چرایی کش و قوس در مذاکرات هسته ای!

عصر آزادی آنلاین/ دکتر قدیر گلکاریان

دور هفتم مذاکرات هسته ای هم در وین در زیر چتر رسانه ای ادامه دارد. گاهی خبرهای امیدوار کننده، زمانی سیگنالهای بیم دهنده به دست میرسد. طبیعتاً آنچه از درون اتاق مذاکرات حاصل میشود، به دلایل متعدد و هماهنگیهای مشترک و متقابل، جزییات به بیرون درز نمی کند و نکته نظرات خبرنگاران و تحلیل گران سیاسی پیرامون مذاکرات هسته ای است که خبرساز شده و تشتت خاطر را ایجاد می کند. لذا نمیتوان به درستی به ماهیت سرتیترهای خبری اعتماد کرد و باید منتظر بود تا از سوی مقامات دو طرف، طی صدور بیانیه و یا مصاحبه مطبوعاتی رسمی، نتیجه مذاکرات به دست آید.

طبیعتاً در این میان هستند فرصت طلبانی که از این شرایط برای تثبیت سیاستها و اهداف انحصاری خودشان استفاده می کنند و با بازار سرمایه به خوبی بازی کرده و شرایط ناهنجار روانی را بر اقتصاد کشور وارد می کنند. لذا درایت و هشیاری مردم است که میتواند از تأثیرات زیاد و منفی این نوع اقدامات جلوگیری کند.

آنچه معلوم است اینکه، اصرار طرف مقابل و کشورهای اروپایی به پایداری برجام از آنجایی است که ایران در شرایط کنونی به درجه ای از گامهای بازدارنده ای رسیده است که مجبور هستند تا کار به جاهای باریکتری نکشیده، با تهران به توافق عملی برسند. از زمانی که ترامپ از توافق هسته ای خارج شد، کشورهای غربی به این تصور رسیده اند که چاره ای ندارند و شاید به احتمال زیاد مجبور باشند یاد بگیرند که چگونه با ایران هسته ای زندگی کنند!

تصمیم غیر منطقی (بنابه به اظهار غالب سیاستمداران غربی) دونالد ترامپ در سال 2018 برای خروج از توافق هسته ای با ایران یکی از فاجعه بارترین اشتباه محاسباتی سیاست خارجی ایالات متحده بود که رخ داد. اگر حمله به عراق در سال 2003 را خطای محاسباتی در نظر بگیریم، این تصمیم اشتباه تر از تصمیم حمله به عراق محسوب می شود. چرایی این نتیجه گیری را در تحلیلهای بنیاد ویلسون و یا اتاق فکر کارنگی میتوان دریافت که معتقدند بعد از توافق یک طرفه ای که ترامپ با طالبان منعقد کرد و اکنون جو بایدن مجبور به اجرا شده و شرایطی را فراهم ساخته که دست ایران را بالاتر نگهداشته است.

همانطور که میدانیم بر اساس توافق هسته ای 2015، ایران 97% از سوخت هسته ای خود را کنار گذاشت و غنی سازی اورانیوم را تا خلوص 3.67% محدود کرد. این از نظر کارشناسان هسته ای غربی “شکست” اهداف ایران برای تولید مواد کافی جهت ساخت سلاح هسته ای برشمرده میشد و فاصله امکان مجدد برای تولید سلاح هسته ای را به بیش از یک سال به تأخیر انداخت. هر چند ایران به دفعات مدعی است که در صدد تولید سلاح هسته ای نیست.

خروج ترامپ و عدم انجام تعهد طرفین اروپایی به مفاد برجام موجب شد که کشورمان بار دیگر برنامه هسته ای خود را احیا کند. در گزارش آژانس بین‌المللی انرژی اتمی آمده است که ایران 12 برابر میزان مجاز اورانیوم غنی‌ شده طبق توافق هسته‌ای را در دسترس دارد. همچنین توانایی آن را یافته که اورانیوم را با خلوص 60% غنی‌سازی کند که کمتر از 90% مورد نیاز برای ساخت سلاح‌های هسته‌ای است. از سوی دیگر امکان دسترسی ایران به تولید سلاح هسته ای نیز به محدوده زمانی سه هفته کاهش یافته است. هر چند ایران دست به ساخت کلاهک‌های لازم برای سلاح هسته ای نزده و مستنداتی هم نیست و به درستی هم در صدد فراهم ساختن آن نمی باشد؛ اما همین روند به شیوه ای ماهرانه و مقتدرانه توانسته است، مکانیزم بازدارنده در برابر کشورهای اروپایی (4+1) و ایالات متحده باشد. از این رو درج و پخش اخبار مربوط به شکست مذاکرات و به بن بست رسیدن ایران در اهدافش را باید تصورات واهی تلقی کرد. ایران نسبت به سال 2018 خیلی جلوتر از شرایطی رسیده که بتوانند غیر از سازش گامی بردارند. زیرا هر گام خطاآمیز برابر است با فوران آتشفشان شوم نابودی اقتصادی- سیاسی- امنیتی برای منطقه و جهان!

