عصرآزادی آنلاین
نویسنده: سهراب مهدی پور
تابلو اثر هنرمندِ زنده یاد آیناز احمدزاده
" . . . هر جور که حساب کنی، می بینی همین می شه؛ یکی وسط گیر می افته. یکی اون پایین پایین ها می مونه و در جا می زنه و یکی هم در اون بالا می ایسته. شاید…
عصرآزادی آنلاین
نویسنده: سهراب مهدی پور
تابلو اثر هنرمندِ زنده یاد آیناز احمدزاده
ملیکه گفت:" باز هم که رویایی شدی!"
ماهرو، خمیازه ای کشید و گفت:" "کاشکی تا باشه، رویا باشه و چیز دیگه ای نباشه. رویا که باشه، خواب آدمو خسته نمی کنه.…
عصرآزادی آنلاین
نویسنده: سهراب مهدی پور
تابلو اثر هنرمندِ زنده یاد آیناز احمدزاده
کوه با تنِ سنگینش دراز کشیده بود. ردّی رگه رگه از پر و پُشتش شیار داده بود به اطراف. مثلِ باران که بر تیغه ی سنگی- خاکی ببارد و شیب را بشویَد و در مُغاکِ…
عصرآزادی آنلاین
نویسنده: سهراب مهدی پور
تابلو اثر هنرمندِ زنده یاد آیناز احمدزاده
به هر طرف که نگاه کرد، چشمی او را می پایید. لامپی که از سقف آویزان بود او را نگاه می کرد. دو جام شیشه ی پنجره که باران آن ها را شسته بود و ردّی از آب…
عصرآزادی آنلاین
نویسنده: سهراب مهدی پور
تابلو اثر هنرمندِ زنده یاد آیناز احمدزاده
" برای یکبار هم که شده، می خواهم خط نباشد. . . می دانی؟ دلم می خواهد خطی در کار نباشد!"
ملیکه نمی دانست چه بگوید؟ ماهرو، میدان گرفت:" خسته شدم از خط.…
عصرآزادی آنلاین
تابلو اثر زنده یاد آیناز احمدزاده
نویسنده: سهراب مهدی پور
کودکی، دنیای خط و رنگ هاست
روزگارِ رنگ ها، آهنگ هاست
روزگارِ کاه ها و کوه هاست
گاهِ شادی و گَهِ اندوه هاست
یاکریم ها، کفترانِ طوقی اند
کوه ها همچون کلاهِ…
عصر آزادی آنلاین
تابلو اثر زنده یاد آیناز احمدزاده
نویسنده: سهراب مهدی پور
آماده بود. رنگ آماده بود. آماده اش کرده بود. تیوپ ها را یکی یکی باز کرده بود و از هر کدام به اندازه ای که می خواست در زیر دستی ریخت. انگار بخواهد خمیردندان…
عصرآزادی انلاین
تابلو اثر زنده یاد آیناز احمدزاده
نویسنده: سهراب مهدی پور
پلنگ به روبرو بُراق شده بود و یالش سیخ ایستاده بود. مثل وقتی که شکار ببیند یا شکارچی.
ملیکه پرسید: " کدومشه؟"
ماهرو گفت؛ " تو چی فکر می کنی؟"
ملیکه می خواست…
عصرآزادی آنلاین
تابلو اثر زنده یاد آیناز احمدزاده
نویسنده: سهراب مهدی پور
ملیکه تا رسید، سرِ حرف را باز کرد. " گوش شیطون کر، امروز خیلی سر دماغی!"
ماهرو به جای حرف، لبخندی نثار ملیکه کرد. گاهی سکوت هزار حرفِ نگفته دارد. ملیکه پرسید: "…