آیا یخ های میان ایران و ایالات متحده رو به آب شدن است؟

عصرآزادی آنلاینقدیر گلکاریان، مدرس روابط بین الملل Near East University

از زمان آغاز مذاکرات بر سر آزاد سازی دارایی های ایران نزد بانک های خارجی در ازای تبادل زندانیان ایرانی- آمریکایی که چندی پیش رخ داد، هر روز خبرهای متناقضی دال بر مذاکرات محرمانه میان مقامات ایران و ایالات متحده در رسانه های داخلی و خارجی و فضای مجازی منتشر می شود. همین قضیه سبب گمانه زنی های مختلفی چه به صورت ارزیابی مثبت و چه به صورت نتیجه گیری انتقادی شده است که ناخواسته شرایط بازار و جامعه دستخوش همین اظهار نظرها و تحلیل ها می شود.

آنچه مسجل است اینکه، بعد از آغاز گفت و گوهای سازنده با وساطت کشورهای عربی حوزه خلیج فارس میان دو کشور ایران و ایالات متحده، سرانجام زندانیان دو تابعیتی در ایران در برابر زندانیان در بند شده در زندان های ایالات متحده به جرم نقض تحریم ها علیه ایران در قطر مبادله شده و مبالغ ارزی بلوکه شده ایران در سایر کشورها هم آزاد گردید و نتیجه همین رویکرد منجر به آزادسازی دارایی های ایران در سایر کشورهای بدهکار نیز خواهد شد. به گفته مقامات کشورمان، چندان مبالغ قابل توجهی به عنوان اموال بلوکه شده در خارج نمانده است. در هر صورت، هنوز هواپیمای حامل زندانیان دو تابعیتی از باند بلند نشده بود که، تحلیل های متعددی در رسانه های معتبر خارجی منتشر گردید. در این اظهار نظرهای کارشناسی گفته میشود که مبادله موفقیت‌آمیز منجر به آغاز مذاکرات دیپلماسی هسته‌ای با جمهوری اسلامی خواهد شد.

با اینکه بعد از تحولات ذکر شده مثبت بین دو کشور ایران و ایالات متحده، خوش بینی هایی مطرح است و انگار پروسه تداوم خواهد یافت، لیکن باید به این مسأله توجه شود که فرآیند محدود سازی تنش میان دو کشور و یا به حداقل رساندن آن چندان امکان پذیر نیست. در هر دو طرف مسیری پر سنگلاخ در برابر سیاسیون قرار دارد که انتقادهای جناحی و حتی فراجناحی مانع از سرعت گرفتن چرخه رفع تنش می شود. از سوی دیگر رویکرد سیاسی ایالات متحده و ایران در مقابل یکدیگر با توجه به اهداف آنها در عرصه بین المللی نیز از دیگر مواردی است که مانع از محدود سازی تنش ها می شود. به طوری که حضور نیروهای آمریکا در منطقه و انتقادهای آژانس بین المللی اتمی مبنی بر عدم شفافیت ایران در قبال فعالیت های هسته ای و حتی اخراج برخی از بازرسان آژانس از جمله مواردی است که هنوز مانع جدی میان دو کشور محسوب می شوند. اما نباید این نکته را نیز به وادی فراموشی سپرد که متیو میلر، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا روز سه شنبه گفت که ایران باید گام های “کاهنده تنش” در برنامه هسته ای خود بردارد تا فضا برای دیپلماسی ایجاد شود. از جمله این اقدامات همکاری ایران با آزانس بین المللی انرژی اتمی است.

گفت ‌و گوهای غیرمستقیم ایران و ایالات متحده با هدف بازگرداندن توافق هسته‌ای یک سال پیش پس از رد متن مصالحه‌ شده توسط تهران شکست خورد. دولت بایدن از آن زمان به دنبال محدود کردن برنامه هسته ای ایران از طریق توافق یا تفاهم غیررسمی بوده است. با این وجود به نظر می رسد که دولت جو بایدن علی رغم بیان اینکه برجام در اولویت آنها نیست، ولی در پس پرده نیت خود، پیوسته به فکر رسیدن به تفاهم و توافق با ایران است. به همین خاطر است که در طول زمان به قدرت رسیدن بایدن، همیشه تلاش هایی را شاهد هستیم که از طریق واسطه های متعددی در خصوص ایده کار (هر چند غیرمستقیم و دو یا چند جانبه) برای کاهش انگیزه ایران برای تشدید برنامه هسته‌ای‌اش استفاده می شود و تشویق هایی نیز نامحسوس وجود دارد.

