اتکا بر قدرت مردم، شرط اول قدرت منطقه ای!

عصرآزادی آنلاین/ دکتر قدیر گلکاریان، مدرس روابط بین الملل Near East University

چندی است که کشورمان در صحنه بین المللی درگیر مشکلاتی است که نه تنها آرامش روحی و روانی را از ملت بریده، زمینه شکل گیری برخی سئوالات را نیز در اذهان مردم جای داده است. طبیعتاً نیاز است رسانه های نوشتاری و سمعی و بصری در کشور به گونه ای شرایط را تعریف و توضیح بدهند که مردم بر حقانیت سیاست های راهبردی کشور ایمان آورده و یا شرایط توضیحات به نحوی باشد که مردم بتوانند دو، دو تا، چهار تای نتیجه بخش را پیدا کنند.

در حالی که واضح است اوضاع اقتصادی کشور خوب نیست؛ صد تأسف که زیر ساخت های اساسی کشور نیز در طول چندین سال گذشته به دلایل تحریم و تشدید فشارهای متعدد سیاسی – اقتصادی فرسوده شده و نه تنها نوسازی نشده اند که توان و امکانات لازم را برای احیا نداریم. علی رغم این که در دوره هایی درآمدهای قابل توجهی عاید کشور شده است، ولی عدم استفاده از تخصص مدیران لایق و به جای آن استفاده از افراد و مسئولانی که از حداقل دانش مدیریتی و برنامه ریزی غافل بوده اند، موجب  سوخت  فرصت های طلایی و عدم بهره برداری از آن شد به طوری گه هم اکنون به نظر می رسد نه تنها پاسخگوی نیازهای روزانه و شرایط فعلی نیستیم، بلکه افق روشنی هم برای آینده  نمی توان ترسیم کرد.

در طول چندین هفته ای که مطالب به نوعی مورد توجه خوانندگان گرامی قرار گرفته است، از طریق ایسنتاگرام و یا واتس آپ سئوالاتی را مطرح می کنند که بنده نیز در فوق بدان اشاره کردم. ولی در اینجا به طور اخص می خواهم این را روشن کنم که متأسفانه برخی از رسانه های جمعی ما چنان بی اعتنا شده اند و شاخک های حساس خود را بی احساس و قدرت تحلیل خود را گم کرده اند که نیاز به تحایل اوضاع را یا درک نمی کنند یا بعضا از کنار موضوعات مهم ساده رد می شوند.

این روش موجب می شود که حق از ناحق، درست از خطا، سره از ناسره تشخیص داده نشود. حال آنکه رسانه ها در جای خود دستگاه بیدارباش و وجدان سالم جامعه هستند که ضمن رعایت اصول و مصالح ارکان نظام و کشور، یقیناً حافظ جان و مال و ناموس مردم و به ویژه ابواب جمعی دستگاه خودشان هستند. بایستی بعضی از خطاها گفته شود و چنانچه اشتباهاتی وجود دارد بیان شود؛ اخطارها و هشدارها اعلام شود؛  تا باعث شود اگر خطاکار، گناهکار، غافل و یا بی اعتنا به مسایل مهم کشور بتواند در مسیر درست گام بردارد به نظر می رسد همین بی اعتنایی هر کدام از ما باعث شود که خیلی از مسایل از دید برخی از مسئولان بی اهمیت جلوه داده شده و یا به نظرشان برسد که نباید با مردم در میان بگذارند.

با این مقدمه، یکی از مسایل مهم این است که چرا  بعضا دولت نمی تواند مردم را قانع کند که سیاست های راهبردیش به نفع ملت و کشور است؟ آیا زبان گویا و توانایی برای بیان این حقیقت نیست و یا اینکه مجریان سیاست های راهبردی خودشان مطمئن به نتایج عملکردشان نیستند؟

ولی به عقیده من بی اعتنایی برخی از رسانه ها و یا کلیشه ای رفتار کردن آنها باعث شده است که مردم بعضا از آنها ناامید شده و در برابر هجمه القائات رسانه های متعددی قرار گیرند. بگذارید بنده با زبان ساده سئوال غالب مردم را در اینجا بیان کنم. مردم به این نتیجه رسیده اند که سیاست های خارجی و اقدامات امنیتی- نظامی که در راستای اهداف راهبردی است، باعث شده است که شایعه ای ولو دروغ در زمینه بروز بحران و یا تنش های جدی و همچنین احتمال بروز ناامنی در کشور بنیان اقتصادی را تحت تأثیر قرار دهد. یک خبر به سرعت بازار ارز و سهام را زیر و رو میکند.

