فرهنگ کار؛ پیش نیاز شغل و درآمد پایدار

عصرآزادی آنلاین/ دکتر میلاد محقق

روزگاری که ما در حال سپری کردن آن هستیم شاهد آنیم که همه جوامع بشری و ممالک جهان با سرعت بالا برای دستیابی به توسعه و پیشرفت تلاش می‌کنند و در این راه همه منابع و ابزارهای ممکن را بکار گرفته اند تا از جریان رو به رشد بین المللی و جهانی عقب نمانند.

پرداختن به توسعه و پیشرفت نیازمند شناخت دقیق از مجموعه دانشها، بینشها و روشها است تا در مسیر رسیدن به اهداف، از کمترین اشتباهات نیز دور شویم و بهترین نتایج را بدست آوریم و خیلی طبیعی است که برای این منظور باید افراد دانا، توانا و کارآمد شناسایی، جذب و بکار گرفته شوند.

اما در اینجا یک نکته بسیار مهم به نظر میرسد که در برخی کشورها و از جمله در کشور ما کمتر به آن اهمیت داده میشود و آن نکته؛ “فرهنگ کار” است.

فرهنگ کار چیست و چرا باید به آن اهمیت داد و در صورت اهمیت ندادن به آن چه اتفاقی خواهد افتاد؟

مجموعه ارزشها، نگرشها، عادتها، رفتارها و قوانین و مقررات رسمی و غیررسمی فردی و گروهی که در یک سازمان یا محیط کاری پدید می آید و ممکن است بطور آشکار یا پنهان باشد اما نقش مهمی در تعیین رفتار و همکاری افراد در محیط های کاری دارد، فرهنگ کار را شکل میدهند.

البته فرهنگ کار شامل عناصر متنوعی میشود که به ماهیت سازمانی و مفهوم کار در جوامع مختلف خاصیت می بخشند و این عناصر شامل سبک های رهبری و مدیریتی، میزان خلاقیت، تعهد به سازمان، روابط بین همکاران و میزان تجربه و توانمندیهای شغلی افراد است.

حال باید دید که فرهنگ کار چه ارتباطی با شغل و درآمد پایدار دارد و چرا باید بعنوان یک پیشنیاز در این رابطه دیده شود؟

برای پاسخگویی به این پرسش نیز نیازمند تعریف درست از شغل و درآمد پایدار هستیم که بطور معمول برداشتهای مختلفی از آنها در جامعه وجود دارد.

بیشتر افراد جامعه شغل پایدار را شغلی می دانند که در طولانی مدت فرد را مشغول خود سازد اما به نظر نگارنده، “شغل پایدار” به شغلی باید گفت که متناسب با روحیات و توانمندیهای فرد شاغل باشد یعنی هر فرد باید شغلی را انتخاب کند که با روحیه و توانمندی او سازگاری داشته باشد.

برخی افراد وارد مشاغلی میشوند که توانمدی انجام امورات آن را دارند اما با روحیه آنان سازگاری ندارد و بالعکس؛ مواردی هم وجود دارد که فرد با روحیه عالی وارد یک فضای شغلی میشود اما توانایی انجام آن کار را ندارد که در هر دو حالت شغل خود را از دست میدهد و به همین دلیل آن شغل، شغل پایدار محسوب نمیشود.

و اما “درآمد پایدار” را چگونه باید به تعریف رساند؟

شاید از دید دیگران درآمد پایدار به درآمدی گفته شود که همیشگی باشد و در مواردی قطع نشود اما من بر این باور هستم که درآمدی را باید پایدار محسوب کرد که با سبد هزینهی فرد شاغل تناسب داشته باشد و بتواند هزینههای اساسی زندگی او را پوشش دهد.

اگر افراد جامعه؛ دارای شغل و درآمد پایدار با تعاریفی که من ارائه دادهام باشند بطور خودکار؛ ضریب امنیت فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در جامعه افزایش خواهد یافت و در غیر اینصورت، همه اقدامات برای ایجاد و برقراری امنیت به هدر خواهد رفت.

