آیا جامعه ایرانی پویاست یا ناامید کننده؟

عصرآزادی آنلاین/ دکتر قدیر گلکاریان، مدرس روابط بین الملل Near East University

چندی است در داخل و خارج از ایران در بین مردم چنین سئوالی مطرح است که رخت امید از ایران بر بسته و دیگر آینده ای روشن و افقی امیدوار کننده در برابر ایران وجود ندارد. به تبع آن هر ایرانی هم هر چه میکند و تصمیم میگیرد، ناشی از همین شرایط و طرز فکری است که چون موریانه بر پیکره جامعه افتاده است.

در حالی که این جملات را می خوانید، شاید پیش خود بگویید که هر کسی چنین ادعایی کرده، درست می گوید. چون گرانی کمر مردم را خم کرده است. امکان برنامه ریزی برای حداقل یکسال آینده به دلیل وجود تورم مقدور نیست. بیکاری جوانان ما را عاصی و پرخاشگر کرده است. نسل جوان مطبع ارزشهای گذشتگان نیست و خودسرانه تصمیم میگیرد. رابطه معاشرتی نسل جدید با والدین خود گسسته شده است و دوستان و هم پالکیها برای جوانان بیش از هر کسی اهمیت دارد. نسل جدید به زندگی روزانه بیش از زندگی سازی برای آینده می اندیشد، اعتیاد دمار از جامعه در آورده است و … دهها نمونه از این شکایتها!

حال بیاییم، از دیدگاه اجتماعی و پیروش، رابطه جامعه با سیاست را با همدیگر از دیدگاه علمی بررسی کرده و ببینیم آیا واقعاً درد جامعه تا به این حد شدید بوده و جامعه ایرانی در حال انفجار برای تولدی دیگر است یا اینکه جامعه خط سیر عادی خود را ادامه میدهد و یک جامعه پویاست.

برای درک این موارد میخواهم با شما در رابطه با اینکه یک جامعه پویا چه ویزگیهایی دارد و آیا جامعه کنونی ایران به راستی در قهقهرای تاریخی قرار دارد یا اینکه جامعه ای پویاست، با شما درد دل کنم. قبل از هر چیز باید به این توجه داشته باشیم که اساسی ترین عنصر یک جامعه (هم ایستا و هم پویا) افراد جامعه هستند. یعنی هر فردی در جامعه خود با هر صنف و مسلک و مرامی به عنوان سنگ بنای اساسی جامعه محسوب میشود. چرا که انسان است که میتواند با تکیه بر هوش و اراده خود و با درک محور هویت و تعریف دهی به آن، ویژگیهای خود و جامعه اش را بیان دارد. از این رو اگر جامعه در حال حرکت مداوم یا توالی مراحل باشد، میتوان گفت که آن جامعه بر حسب شرایط موجود در حال پویایی است.

بنده هم با مشکلاتی که در بالا ذکر کردم که در جامعه دهان به دهان نقل میشود، همدرد هستم و انکار نمی کنم. ولی مجموعه این شرایط ناخوشایند را وجه المعامله برای تشریح و توضیح جامعه قرار دهیم، بی انصافی کرده ایم. جامعه هلند بیشتر از ما معتاد قانونی داشته و حتی همجنس گرایی رواج دارد. فحوش و بی بند و باری در ایالتهای شیکاگو، تگزاس و سایر ایالتهای آمریکا از ایران بیشتر است. وجود هولیگانها در خیابانهای لندن و پاریس بیش از میدان انقلاب تهران و یا سایر شهرهاست. عدم رعایت قانون توسط برخی در مسکو، آلمان، بلغارستان، جمهوری چک و مانند اینها بیشتر از جامعه ماست. ولی آیا آنها را محکوم به جوامع بدبخت و ناامید کننده می کنیم؟ یقیناً اینطور نیست و حتی الگوی مهاجرتی خود قرار می دهیم.