به زعم برخی از آحاد ملت سال ها است ایران بیهوده در صدد قدرت نمایی است و می خواهد امنیت کشور را فراتر از مرزهایش صیانت کند ولی قدرت های بزرگ و بازیگران صحنه سیاست در جهان با حقانیت و یا ناحق بودن ایران در چالش فکری و عملی بوده و نمی توانند کشورمان را در سربزنگاه حمایت کنند و یا همگام شوند. آنچه تاوان این نوع برخورد است، بر گرده ملت سنگینی می کند.

اما عزیزان بگذارید یک مسئله ای را صریح بیان کنم. انقلاب ایران با هر وجه مثبت و منفی خود بالاخره بیش از 40 سال است که خود را در صحنه جهانی به اثبات رسانده و برای اینکه مسیر پیموده شده را مستمر و قدرت ایران را مستدام تر سازد، نیازمند داشتن توانایی های هژمونیک است. هدف ایران این است که مسلط بر خلیج فارس بوده و به عنوان یک قدرت منطقه ای و ضروری در خاورمیانه باشد. این یک آرزوی قابل قبول برای همه آحاد ملت است. هیچ کس منکر این نیست و حتی بر داشتن قدرت افتخار هم می کند.

در این ایده آل گرایی باید به نکاتی توجه شود. آیا دارایی های بالقوه ایران که شامل جمعیت زیاد، موقعیت جغرافیایی مرکزی و منابع غنی هیدروکربنی است، برای رسیدن به هدف کفایت می کند؟ فراموش نکرده ایم که پس از سال 1389 با شرایط بسیار مساعد منطقه‌ای مواجه شده بودیم، اما نتوانستیم آرزوی تثبیت قدرت خود را محقق کنیم. چون نتوانستیم استحکام لازم را در سیاست داخلی عملیاتی کنیم. وجود جناح های سیاسی به جای احزاب، نبود رسانه های متنوع اعم از دولتی و خصوصی، تلاش در یکسان نگری سیاست های راهبردی کشور، عناد و لجاجت بر برخی از دیدگاههایی که حالا رنگ از دست داده اند، اهمیت دادن به ارزش های اکتسابی به جای ارزش های ملی، به جای استفاده از سیاست تنش در حد مینیموم، سعی در افزایش شرایط بحرانی و نگران کننده در سطح منطقه ای و بین المللی و … باعث شد که خیلی از فرصت ها را از دست بدهیم. با دست خودمان، قدرت ایران را شکننده ساختیم. ارتش و نیروی نظامی کشور که بعد از تجربه 8 سال جنگ نیازمند توسعه، تجهیز و سازماندهی مدرن بود، به طور فزانیده ای با روش های متعارف اداره شد. تنها به مسئله دفاعی اهمیت داده شد. هر چند استراتژی بازدارندگی کشور یکی از اهداف و برنامه های ویژه و ارزشمندی است ولی برای این امر نیاز به مدیریت لازم بود. لیکن ناهمخوانی دو لبه سیاست خارجی با سیاست دفاعی باعث گردید که تحریم ها و سوءمدیریت اقتصادی از یکسو و عدم انسجام و وحدت رویه در اظهارات و بیانات مسئولان در هر مکان و زمانی از سوی دیگر، منجر به خفه شدن و یا رکودی شدن حرکت استراتژیک کشور شده و می شود.  سیاست راهبردی گفتمان مقاومت در میان کشورهای مسلمان یکی از اهداف ارزنده ای است که می تواند هژمونی قدرتهای رقیب و بزرگ را به چالش بکشاند ولی چنانچه نتوانیم در کنار این هدف، گفتمان دیپلکماتیک را هم پیش ببریم، نتیجه اش آن می شود که مردم به سیاست خارجی کشور بی اعتنا و گاها معترض شوند.