حتی مقامات امنیتی سابق اسرائیل، که اکثر آنها مخالف توافق هسته ای باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا بودند، اکنون اذعان میدارند که خروج از آن نتیجه معکوس داشته است. موشه یعلون، وزیر دفاع سابق بنیامین نتانیاهو، ماه گذشته در اظهار نظری گفته بود: “با نگاهی به سیاست دهه گذشته در قبال ایران، اشتباه اصلی دولت آمریکا، خروج از توافق برجام بود.” (به نقل از سایت سایپروس میل بتاریخ 2 نوامبر 2021)

تامیر پاردو، مدیر سابق موساد، این خروج را یک “تراژدی” توصیف کرده است. ژنرال بازنشسته اسحاق بن اسرائیل، رئیس آژانس فضایی اسرائیل، تلاش های نتانیاهو برای متقاعد کردن دولت ترامپ برای خروج از توافق هسته ای را بدترین اشتباه استراتژیک در تاریخ اسرائیل خواند. (همان منبع)

بنابراین تهدید به امکانات هسته ای ایران از سوی رژیم صهیونیستی تنها ایجاد شرایط روانی برای به شکست کشاندن مذاکرات است. زیرا اگر اسرائیل به درستی قدرت آن را میداشت که اقدامی خشونت آمیز علیه ایران بکند، تا به امروز تعللی در وارد کردن خسارت به کشورمان بخرج نمی داد.

دولت بایدن به حقیقت در صدد احیای توافق هسته ای است. یقین بدانیم که مذاکرات وین دیر یا زود سرانجام به نتیجه خواهد رسید. شرایط کنونی ایران به درجه ای از اطمینان نسبی از برتری رسیده است که سعی دارد در طول مذاکرات به نتایج نه حداقل بلکه مطلوب برسد. هر چند آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا اخیراً بیان داشته است که “به نظر نمی‌رسد ایران در حال حاضر در انجام کارهای ضروری برای بازگشت به تعهدات جدی باشد.” ولی شرایط داخلی کشور و اهداف میان مدت و بلند مدت در سیاست خارجی موجب شده بسترسازی برای حل بحران هسته ای برای دولت سیزدهم امری اجتناب ناپذیر باشد.

اما نباید غافل بود که تحولات سیاسی بین المللی همیشه شرایط را آنطور که پیش بینی میشود، پشتیبانی نمی کند و به مثابه تغییرات و تحولات رخ داده، بارها اتفاق افتاده است که پیش فرضها دچار خدشه شده و یا اشتباه باشند. از این رو نباید از احتمال اینکه ایالات متحده و اسرائیل ممکن است به تصمیمی که مدت‌ها از آن واهمه داشته و دارند، بالاخره دست بکشند و اقدامی پیشگیرانه انجام ندهند. همیشه باید گوش بزنگ و رصد کننده شرایط بود.

شرایط فعلی ایران باعث شده است که تصمیم فیزیکی جبری و خشونت آمیز با ایران نداشته باشند. زیرا ایران کشوری است با 85 میلیون نفر جمعیت، بسیار وسیعتر و قویتر از عراق و افغانستان. لقمه ای نیست که به راحتی بلعیده شود. از سوی دیگر برنامه هسته‌ای ایران در حال حاضر بسیار پیشرفته‌تر از عراق یا سوریه است. ایران مانند عراق و سوریه نیست که رژیم صهیونیستی بتواند مانند سالهای 1981 و 2007 تأسیسات هسته‌ای مشکوک را بمباران کند.

برنامه هسته ای ایران در ده ها سایت مقاوم و به شدت کنترل شده پنهان و پراکنده است که توسط سیستم پیشرفته دفاع هوایی محافظت می شود. بدون دلیل نیست که سالهاست ایران در توسعه فناوری موشکی تلاش کرده و سرمایه گذاری می کند. تمام اینها در دفاع از کیان و دفاع از تمامیت ارضی و قدرت دفاعی کشور انجام گرفته است. هر چند مشکلات عدیده ای از این رویکرد دامنگیر کشور شده است. اما اگر این اهداف راهبردی انجام نمیشد، باید باور بکنیم که دیگر ایرانی نبود و قدرت مانور کنونی را نداشتیم.

از سوی دیگربه هیچوجه منطقی نیست که برخی از اطلاعات لازم در مورد توانمندی ایران در رابطه با برتری هسته ای و موشکی بیان شده و بخاطر پز دادن افشاء شود. اما این را برای اطمینان خاطر هموطنان باید عرض کنم که اگر فردا ایالات متحده و رژیم صهیونیستی با هم آوایی متحدانش و با استناد به تصمیم شورای امنیت بخواهند ایران را مورد حمله قرار دهند، نیازمند مهمات عظیمی حداقل به وزن و میزان 30000 پوندی هستند که هیچ کشوری چنین بمبی را نداشته و یا بمب افکنهای آمریکایی همچون B-2 یا B-52 قابلیت حمل و پرتاب آن را ندارند.

لذا شایسته و بایسته است که شهروندان ایرانی تحت تأثیر القائات رسانه ها قرار نگرفته و با باورهای سطحی القایی، خود را در مسیر اهداف انحصار طلبانه سوء استفاده کنندگان بازار ارز و سرمایه و احتکار و گرانفروشی قرار ندهند.

مخلص کلام اینکه هم دنیا نیاز به امنیت بین المللی دارد و لازم است برجام به نتیجه برسد – ولو با سازش مرحله ای و گام به گام و یا کلی- و هم کشورمان که برای گذر از شرایط کنونی و از دست ندادن میادین رقابتی در توازن قدرت و سیاست در منطقه و فرا منطقه و بین المللی نیازمند پویایی اقتصادی و سیاسی است. از این رو به ناچار با درک منطقی دست دوستی و آشتی را دراز خواهد کرد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.