکومتی نشده بود. لذا علاقه ی ایلخانان به آذربایجان ناشی از انطباق تبع مغولان با آب و هوا و شرایط جغرافیایی آن بود و آنها در این راستا به دنبال استقرار در منطقه ای بودند که با استپهای مغولستان سنخیت و شباهت داشته باشد. ایلخانان مغول این علاقه ی وافر خود به آذربایجان را با احداث مجموعه های وقفی و بناهای معظّم مثل مجموعه ربع رشیدی تبریز، شام غازان تبریز، رصدخانه مراغه و مجموعه سلطانیه در زنجان نشان دادند. از طرف دیگر ایلخانان تمامی پایتخت های خود شامل مراغه، تبریز، سلطانیه (قنغور اولانگ به نقل از تاریخ الجایتو)، اوجان، تخت سلیمان (یا همان ستوریق به نقل از کتاب نزهه القلوب مستوفی)، آلاتاغ (به نقل از کتاب جامع التواریخ) و داش کسن، قتلغ بالیغ (قراچالی به نقل از جامع التواریخ، ج2) در منطقه آذربایجان قرار داشتند که برخی از آنها پایتخت و برخی دیگر محل قشلاق و ییلاق شاهزادگان ایلخانی بودند. بسیاری از این شهرهای ییلاقی و قشلاقی ایلخانان در مقاله پروفسور داود اصفهانیان با عنوان «شهرهای تازه بنیاد در دور ایلخانی» معرفی شده اند.

4- آذربایجان نقطه اتصال تجارت شرق به غرب بود: دولت ایلخانان مغول از همان ابتدای حکومتشان به بحث تجارت اهمیت خاصی داده بودند. آنها بدلیل ارتباط شان با شرق دور (یعنی چین و آسیای مرکزی) براحتی می توانستند کالاهای تجاری خود را در مسیر تاریخی «جاده ابریشم» حمل کنند و با عبور از ایران به غرب (یعنی آناتولی و اروپا) برسانند. در این میان تنها مسیر تجاری به غرب همان آذربایجان بود که از قدیم الایام به جهت عبور جاده ابریشم از آن به لحاظ تجاری دارای اهمیت خاصی بود. بخصوص شهرهایی مثل اوجان، سلطانیه، اردبیل و تبریز نقش مهمی در این مسیر تجاری بر عهده داشتند. با تاسیس پایتخت ایلخانان در آذربایجان که شرح آن گذشت، بازارهای این شهرها نیز در راستای توسعه تجارت شرق به غرب توسعه پیدا کردند. لذا آذربایجان در این دوره هم به دلیل استقرار پایتخت های ایلخانان در آن از یک رونق تجاری خاصی برخوردار شده بود و کالاهای تجاری مختلف مثل ادویه جات و پارچه در آن دادوستد می شدند و هم بدلیل قرار گرفتن در مسیر جاده ابریشم محل عبور و یا دادوستد کالاهای شرق دور به سمت آناتولی و اروپا بود. این امر از دو مسیر می توانست انجام شود: 1- مسیر دریای سیاه که با عبور از شهرهایی مثل ری، اوجان (بستان آباد فعلی)، تبریز و یا ری، اردبیل، دشت مغان به ایروان رسیده و از آنجا به بندر باتومی در گرجستان می رسید و از طریق دریای سیاه به دریای مدیترانه متصل می شد.  2- مسیر آناتولی که از راه خشکی ری، اوجان، تبریز به شهر وان ترکیه می رسید و از آنجا مسیر جاده استانبول را طی می کرد. لذا در هر دو حالت کاروانهای تجاری می بایست از آذربایجان و شهرهای پایتخت نشین آن عبور می کردند و این موقعیتی استراتژیک بود که آذربایجان بدلیل قرار گرفتن در یک جغرافیای خاص آن را بدست آورده بود. بنابراین می توان گفت که در دوره ایلخانی آذربایجان در بالاترین سطح اهمیت تجاری و اقتصادی خود قرار داشت.

