اهمیت آرامش روانی و اجتماعی در پیشرفت کشور

عصرآزادی آنلاین/ دکتر قدیر گلکاریان، مدرس روابط بین الملل Near East University

طبیعتاً هر شهروندی از جان و دل مایل به پیشرفت و توسعه کشورخود است. زیرا اعتبار و قدرت اقتصادی، سیاسی، فرهنگی کشور ضامن عزت و سربلندی یکایک آحاد ملت محسوب می شود. از این رو اگر امروزه در همه جا سخن از مشکلات عدیده ای می شود و یا زبان های انتقادی به صورت لحنی و یا نوشتاری در کوچه و برزن و بیشتر از هر جایی در فضای مجازی آشکار است، بیش از آنکه چنین انتقادهایی را نشانه خیانت، همپالگی بودن با دشمنان آب و خاک و یا خائن به سرزمین بدانیم، با درک واقع بینانه به این نتیجه کلی برسیم که تمامی زبان تلخی ها صرفاً عدم رضایت از شرایط کشور است. کشوری که ناموس، حرمت، عزت و اقتدار فرد فرد جامعه است. همین مردم منتقد را باید سرمایه دانست. زیرا این افراد می توانند سر به زیر انداخته و از امروز و فردایشان نگران نباشند و به زندگی عادی ادامه دهند. اما وقتی لب به شکایت – با قاضی کردن کلاه خود درک این که چقدر راست می گویند.- می گشایند، دلشان به این سرزمین و شهروندان آن  می سوزد. حیف است چنین سرمایه هایی را از دست داد و در آنها ویروس ناامیدی و لاقیدی را حاکم ساخت تا در برابر هر خیانت و تجاوزی کم اعتنا باشند.

بدون تردید همه می دانیم که غالب انتقادها از سیستم اجرایی و قانون گذاری و … بر حق است. لذا به جای اینکه سعی در رفع خطاها باشیم، شایسته نیست که دلسوزان را از جرگه حکومت داری و حضور در صحنه های سیاسی به هر عنوانی دور سازیم و اکثر مردم را هم با توجیهات غیر باورانه به دنبال نخود سیاه بفرستیم.

این مردم در طول 4 دهه و اندی ثابت کرده اند که مرد میدان هستند. هم در هشت سال جنگ و هم در طول دوران سخت تحریم ها و فشارهای وارده ای که از ناحیه خیانت کاران اقتصادی و مالی و سیاسی به کشور عارض ساختند، بردباری کرده اند. در دنیا نادر جوامعی پیدا می شود که ملتی همچون ایران داشته باشند. قدر این ملت را بدانیم.

با این مقدمه می خواهم به موضوع اصلی این هفته اشاره کنم که امروز دغدغه همگان است. از عالی ترین مقام کشور گرفته تا پایین ترین رده سیاسی و مردم وطن دوست پیوسته به این می اندیشند که در انتخابات آینده چه تدبیری بکنند. آیا گوش به فرمان القائات متعدد باشند و از اهمیت حضور سیاسی خود غافل باشند یا اینکه دچار احساسات خود شده و قهر سیاسی را پیشه کنند؟ به این می اندیشند که مشروعیت سیاسی که امروز هم اسباب نگرانی مسئولان و مردم وطن پرست و در عین حال موجب هیجان دشمنان این آب و خاک است، تا چه اندازه ای اهمیت دارد؟ واقعاً اگر انتخابات را تحریم کنیم به نفع کشور و قهر با حاکمیت است یا این که عدم شرکت در انتخابات زمینه ساز و سرآغاز بروز بحران ها و فشارهای دیگری است؟

با این سئوال به اهمیت آرامش روانی و اجتماعی آحاد ملت می خواهم اشاره کنم. بی شبهه هر کسی می داند که در شرایط فعلی بنا به عللی فضای کشور دچار ناامیدی و افسردگی است. من نیازی به آمارها و اظهارات متخصصان علم روان شناسی اجتماعی نمی بینم تا دوباره گویی شود. اما همه می دانیم که واقعاً شرایط کشور در شرایط کنونی نسبت به سال های گذشته از نظر روانی و روحی به شدت ضربه دیده است و تا حدودی در معرض زایش بحران های دیگری اعم از رشد بزهکاری، جنایت، خودکشی، مهاجرت، عدم علاقه به مسئولیت های فردی و اجتماعی، بی اعتنایی به عدالت و احترام به حقوق دیگران بوده و بیش از همه عدم رغبت به زندگی مشترک که برای ایران در حال پیری که خطری مضاعف است، فراتر از هر خطری ایرانمان را تهدید می کند.

سیاست گذاران عاقل و دلسوز و دست اندرکاران مدیریت اجرایی و قوای مقننه و قضاییه نقش اساسی در دامن زدن به فضای امیدواری در سطوح ملی و بین المللی دارند. هر مسئول با وجدان و وطن پرست و نگران حال کشور به قدر یقین واقف به ارزش منحصر به فرد تقویت انسجام اجتماعی و توسعه فراگیر دارد. شاید ملتی فقیر باشد و در مقایسه با سایر کشورها خود را محروم تر بداند ولی اگر امیدواری به آینده داشته و احساس امنیت روانی و اجتماعی کند، همه شرایط را می تواند بپذیرد و تحمل کند. مطالعات موردی از کلمبیا و گواتمالا گرفته تا رواندا و عراق، هندوستان، چین، ویتنام، اورگوئه، ازبکستان، قزاقستان (هر کدام مشکلات متعددی و متنوعی دارند.) و امثال اینها را می توان مورد اشاره قرار داد.