اکنون دریابیم که سعی می شود به هر نحوی شده است کشور از نظر دیپلماتیک بیش از دهه های قبل منزوی شود و ایران پایگاه قدرت خود را از دست داده و توان محدودی داشته باشد. بعضا تاکتیک‌های خرابکارانه ای در از بین بردن فرصت های اقتصادی، سیاسی اجرا می شود. (حمله به مراکز تروریستی حق ایران است، مثل ترکیه که در شمال سوریه و عراق عملیات نظامی انجام می دهد ولی بهتر است این کارها با اطلاع دولت مرکزی عراق انجام گیرد که به روابط تجاری و سیاسی دو کشور آسیب نرسد) اگر دو پای قدرتمند دیپلماسی با نظامی گری همراه و همگام نشود، فرصت‌ها از دست رفته و در اختیار دشمنان قرار می گیرد.

هموطن من باید این را باور داشته باشد که با اقتدار کشورمان می توانیم قدرت و ابراز وجود فردی خود را به نام ایرانی در جای جای جهان نشان دهد. بدون نفوذ ایران در بازی های سیاسی بین المللی و بی توجه به توانایی کشور نمی توان برای شکل دادن محیط منطقه ای امن و نفع رسان برای خود موفق شویم.

خلاصه کلام اینکه ایران یک هژمون در حال رشد منطقه‌ای است ولی اگر دولت ضربان نبض ملت را حفظ کرده باشد. ایران با وجود تمام مشکلات و فشارها و تحریم ها و سیاست بازی ها در حد قدرت مطلق منطقه ای نیست ولی قدرت منطقه‌ای متوسطی است که اگر ریسمان میان ملت و دولت از هم بگسلد، تمام تلاش کشور با تحمل این همه سختی به غیر از سوء تفاهم ‌های ناامید کننده چیزی نخواهد بود.

این نکته بسیار حائز اهمیت است که ریاست مجلس اواخر هفته گذشته در دیدار با اعضای شوراهای شهر و روستا تأکید کردند که “اگر موفقیت می خواهیم، باید به مردم تکیه کنیم. مردم ما عاقل و اهل تحلیل هستند و نباید با سیاست بازی، کارها را پیش برد.” تمامی مسئولان کشور در هر رده و رتبه و مقامی باید به این توجه کنند که مردم ولی نعمت قدرت و سیاست ورزی آنهاست. بدون ملت هیچ چرخی نمی تواند بچرخد. از این رو با مردم رو راست باشید، همه چیز را صادقانه بیان کنید و تصور نکنید که مردم قدرت تحلیل و تجسم و درک ندارند. عصر حاضر ایجاباً همه را مطلع، آگاه، کاردان، معتقد و تحلیل گر ساخته است. این ملت از نظام چیزی جز صداقت نمی خواهد. اگر یک گام به سوی ملت برداشته شود، انتخابات که سهل است، تا قله کوه قاف نیز صعود می کنند!

نگذارید این همه سرمایه که برای تأثیرگذاری بر تحولات منطقه ای صرف شده، خون هایی که هزینه شده به سهولت بخاطر خودبرتر بینی عده ای، خودی و بیگانه سازی نهاد و ارگانی، انگشت بر رگ حساسیت مردم نهادن برخی، از بین برود. ایران با تمام مشکلات خود به دستاوردهای مطلوبی رسیده است که باید به ملت ارمغان داده شود. بعضا قهر و عصیان ملت به خاطر وضعیت فعلی نیست. به دلیل عدم شناخت دلایل سوق یافتن به این وضعیت است. نگران امروزش نیست، بلکه واهمه آینده دارد. محدویت های کنونی را می تواند تحمل کند ولی دوام محدودیت ها را نمی تواند درک کند. به این حقایق توجه شود که سعادت در آن است.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.