5- آذربایجان مستعد مشروعیت طلبی مذهبی بود: بدلیل تسامح مذهبی ایلخانان نوعی تکثر و تنوع مذهبی در این دوره شکل گرفته بود که خود سلاطین ایلخانی نیز هر کدام به یکی از این مذاهب و ادیان گرایش داشتند. لذا ادیان مختلف مثل مسیحیت، بودائی و شمنیزم در کنار مذاهب اسلامی مثل تشیع و تسنن در این دوره مجال و فرصت عرض اندام و تبلیغ پیدا کرده بودند. اما علی رغم رشد ادیان مختلف در جامعه ایرانی، اسلام دین غالب مردم ایران بود. به همین دلیل ایلخانان در کنار ساخت و توسعه پایتخت های خود در آذربایجان نیازمند کسب مشروعیت مذهبی برای خود نیز بودند. چرا که اساس تفکر ایلخانان شمنیزم بود و این با عقاید یکتاپرستی مردم ایران و آذربایجان در تضاد بود. فلذا ایلخانان این خلاء را با مسئله «وقف» و «موقوفات» و همچنین بحث «ابواب البّر» پر کردند و با بهره گیری از این سنت حسنه اسلامی، خود را به مسلمانان وصل نمودند و یک پایگاه مذهبی برای خود در بین مردم بدست آوردند. در این راستا هر کدام از پایتخت های ایلخانان در آذربایجان دارای تعداد زیادی موقوفات شدند که تولیت آن با یک صاحب منصب سیاسی و یا دینی بود. به بیان دیگر مغولان ایلخانی با اصلاحات عمرانی و ساخت و سازهای شهری خود دو هدف عمده را دنبال می کردند: 1- توسعه شهرها با هدف آبادانی کشور  2- ارتباط دادن ابنیه ساخته شده با مسئله مذهب که برای بقاء دولتشان ضروری بود. تقریبا اکثر بناهای مهم ساخته شده توسط ایلخانان بنحوی با مسئله وقف ارتباط داشت. برای نمونه می توان به مجموعه ربع رشیدی تبریز، رصدخانه مراغه، مجموعه شنب غازان تبریز، مجموعه دو منار تبریز، دمشقیه در تبریز، مدرسه رشیدی مراغه، مقبره اولجایتو (سلطانیه) در زنجان و بقعه شیخ صفی در اردبیل و دهها نمونه دیگر اشاره کرد که همگی در راستای همین سیاست با مسئله وقف مرتبط بودند. حتی در دیگر شهرهای ییلاقی مغولان در آذربایجان نیز موقوفاتی بنام دولت و به نفع مردم ثبت شده بود که حالت عام المنفعه داشتند و در عین حال مشروعیت مذهبی برای ایلخانان کسب می کردند. البته این مشروعیت طلبی در دیگر شهرهای مهم آن دوران مثل شیراز، یزد و نیشابور نیز اعمال می شد، ولی نقطه ثقل آن در آذربایجان بود.

علاوه بر مسئله وقف، بحث «ابوال البَّر» نیز به مانند وقف یکی از راههای مشروعیت طلبی مذهبی برای ایلخانان بود که اینهم عمدتا در شهرهای پایتخت نشین آذربایجان به اجرا در می آمد. بخصوص شهرهای تبریز، اوجان (بستان آباد فعلی) و سلطانیه (با نام مغولی قَنقر اولانگ) در این مسئله پیشتاز بودند. بر اساس این سنت دینی، مقبره یک شخصیت سیاسی و یا دینی بعنوان هسته مرکزی یک مجموعه بنا انتخاب می شد و در اطراف آن بناهای عام المنفعه مثل مدرسه، مسجد و خانقاه احداث می شدند، که هدف از آن ماندگار کردن نام متوفی بود و در عین حال باعث گسترش مشروعیت طلبی ایلخانان مغول در جامعه مسلمان ایران نیز می شد. از مهمترین ابواب البّرها می توان به ابوالبر غازانیه تبریز (مقبره غازان خان)، ابوالبر ربع رشیدی (مقبره خواجه رشیدالدین همدانی)، ابواب البر اوجان (مقبره خاندان شاهی مغولی) و ابواب البر سلطانیه (مقبره سلطان الجایتو) اشاره کرد. وصاف الحضره در کتاب تاریخ وصاف و خواجه رشیدالدین همدانی در کتاب تاریخ مبارک غازانی به بسیاری از این ابواب البرها اشاره کرده اند. امروزه بقایای برخی از این ابواب البرها برجا مانده است و باستان شناسان در حال مطالعه بر روی آنها هستند. مهمترین این مطالعات پروژه بین المللی کاوش و پژوهش ربع رشیدی تبریز است که با محوریت دانشگاه هنر اسلامی تبریز و تحت سرپرستی دکتر بهرام آجورلو در حال انجام است.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.