از قعر بحر معرفت تا ذروة كمال و انسانيّت

عصرآزادی آنلاین

محمّدحسين مبيّن
آسايشگاه جذاميان مجتمعِ باباباغي تبريز

مردی به دیار مردان جاودان روزگار و به جرگۀ نیکنامان پیوست. خاطرۀ روزهای شیرین همدمی را چون کوله‌باری بر دوش گرفته، مهر و انسانیّت را ره‌توشه حیات خود ساخته، در بحر پر‌تلاطم معرفت، بر کشتیِ زندگانی پر‌مخاطره این جهان سکانداریِ بی‌مثال نمود و راهی از کمال، عزّت و شرف گشود.

زنده‌یاد، استاد دکتر اسماعیل رفیعیان، دوستی‌ها و دوستانش را در عالی‌ترین مراتب ارج می‌نهاد و به همین‌علّت دوستداران و دوستانش نیز او را قدر می‌نهادند و دوستش می‌داشتند.

بزرگان عرصۀ علم و ادب و شعر و هنر، و عموم مردم، خصوصاً توده‌های محروم، از او در زمان حیات تجلیل کرده‌اند و از مکارم اخلاقی‌اش سخن‌ها گفته‌اند. نه تنها در دوران پر‌بار حیات، دل به او بسته‌بودند، حتّی پس از رحلت او نیز بر این دلبستگی پای فشردند و دل از او نگسستند که سرّ این دلبستگیِ پایدار را می‌باید در منش و رفتار و سلوک نیکوی این رادمرد جستجو کرد؛ بزرگانی چون علّامه جعفری، استاد‌ دکتر منوچهرمرتضوی، استاد دکتر سیّد‌جعفر شهیدی، استاد دکتر مهدی‌محقّق، استاد دکتر حسن احمدی‌گیوی، استاد عزیز دولت‌آبادی، استاد دکتر جلیل تجلیل، استاد عابد تبریزی و…

به ‌یاد دارم آن روزگاران همه‌ساله در روز سوّم فروردین‌ماه و عید فطر، استاد دکتر منوچهر مرتضوی درِ خانه خود را به روی ارادتمندان و دوستانشان می‌گشود. توفیق یار بود که به همراه مرحوم رفیعیان و با شعرا و دوستداران و ارادتمندان ایشان حضور می‌یافتیم. زنده‌یاد استاد رفیعیان با طرح سنجیده و پختۀ سؤالات و موضوعات ارزشمند عرفانی، اخلاقی، علمی و ادبی آغازگر سخن بود. ایشان به سابقۀ دوستی دیرین با زنده‌یاد استاد مرتضوی، واقف بود که چنگِ دلِ پرآهنگ و نوایِ استاد مرتضوی به کدام سخن به ترنّم در‌می‌آید. به اقتضای شرایط روز موضوعِ مورد علاقۀ استاد مرتضوی را مطرح می‌ساخت که در پی آن، استاد مرتضوی در مرغزار معرفت و معنویت، سخن‌ها می‌گفت و آن‌چنان سخن می‌راند که همگان سر تا‌ پا گوش می‌شدند تا از می کلام این نادرۀ دوران مست گردند. آری، نخست‌سخنران و آغاز‌کنندۀ کلام این‌ بزم محبّت و انسانیّت زنده‌یاد دکتر اسماعیل رفیعیان بود که این حضور بی‌وقفه، خود جلوه‌ای از مشی و مرام او در دوستی بود. در تحکیم و تشیید مبانی دوستی و رفع کدورت بین دوستان، توان و اهتمام جدّی و خارق العاده‌ای داشتند. هرگاه بزرگی و شخصیّتی علمی یا اجتماعی به تبریز می‌آمد؛ بزرگانی چون علامه جعفری یا استاد مفتون امینی و…که به استاد رفیعیان نیز علاقه‌مند بودند، زنده‌یاد رفیعیان یکی از میزبانان ایشان بود. ادبا، شعرا، بزرگان و معتمدان شهر و دوستان و دوستداران ایشان را دعوت می‌نمود و مصاحبت یاران را سبب می‌شد. در جلسات و میهمانی‌هايی که به این مناسبت برگزار می‌شد، او با معرّفی حاضرین شروع می‌کرد و این، محملی برای تکیه و تأکید بر صفات ارزشمند، سجایای اخلاقی و فضائل انسانی و مراتب علمی و ادبی یاران حاضر در مجلس بود. او بر خوبی‌های اشخاص تأکید می‌نمود و به‌تناسبِ صفت نیک و بارز هر فردی، آن‌صفت او را برجسته می‌نمود و می‌ستود و بدین‌سان، بذر مهر و دوستی می‌کاشت و بر کان انسانیّت و عشق می‌فزود و این‌همه، نشان از صفای باطن او داشت و اعتقاد و ایمان او به تلاش برای اعتلا و ارتقای عشق و محبت بین دوستان. استاد در ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی، علمی و فرهنگی، تحقیق و پژوهش، مدیریّت در مراکز علمی، اعمّ از دانشگاه تبریز و دانشگاه آزاد اسلامی، حضوری تأثیرگذار و تعیین‌کننده داشت. هر کجا بود رایحۀ معنویّت و انسانیّت و عزّت و شرف، صلح و دوستی و معرفت و … مشام جان را نوازش می‌داد.

