جنجال بر سر توافق نامه همکاری استراتژیک چین و ایران! چرا؟

به گزارش عصر آزادی آنلاین / دکتر گلکاریان, همانطور که می دانیم در هفتم فروردین خبر امضای توافق نامه همکاری راهبردی 25 سال میان ایران و چین با اهداف چند ماهیتی از اخبار رسمی کشور به اطلاع رسید. علی رغم هیاهوی پیرامون این قرارداد 25 ساله ، جزئیات آن سوژه اصلی جنجال بود که رسانه های خارجی به ویژه فارسی زبان چنان بر طبل بی اعتمادی کوبیدند که انگار بر سر ملت کلاهی به گشادی تمام ایران رفته است و مسئولان کشور بدون در نظر گرفتن موجودیت ملی دست به امضای این قضیه زده اند. اما بهتر است در همین سطر مرا متهم به جانبداری نکرده و همگام شوید تا بدانیم دلیل این همه سر و صدا چه بوده است؟

آن طور که وزیر امور خارجه و رئیس جمهور کشورمان مدعی شدند، این توافق نامه همکاری استراتژیک 25 سال برای رفع بسیاری از مسائل اقتصادی در میان تحریمهای فلج کننده ایالات متحده علیه ایران بوده است. همین توجیه خود زمینه ساز شایعاتی شد که گویا ایران به دلیل درماندگی از مقابله با تحریمهای آمریکایی خود را در آغوش چشم بادامیهای موذی انداخته اند.

اما آنچه در ماهیت این توافقنامه و مشارکت راهبردی وجود دارد باید آن را سندی جامع در نظر گرفت که علاوه از فعالیتهای مختلف اقتصادی از نفت و معدن گرفته تا ارتقا و رشد فعالیتهای صنعتی در ایران و همکاریهای حمل و نقل و کشاورزی و فرهنگی و حتی فناوریهای مربوط به هوا و فضا را شامل می شود. این معامله همچنین از مبادلات گردشگری و فرهنگی پشتیبانی می کند و باید گفت که این سند در پنجاهمین سالگرد برقراری روابط دیپلماتیک بین چین و ایران به امضاء رسیده است. پس ارتباط میان دو کشور مربوط به امروز و دیروز نیست و مصادف شدن آن با چنین سالگردی خود مفهوم زیادی داشته و همچنین ابعاد زیادی را شامل میشود که تنها به مسایل اقتصادی مربوط نمیشود. متأسفانه چون دولت فعلی برای رفع اتهامات از خود در رابطه با بی مدیریتی در امور اقتصادی همیشه سعی می کند تمامی گامهای لازم را نکته امیدی در حل مشکلات بیان کند، بدون توجه به سایر مسایل خود گودال جنجالی را حفر می کند که پساب رسانه های معاند و اغفال کننده ملت به آنجا سرازیر شود.

از آنجا که دکتر ظریف، وزیر امور خارجه ایران و وانگ یی، همتای چینی، در مراسم توجیهی و کنفرانس خبری از توافق نامه تجلیل به عمل آوردند، خود بیانگر این است که اهمیت توافق نامه بسی زیاد است ولی عدم ارائه جزئیات خود دلیل دیگری بر جنجال آفرینی شد. ناگفته نماند که وانگ، وزیر خارجه چین سفر خود به تهران را به موازات تور خاورمیانه ای خود به شش کشور انجام داده و توافق نامه مذکور را به امضاء رساند. وی پیش از سفر به تهران، توقفی در عربستان سعودی، ترکیه، امارات متحده عربی ، بحرین و عمان داشته است. چرا توافق نامه هایی که با آن کشورها در تاریخهای نه چندان دور در این زمینه داشته، اینقدر جنجال برانگیز نبوده و حتی عدم افشای محتویات توافق نامه در آن کشورها نیز گناه نابخشودنی محسوب نگردیده ولی برای ایران اتهامی سخت به شمار رفته است؟

باید گفت که در اصول دیپلماسی، نکته ای وجود دارد که دست اندرکاران امور سیاست و روابط بین الملل به خوبی از آن اطلاع دارند؛ اینکه رقابتهای راهبردی همیشه فاش شدنی نیستند. عین این می ماند که شما قصد غلبه بر رقیب خود را دارید ولی قبلا اطلاع میدهید که فلان فن را بکار خواهید برد. طبیعتاً چنین کاری را باید همسان با بهل و سفاهت دانست.

آنچه باید بدان اشاره شود این است که این توافق اولین بار است که ایران با یک قدرت بزرگ جهانی و به مدت طولانی امضا می کند. در سال 2001 ، ایران و روسیه یک توافق نامه همکاری 10 ساله امضا کردند که عمدتاً در زمینه هسته ای بود و با دو بار تمدید پنج ساله به 20 سال افزایش یافت.