حال چرا باید فرهنگ کار را برای داشتن شغل و درآمد پایدار یک پیش نیاز بدانیم و برای الگوسازی فرهنگ کار، تلاش و کوشش داشته باشیم؟

در همه ی حوزه های کاری؛ ما شاهد روابط مابین منابع انسانی یعنی کارگران و کارمندان با کارفرمایان و مدیران هستیم و هرگاه روابط بین این دو قشر در شرایط مطلوبی قرار گیرد ما در زمینه شغل و درآمد پایدار مشکلی نخواهیم داشت اما اگر این روابط دچار بحران شود، مشکلات یکی پس از دیگری پدیدار خواهد شد که یکی از دلایل اصلی این موضوع نبود فرهنگ کار است.

همه ی عناصری که در ایجاد و برقراری روابط مثبت و سازنده بین این دو قشر موثر هستند را میتوان از مولفههای اصلی فرهنگ کار دانست و اگر این عناصر به درک متقابل نرسیده باشد، وقوع بحران حتمی خواهد بود.

بعنوان مثال اگر مدیران نتوانند بهداشت روحی و روانی محیط کار را در سطح قابل قبولی نگهدارند، نشاط از منابع انسانی گرفته میشود و به خاطر فقدان روحیه برای انجام کار، بهرهوری کاهش خواهد یافت و یا در باره میزان مشارکت منابع انسانی در انتخاب دانشها، بینشها و روشها با مدیران و تقسیم عادلانه سود  و نتایج کار گروهی در مجموعههای کاری مابین این دو قشر، اگر ساز و کارهای درستتری بکار گرفته نشود، در کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت باعث بروز بحران در روابط کاری و سازمانی خواهد شد.

اهمیت بخشیدن به فرهنگ کار به منظور ایجاد و برقراری شغل و درآمد پایدار برای افراد جامعه را باید از پایه مورد توجه قرار داد و این ضرورت وجود دارد که در مراحل شناسایی، جذب، آموزش و بکارگیری منابع انسانی برای مجموعههای کاری میبایستی موازین و مقررات علمی و تخصصی بکار گرفته شود.

اکنون شاهد آن هستیم که در بسیاری از محیط های کاری، میل و رغبت برای انجام کار به گونه ای که مورد انتظار آن مجموعه است وجود ندارد و این مسئله باعث شده تا نتایج حاصله از فعالیت منابع انسانی، برای کارفرمایان و مدیران رضایت بخش نباشد  و در برخی از بنگاههای اقتصادی، صنعتی و بازرگانی و همچنین دیگر محیط های کاری، تمایل به جذب و بکارگیری از اتباع خارجی افزایش یافته است که این خود نتایج ناگوار دیگری را به دنبال خواهد داشت.

خسارتهایی که جامعه بواسطه نبود فرهنگ کار درست و اصولی متحمل میشود بیشمار است و در پارهای از موارد باعث فروپاشی اجتماعی نیز میگردد که نمونههای زیادی از آن را در سطح جهان سراغ داریم.

ساختارهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در یک کشور باید به گونه ای باشد که فرهنگ کار را برای فراهم سازی زمینه های لازم جهت برخورداری و بهره مندی افراد جامعه از شغل و درآمد پایدار، بوجود آورد و در این راه  مدیران ارشد کشور نقش چشمگیری دارند تا با اتخاذ سیاست های درست تر، مشارکت همگان را بدست آورند.

برای بکارگیری از اصول و مبانی درست و منطقی مربوط به الگوسازی فرهنگ کار و داشتن شغل و درآمد پایدار جهت افزایش بهرهوری در همه ی مجموعه های کاری، لازم است تا همه ی دستگاههای زیرمجموعه قوای سه گانه دست بکار شوند و هرآنچه ضرورت دارد را برنامه ریزی و اجرا کنند تا در پناه فرهنگ کار و شغل و درآمد پایدار؛ به امنیت کامل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در داخل و خارج از کشور دست یابیم.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.