برای اثبات مطالب مذکور اشاره ای می کنم که گزارش سازمان توسعه جهانی (WDR)  که در سال 2021 منتشر شده است و می توانید در موتورهای جستجو بیابید. در این گزارش تأکید شده است که مجموعه کار یکنواخت و یا سیاست گذاری های عادی نمی تواند عدالت، آرامش، ثبات اقتصادی و اجتماعی را به کشور تقدیم کند. باید اقدامات فزاینده ای از سوی دولت ها صورت گیرد تا رابطه بین خدمات اجتماعی و تعارض با آنها را مورد بررسی قرار داده و بدانند که چرا ملت از حاکمیت و دولت بریده است. چرا مدام دست به اعتصاب و عصیان دست می زند. چرا امیدواری به برنامه های توسعه دولت ها وجود ندارد و همگامی نمی کنند. مردم با وجود اینکه می دانند منبع مالیاتی برای افزایش سطح رفاه کشور و توسعه زیرساخت ها لازم است، چرا سر تعظیم به قوانین خم نمی کنند. دولت ها به جای آنکه ملت های خودشان را متهم کنند و توجیهات غیر برهانی ارائه دهند؛ می بایستی استدلال های اساسی را شناخته و درک کرده و به وسیله کارگروه ها آنها را در سیاست ها و برنامه ریزی های جدید لحاظ کنند. گزارش توسعه جهانی به صراحت اذعان دارد که پیوندهای بین درگیری، پرخاشگری، عدم اطاعت از قوانین، افزایش جرم و جنایات و بر هم خوردن امنیت جامعه با توسعه قابل درک است. به عبارتی ساده تر، می خواهد این را بگوید که هر قدر مردم از حاکمیت خود بریده باشند، به همان میزان ناامیدتر بوده و هر کسی در صدد نفع فردی است و جوامع در برابر درگیری و ناامنی آسیب پذیر هستند.

زمانی که نهادها نتوانند دسترسی عادلانه به عدالت و فرصت های اقتصادی را فراهم کنند، فقر رو به فزونی و تحصیلات ضعیف می شود. در حالی که آموزش عمومی و تحصبلات محرک‌های اصلی امنیت جامعه محسوب می شوند.

کشورهایی که متاثر از درگیری های اخلاقی و شکننده (هنجارشکنی، عدم توجه به قوانین، عدم حضور در تصمیمات در سطوح ملی مانند انتخابات) هستند، اگر راهکار ایجاد امنیت روانی و اجتماعی برای ملت ارائه نشود، گروه های متعددی خود سازماندهی می‌شوند و سعی می کنند نقش کلیدی در خارج کردن خود و نزدیکانشان از حالت شکنندگی و درگیری ایفاء می نمایند و مهاجرت و رویکرد به کارهای دلالی بیش از تولید و خدمات رواج پیدا می کند. سازمان ملل متحد، بانک جهانی، سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (OECD)، کمیته کمک به توسعه (OECD-DAC) و نمایندگان رهبران کشورهای کمک کننده  گروه صنعتی 7 و سیاست گذاران اندیشکده های توسعه جامعه بر این امر صحه می گذارند که “توانایی جمع آوری اطلاعات در زمینه بروز چالش های رفتاری و فکری ملل از سوی دولت ها، اولویت بندی رفع چالش ها در کنار مدیریت منابع برای تامین مالی و توسعه ظرفیت برای ارائه خدمات پاسخ گو و منصفانه” یکی از پنج هدفی است که باید چارچوبی برای تجزیه و تحلیل و توسعه استراتژی به رهبری قوای سه گانه فراهم گردد. حتی اگر مشکلات برخاسته از بحران های خارج از مرزها و یا زاییده بحران های سیاسی است؛ باید دولت ها تلاشی در جهت دادن به کمک های بین المللی، ساختن فضای صلح و معاضدت و فراهم آوردن زمینه گفت و گوهای بین المللی در مورد ایجاد و ترغیب نشاط و آرامش به کشور داشته باشند.

یقیناً در راستای همین نگرش است که بیش از اینکه سرمایه گذاری خارجی دغدغه باشد، حفظ و عدم فرار سرمایه های ملی سیاست گذاری می شود. نکاتی که موجب برهم خوردن عدالت در خدمات اجتماعی منصفانه شده است، باید شناسایی شوند و اجازه دهند مردم به این اعتماد برسند که در تصمیم گیری های آتی کشور دخیل هستند. بیش از آنکه به جای مردم تصمیم گیری شود، باید دیدگاه و رویکردهای مردم با اجرای مباحثات، مناظرات رسانه ای و حتی عملی، شناخته شده و در اولویت قرار گیرد.

نتیجه اینکه، انتخابات آتی در گرو رویکرد سیستماتیک به نتایج ارزیابی از افکار آحاد ملت است. بدون توجه به خاستگاه های ملی امکان حضور فزاینده مردم در پای صندوق های رأی مقدور نخواهد بود. باید حاکمیت به این نتیجه برسد که چگونگی ایجاد “نظریه‌های تغییر” از کجا باید آغاز شود و چگونه باید ملت را مطمئن از تغییرها ساخت تا باور داشته باشند که آینده شان برای آنهاست و تصمیماتشان راهگشای اعتلا و ارتقای سطوح مختلف کشور است. آنچه بیان شد، بخشی از توصیه و یا نگرش فردی نیست، بلکه به عنوان بخشی از توجه فزاینده به پتانسیل اجتماعی است که اگر حاکمیت در این رقابت انتخاباتی از آن به خوبی استفاده نکند، متاسفانه امکان سواستفاده ازکارت برنده با قهر مردم از صندوق ها  به دست از خدا بی خبرانی وجود دارد که نه تو خواهی و نه من و آینده بعد از آن را نه تو دانی و نه من!

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.