قبل از مراسم امضای توافق نامه، وزیر امور خارجه با حسن روحانی و نماینده ویژه ایران در پیگیری مسایل که از سوی مقام رهبری بر عهده علی لاریجانی گذاشته شده و انتخاب وی نیز با توصیه وزیر امور خارجه کشورمان بوده است، دیدار کرد. براساس آنچه وانگ یی به طور خلاصه به روحانی بیان کرد، نشانگر اهمیت این توافق نامه است. وی گفت که “مهم نیست که اوضاع جهان چگونه تغییر کند. تمایل چین برای توسعه روابط بین دو کشور تغییر نخواهد کرد… برنامه همکاری جامع امضا شده یک برنامه کلی را برای ارتقای مشارکت استراتژیک جامع چین و ایران تنظیم می کند.”

وانگ همچنین اظهار نظرهای واضحی درباره “تحریم های یک جانبه غیر معقول علیه ایران” و “عواقب شر دخالت خارجی در اوضاع منطقه ای” اشاره های واضحی به سیاستهای تک جانبه گرایی  ایالات متحده در قبال ایران داشت. البته وزیر امور خارجه آمریکا نیز روز چهارشنبه گذشته ضمن ارزیابی این توافق نامه که نخواست توضیحات زیادی به خبرنگاران بدهد، به صراحت اعلام کرد که ایالات متحده از این توافق اطلاع داشته ولی برای نفوذ خود در خاورمیانه و شرق آسیا از هیچ کوشش سازنده ای فروگذار نخواهد کرد. این جمله نشان میدهد که گام برداشته شده در راستای توافق راهبردی با چین سیاسیون ایالات متحده را بر این داشته که از کلمه “کوشش سازنده” استفاده کند نه گامهای تخریبی و یا تهدیدآمیز!

همانطور که بیان شد این توافق نامه سندی است عمیق، راهبردی، چند لایه و بسیار قوی که زمینه آن در سفر رئیس جمهور چین، شی جین پینگ به تهران در سال 2016 و دیدارش با مقام رهبری فراهم آمده است. اما توافقنامه برنامه ریزی شده در تابستان سال گذشته هنگامی که پیش نویس پیش بینی شده معامله به بیرون درز کرد، مورد بررسی دقیق قرار گرفت. بر اساس این سند راهبردی چین ادعا می کند در ازای دسترسی به بندرها و جزایر ایران برای قرار دادن کشور ایران در مسیر یک جاده یک کمربند(جاده ابریشم جدید) دسترسی استراتژیک ترانزیتی را از شرق تا قلب اروپا فراهم بیاورد. به همین منظور در نخستین طرح 5 ساله آماده سرمایه گذاری 400 میلیارد دلاری در ایران است. متأسفانه نه تنها رسانه های خارجی که برخی نشریات و یا مدیران جراید و کارشناسان نیز بدون توجه به این قضیه که هنوز سند کلی است و جزییاتی از آن تهیه نشده و مستلزم کارشناسی و تشکیل کمیسیونهای تخصصی در همه زمینه و همکاری کارگروهی است تا جزییات شکل گیرد، این سند را همسان قرارداد ترکمنچای و حتی آن را مشابه قرارداد 1919 با انگلیس قلمداد کرده اند. باید گفت که کلمه استعماری اصلاً مفهوم دنیای پلورال و چند جانبه گرایی نبوده و سنخیت ندارد. دوم اینکه قراردادهای ترکمنچای و یا 1919 با انگلیس در زمان اشغال ایران و واماندگی امضاء شده است. آیا امروز ایران در چنین شرایطی است؟ اگر تحریمها وجود دارد، اگر از دنیا منزوی شده ایم و اگر به بن بست در تمامی موارد اجتماعی، سیاسی، اقتصادی رسیده ایم، ناشی از بی مدیریتی مسئولان است نه از اشغال شدن و یا واماندگی ایران که به آغوش چین بیفتد.

مکانیزم اجرایی و یا ضمانت اجرایی و موثر این توافق نامه با تمام تفاصیل مستلزم خردپیشگی و دور اندیشی مسئولان ایران است. اگر برجام حل نشود و حداقل قانون اف ای تی اف به تصویب نرسد، هیچ پدر مرده ای از چین چه در بخش دولتی و چه در بخش خصوصی قادر به بازکردن ال سی بانکی برای سرمایه گذاری نخواهد بود. پس این همه جنجال نشان میدهد که این سند راهبردی به نفع ایران است و ایران میتواند با اتکا به مفاد آن و همکاری سلسله کشورهای اقماری در اجرای چند جانبه گرایی از گزند تحریمها، تهدیدها و جنگها دور شود. به همین خاطر این همه تبلیغ میشود تا اهمیت این توافق نامه در شائبه بماند و به نتیجه نرسد و دستهایی هم در ایران باز مانع تراشی در برابر برجام و یا قانون منع پولشویی می کنند.