اگر اظهار نظر امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه کشورمان را که اخیراً پیشنهاد کرده است ژاپن می تواند یکی از این واسطه ها باشد، در نظر بگیریم؛ آن گاه می توان گمانه زنی کرد که ایران نیز بی رغبت از رسیدن به درجه کمتر تنش با ایالات متحده است. طبق گزارش‌های موجود گویا وزیر امور خارجه کشورمان در زمان برگزاری مجمع عمومی سالانه سازمان ملل درخواست سفر به واشنگتن را داشته که موافقتی از سوی دولت ایالات متحده صورت نگرفته است. از سوی دیگر، دیدارهای دو جانبه مقامات کشورهای منطقه ای و فرا منطقه ای با رئیس جمهور ایران در نیویورک نیز نشان از ترافیک جدی میان مقامات سایر کشورها با ایران دارد و این به نوعی پیام آور جنب و جوش دیپلماسی در عرصه بین المللی است که سایرین را ترغیب به انجام ملاقات کرده است.،

ایران بارها اعلام کرده است که برای از سرگیری مذاکرات آماده است و این طرف آمریکایی است که فرصت سوزی می کند. اما با وجود این در چند هفته گذشته مطلبی در رسانه های مختلف داخلی و خارجی مطرح شده است که گویا سندی تحت عنوان “سند سپتامبر” تهیه شده است که براساس آن ایران آمادگی لازم را برای ادامه مذاکرات طبق مفاد 30-40 صفحه ای سند که به توسط اتحادیه اروپا تنظیم شده، نشان داده است. هر چند از سوی مقامات آمریکایی در این زمینه هنوز رویکرد روشنی دیده نشده است ولی اعتراف به وجود چنین سندی خود می تواند دال بر جدیت امر کاهش تنش میان دو کشور باشد. با وجود علاقمندی واشنگتن و تهران به کاهش تنش، نکته حساسی در میان دیدگاه دو کشور هنوز پابرجاست. آمریکایی ها بر کاهش تشدید ذخایر اورانیوم غنی شده تا 60 درصد ایران تمرکز کرده است و ایران آن را به عنوان مکانیزمی در کنترل طرف مقابل و وسیله ای برای چانه زنی به خوبی مورد استفاده قرار می دهد. همه می دانند که ایران فعلاً در صدد تولید اورانیوم غنی شده تا حد تولید سلاح هسته ای نیست ولی اگر شرایط بین المللی چنان باشد که ایران را در انزوا و یا مخمصه قرار دهد، امکان دارد این امر برای ایران به هدف تبدیل شود و آمریکا و اتحادیه اروپا نیز این را به خوبی درک می کنند. از این رو به نظر می رسد، برای جلوگیری از رسیدن به این شرایط و ممانعت از فرصت سوزی، هر دو طرف نقطه نظرات خودشان را در رابطه با سند سپتامبر به اتحادیه اروپا داده اند. اگر توافق ضمنی در میان سیاسیون دو کشور نبود، آغاز مذاکرات حتی برای امور تبادل زندانی و یا آزادسازی بخشی از دارائی های ایران انجام نمی گرفت.

در تحلیلی که در نشریه فارن افرز مطالعه می کردم، کلسی داونپورت، مدیر سیاست منع اشاعه تسلیحات هسته ای در آمریکا اظهار داشته است که “توقف انباشت مواد غنی شده 60 درصد خطرات تهدیدی از سوی ایران را کاهش نمی دهد، بلکه از بدتر شدن مشکل در درازمدت جلوگیری می کند. اگر ایالات متحده برای تثبیت بحران جدی است، دولت بایدن باید بر نظارت و شفافیت تمرکز کند.”

چنین تحلیلی نشان می دهد که در جامعه سیاسی آمریکا تلاش برای تعجیل در رسیدن به نتیجه آغاز شده است. با توجه به اینکه ایران از خطوط قرمز خود پا پس نمی گذارد، ولی به نظر می رسد که تکنیک های مذاکراتی تغییر خواهند کرد بدون اینکه تغییرات بنیادی در خطوط قرمز ایجاد شود. در همین حال ایالات متحده هم خط قرمز خود را در شفاف شدن پرونده هسته ای ایران دارد و اظهار نظر رافائل گروسی مبنی بر اینکه هر گونه توافقی باید در پیشرفت های هسته ای ایران لحاظ شود، به عنوان خط قرمز آمریکا است.

نتیجه گفتار اینکه، دولت بایدن به دلیل نزدیک شدن به فصل انتخابات و عدم رغبت به ادامه موضوعات چالشی در نظر دارد هر چه زودتر با ایران به تفاهم برسد. از سوی دیگر مشابه همین شرایطی در ایران حاکم است و با توجه به یکدست شدن حاکمیت و فرصت کم و همچنین نزدیک شدن انتخابات مجلس در کشور، این را ایجاد کرده است که هر چه سریعتر در چنین شرایطی درک مشترک و تفاهم نتیجه بدهد. اگر هر روز شاهد اظهار نظرات جسته و گریخته ای در زمینه رسیدن به تفاهم میان ایران و آمریکا هستیم، به نظرم مدیریت رفع تنش در دو کشور فعال شده است و توافق نامحسوس و به عبارتی نانوشته و خاموش در جریان است. دلیل این اظهار نظرم بر می گردد به بیان صحبتی که وزیر خارجه کشورمان در دیدارش با گوترش داشته است. امیر عبداللهیان در این دیدار گفته بود که “طرح سلطان عمان همچنان روی میز است. اگر طرف مقابل آماده باشد، بازگشت به برجام جدی است و در چارچوب ابتکار عمان همه طرف ها می توانند به تعهدات خود در برجام برگردند.”

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.