حال با این تعریف بهتر است ویژگی یک جامعه پویا را بشناسیم. جامعه ای که در حال تغییر باشد و نه تنها در شرایط اجتماعی و زیستی، بلکه در آداب و رسوم، سنتهای موجود و باورها پیوسته جلوه های تغییراتی را در رفتار، گفتار و کنشها نشان دهد، آن جامعه پویا محسوب میشود. جامعه پویا به هر شکل ممکنی سعی دارد تغییر ماهیتی در سنتها داشته باشد و از شرایط گذشته به سمت مدرن برود. پویایی اجتماعی ممکن است حتی اعتقادات، دین، گرایشها، واقعیات تاریخی را که تا به امروز برایش اهمیت داشت، رنگ باخته تلقی کرده و به چالش بکشاند.

گیدنز در مباحث اجتماعی- سیاسی به این امر اشاره می کند که دنیای کنونی به ویژه بعد از حاکمیت دنیای ارتباطات پیوسته در حال پوست اندازی است. از این رو در عصر مدرنیته نباید نگاهی شبیه به دهه های گذشته به جامعه داشت. جامعه مدرنیته در نتیجه تعامل بسیاری از نهادها شکل میگیرد و هر سطحی که توسط نظریه پردازان و یا مدیران اداره جوامع تعیین میشود، نقشی ایفاء می کند. بنابراین، مدرنیته دارای عرصه ای است که از چهار بعد نهادی تحت تأثیر قرار می گیرد. این چهار بعد عبارتند از سیستم اقتصاد آزاد، صنعت گرایی و رغبت به برخورداری از تکنولوژی، نظارت سیستماتیک دولت و در نهایت تمایل به برخورداری از قدرت نظامی برتر.

با این حساب، مشخص است که اگر در جامعه خودمان تغییراتی را نسبت به دهه های قبل حس می کنیم ولو این تغییرات در بین دو دهه متفاوت بوده باشد، باید بپذیریم که جامعه در مسیر پویایی است و پویایی اجتماعی ایجاب می کند که به مطالعه رفتارهای فردی و گروهی و قومی توجه داشت و از تعاملات تک تک اعضای جامعه و همچنین روابط بین تعاملات فردی با کل جامعه و رفتار فردی در سطح گروهی (شهری و روستایی) به نتایج لازم برای تعیین سیاستهای راهبردی رسید.

جامعه ایرانی با تمام توصیفاتی که ارائه کردم به هیچوجه به سمت عقبگرد و یا قهقراء نمی رود. بلکه بسیار پویا و در حال شکافتن پوسته خودش است. زیرا چهار ویژگی عمده و کلیدی عصر مدرنیته را دارد. این چهار اصل که عبارتند از ظهور ابعاد جدید علم و تفکر عقلانی- صنعتی شدن جامعه-  رشد شهرنشینی- تجمل گرایی و داشتن مدارک و مدارج بالا.

آیا این ویژگیها را در کشور نداریم؟ آیا جامعه ما برای برخورداری از امکانات بیشتر برای رفع نیازهای تجملی تمام همت و غیرت خود را صرف نمی کند؟ مهاجرتهای متعدد در رده های متفاوت سنی و شغلی نشان از تفکر عقلانی نیست؟ تلاش برای دستیابی بالاترین امکانات مالی و وام بانکی برای برخورداری از بهترین امکانات صنعتی جهت رقابت در عرصه بازار در جامعه ما وجود ندارد؟

پس اگر پاسختان مثبت است، نباید از جامعه ایرانی ناامید بود. ایران و ایرانی پویاست و مسیر طبیعی خود را طی می کند. تنها مشکل در عدم مدیریت و همگامی عوامل مختلف اعم از قانون، فناوری، ساختار شناسی جامعه، فرهنگ شناسی به روز، نبود سیستم روشن در طبقه بندی گرایشات و تمایلات اجتماعی و فقدان سیستم آموزش پیشرفته برای هدایت و راهبری موتور دینامیک جامعه است.