توافق موجود بر بهره گیری از پتانسیل های همکاری اقتصادی و فرهنگی و ترسیم دوره طولانی برای همکاری متمرکز است. هنوز این توافق نامه نه شامل قراردادهای متنوع و اهداف کمی و خاصی است و نه شخص ثالثی را هدف قرار می دهد. نه تخفیف ویژه دادن به فروش نفت است و نه چیز دیگر و تمام اینها حاصل مخیلات بیمارگونه افرادی است که به هر عنوان نمی خواهند این کشور روی سعات را ببیند. مخالفت محض با نظام جمهوری اسلامی چشم این افراد را چنان کور ساخته که حتی به منافع همه جانبه هم چشم پوشیده اند. این توافق نامه چه با جمهوری اسلامی و چه با نظام دیگری به نفع کشور و ملت است و یک چارچوب کلی برای همکاری های چین و ایران را فراهم می کند.

این توافق نامه در شرایط کنونی تنها پوسته ای از یک معامله بزرگ است. باید در داخل سیاستهایی به تصویب و اجرا برسد که بتواند زمینه سرازیر شدن سرمایه گذاریها را فراهم بیاورد. اگر تنها در یک بخش که سرمایه گذاری برای تکمیل پروژه های نیمه تمام است، آغاز شود، باعث خواهد شد زمینه اشتغال فراهم آید. سطح رفاه برای شاغلین جدید مهیا شود و سفره مردم به شرایط مناسب برسد. در مدت زمان طولانی مطلوبتر شود. این یک “سند آرزویی” است که “هیچ روشی برای اجرا، اهداف قابل اندازه گیری یا برنامه های خاص ارائه نمی دهد. آنچه موجب شده که از سند دفاع شود، زمینه های خاص همکاری و بسط آن است که قبلاً بوده و حالا فزونتر و کارآمدتر خواهد شد و با هنجارهای سیاسی ایران و چین و تعامل با یکدیگر در قدرت منطقه ای انطباق دارد.

فراموش نشود که سرمایه گذاری چین در ایران مقوله جدیدی نیست. چرا که چین داستان مشابهی را با عربستان سعودی و امارات داشته است. با عراق هم در حال تنظیم و اجراست. میزان سرمایه گذاری چین در شرایط کنونی در عربستان بالغ بر 30.6 میلیارد دلار و در امارات 29.5 میلیارد دلار است. حال آنکه در ایران تا به امروز 18.2 میلیارد دلار است. پس این همه جنجال نه از روی مقوله استعمار شدن که از جهت دیگری است. پکن و تهران منافع سیاسی را در توسعه روابط دو جانبه الزامی می دانند. اگر تنها به این نکته توجه شود که چین در چند سال اخیر توانست با کمک ماهواره های خود شبکه حاکمیت اطلاعاتی و نظارتی در فضا را که موسوم به پروژه BEIDOU است، به دست آورد که رقیب سرسختی در برابر حاکمیت GPS آمریکایی است و خواهد توانست امنیت اطلاعاتی و دسترسی به فضای کشورهای همکار با چین را از نظر اطلاعاتی پوشش دهد، آن زمان خواهیم فهمید که این توافق نامه در سایه همین همکاری فضای ایران را از هر نوع تهدید بری خواهد ساخت. نتایج واقعی از تعامل چین با تهران در راستای تقویت ایران در برابر رقبایش در خلیج فارس و خاورمیانه تا مدیترانه شرقی است. از طرفی اگر این توافق نامه عملی شود و به شرطی که شورای مصلحت نظام دور اندیشانه مسیر اجرایی را بگشاید، در تابستان امسال شاهد حضور و عضویت قطعی ایران در پیمان شانگهای خواهیم شد و همکاری طولانی مدت ایران- روسیه- چین- ترکیه و سایر کشورهای عضو شانگهای و مسیر کریدور شمال جنوب خواهد توانست افق بسیار روشن اعتباری و عافیت و سعادت برای ایران و ایرانیان فراهم بیاورد.

شیطان، مثل همیشه در صدد یافتن جزییاتی است که اذهان را مشوش سازد. ولی وظیفه من و توی ایرانی این است که به شرایط امروزی خود فکر نکرده و آینده فرزندانمان را مهم بدانیم.

 

نظرات طرح شده در این یادداشت، الزاماً بازتاب دیدگاه عصرآزادی آنلاین نیست.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.