عضویّت ایشان در هیأت مؤلّفان لغت‌نامۀ دهخدا، بیانگر مقام شامخ علمی اوست. مرحوم استاد محمّد معین از امین‌ترین و برجسته‌ترین استادان برای همکاری در لغت‌نامۀ دهخدا دعوت می‌کرد.

ایشان در دورۀ اوّل مجلس شورای اسلامی، به‌عنوان نماینده مردم مرند انتخاب شدند. پس از گذشت سی سال، هنوز مردم مرند و حومۀ آن از خدمات گسترده او سخن می‌گویند و از آثار و ثمرات این‌خدمات بهره می‌برند. خدماتی که تحت شرایط بحرانی سالهای دفاع مقدّس و علیرغم کمبود امکانات صورت پذیرفته‌است و مهم‌تر این‌که او را به عنوان الگوی یک نمایندۀ مسئول و متعهّد و دلسوز و فداکار و خدمتگزارِ مردم خصوصاً محرومان و مستضعفان معرفی می‌کنند و از جوانمردی‌ها و مردم‌داری‌هایش، سخن‌ها و حکایت‌ها می‌گویند. نماینده‌ای که اخلاق نیکوی او و خدمات عاشقانه‌اش به مردم و محرومان ورد زبان‌هاست.

در عرصۀ مدیریّت، به ضرس قاطع می‌توان گفت که او الگو و نمونۀ مدیری دلسوز و مهربان بود. سرمشقی برای همه مدیران نیکنام، صادق و با‌ایمان و راهنمائی با‌کفایت و درایت برای همکاران و دانشجویان و مشکل‌گشای مراجعین و حاجتمندان و پیشقدم و پیشگام در برطرف ساختن اختلاف‌ها. درِ اتاق او به روی همۀ مراجعین باز بود و به بهانۀ جلسه و کار اداری تعطیل نمی‌شد. سعی‌می‌کرد جلسات را در خارج از وقت اداری برگزار نماید. کار اداری را در حضور مراجعین انجام می‌داد. اگر تأخیری در کار و روال اداری رخ می‌داد حتّی خود، همراه مراجعین به اتاق مربوط سر می‌زد تا کار ارجاعی، در پیچ و خم بوروکراسیِ پیچیده به تعویق نیفتد و موجب سرگردانی و ناراحتی ارباب رجوع نگردد.

هر ‌جا که او بر مسند خدمت می‌نشست، اعتماد، اعتقاد و اطمینان نیز در دلها می‌نشست. از ویژگی‌های بارز دیگر او تشویق هنرمندان و تحریک شعرا و ادبا و طلایه‌داران و صاحبان ذوق و دلسوختگان روزگار بود. به توصیۀ ایشان، دانشجویان، آثار علمی و هنری خود را بیش از پیش غنی‌تر می‌ساختند و به پیشنهاد ایشان بود که در عرصۀ خدمت به مردم و امور خیر، دانشجویان پا پیش می‌نهادند . به‌‌خاطر دارم که دانشجویان رشتۀ پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی تبریز، در پی تأکید ایشان برای انجام امور خیر و کمک به محرومان، مبلغی را جمع‌آوری کرده‌بودند. زنده‌یاد استاد رفیعیان، راقم سطور را که در آن مقطع، پزشک معالج و مدیرآسایشگاه بابا‌باغی ـ آسایشگاه جذامیان ـ بودم به این‌دانشجویان معرّفی کرده‌بودند و یادآور شده‌بودند بروید و این‌مبلغ را برای کمک به جذامیان به مشارٌالیه (اینجانب) تقدیم‌کنید. ضمناً در‌ خصوص خدماتی که توسط پزشکان خدوم و انسان‌دوست برای این قشر از بیماران خاصّ و منزوی انجام می‌گیرد، مطالبی عنوان و حسِّ انسان‌دوستی را در آنان بر‌انگیخته و افزون‌تر کرده‌بودند. به این‌ترتیب به دانشجویان رشتۀ پزشکی نشان‌می‌دادند که چگونه می‌توانند منشأ خیر باشند و به رسالت عظیم پزشک و طبیب واقعی و راستین واقف‌شوند. خوانندگان ارجمند و گرامی این مقاله می‌پذیرند که چنین ابتکاراتی در ذهن و انديشه انسان‌هایی که خود اهل درد می‌باشند و عشق خدمت دارند، فرصت ظهور و بروز می‌یابد و این، یکی از بهترین شیوه‌های تربیت نسل جوان در هر جامعه‌ای است. او عشق و درد خدمت به مردم داشت و در این رهگذر از هیچ تلاشی فروگذار نکرده‌بود. و چه‌ زیبا این‌بیت را مترنّم بود:

ما زنده به آنیم که آرام نگیریم

موجیم که آسودگی ما عدم ماست

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.