جوامع مدرن به طور فزاینده ای با پیچیدگی خود قابل شناسیایی هستند. رشد گسترده ای در محصولات مصرفی وجود دارد. جامعه مدرن بیش از هر چیز دیگری به جامعه مصرف کننده بدل میشود. تعداد کافه ها، مراکز خرید و فروش، تنوع محصولات از یک کالا به وفور قابل تشخیص است. مصرف گرایی منجر به سبکهای زندگی متنوع میشود. در این روند احساس میشود که اعتقادات و دین از بین میرود. سنتها به چالش کشیده میشوند. حال آنکه به هیچ وجه اینطور نیست. زیرا جامعه زمانی بر توسعه گام می گذارد که در آن هویت خودش را بر توسعه فرهنگی بنا کرده باشد. سه جزء اصلی همانند (1) مجموعه هنجارها، ارزشها، باورها و نگرشهای مشترک (2) آثار هنری سمعی و بصری ایجاد شده و استفاده از آن (3) احترام به گرایشات و رویکردهای اعضای تشکیل دهنده جامعه میتوانند هویت جامعه مدرن را بسازند.

باید باور کنیم و بپذیریم که جامعه ایرانی در چرخه مدرنیته پیش می رود و این جامعه نیز به مانند سایر جوامع مبتنی بر تمایز نقشهای اجتماعی است. در جامعه ایرانی، افراد در نقشهای اجتماعی متفاوت و با طرفیتهای مختلف عمل می کنند که اینها سرمایه است. این سرمایه زمانی سودآور و بهره ور است که افراد به طور جمعی هنجارها، باورها و شیوه های موجود را به چالش بکشند و یا برای ایجاد ارزشها و حفظ هنجارها ی جدید تلاش کنند. این گونه است که تغییر اجتماعی به عنوان فرآیندی پویا با حضور طیفی از بازیگران مختلف (افراد جامعه، جنبشهای سیاسی- اجتماعی، سازمانهای غیر انتفاعی و غیر دولتی، ارگانها و سازمانهای دولتی) شکل میگیرد.

مخلص کلام اینکه، من بنوبه خودم از جامعه ایران در شرایط کنونی به هیچوجه ناامید نیستم. این جامعه دچار تغییرات اجتماعی شده است. این تغییرات پویایی آن را ثابت می کند. اما اگر دولت مطالعات اجتماعی را در زمینه درک جامعه، درک شرایط اقتصادی، اهمیت دهی به سیستمها و گرایشات سیاسی، تعامل و تسامح با باورهای فرهنگی- ارزشی و رویکردی داشته باشد، همین همگامی خواهد توانست بسیاری از خاستگاههای اقشار جامعه را از نظر حقوق کارگران، حقوق مدنی، حقوق زنان، حقوق جوانان و … را پاسخگو باشد؛ آن هم بدون آنکه نیاز به تصویب قانون و تبصره بوده باشد.

به نظر بنده، نیاز امروز مدیران دولتی این است که نگاهی از زاویه جامعه شناسی پویا در شناخت رویکردی جامعه داشته باشند. بیهوده بر سنتها و ارزشهای گذشته ولو یک دهه قبل تأکید و تعصب نشان ندهند و به روز شوند. در این حالت تأثیرات نیروهای اجتماعی موجود و فعال در نظام اجتماعی و فرهنگی ایران بر سیستمهای شخصیتی افراد اثر کرده و اشکال مختلف سازمان دهی از طریق التیام کینه و نفرتها، قهر و کدورتها و تربیت اولیه و ثانویه را صورت عینی خواهد بخشید.

این جامعه نه تنها برای یکایک جامعه ایرانی که برای نظام ایران موهبتی ارزنده است. کافیست در گذشته نمانیم و در مسیر حرکت جامعه رو به مدرنیزم بیندیشیم و گام برداریم. یقین داشته باشیم که همگان در این برهه و مسیر متنفع خواهیم شد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.